کلمه جو
صفحه اصلی

hundredfold


صدبرابر، صدچندان، سد برابر

انگلیسی به فارسی

صدبرابر، صدچندان


صد برابر


انگلیسی به انگلیسی

صفت ( adjective )
(1) تعریف: having a hundred parts or elements.

(2) تعریف: being a hundred times as great; having a hundred times as much.
قید ( adverb )
• : تعریف: in a hundredfold manner.

• times one hundred

جملات نمونه

1. his profits grew a hundredfold
سود او صدبرابر رشد کرد.

2. Yet the former were magnified a hundredfold in terms of publicity.
[ترجمه ترگمان]با این حال، افراد سابق به لحاظ شهرت برابر صد برابر افزایش یافتند
[ترجمه گوگل]با این حال، سندی ها از لحاظ تبلیغاتی صدها برابر شد

3. Even hundredfold grief is divisible by love. Terri Guillemets
[ترجمه ترگمان]حتی صد برابر اندوه از عشق divisible است تری Guillemets
[ترجمه گوگل]حتی صدای غم و اندوه توسط عشق قابل تقسیم است Terri Guillemets

4. Today I will multiply mu value a hundredfold.
[ترجمه ترگمان]امروز یک مقدار برابر را چند برابر ضرب خواهم کرد
[ترجمه گوگل]امروز من ارزش صد هزار برابر می شود

5. Its' radiant intension higher tenfold to hundredfold compare with the betatron, spending shorter time on radiogram. higher resolution rate. Hope stream to strong, spot to small commonly.
[ترجمه ترگمان]intension درخشان آن برابر برابر برابر برابر برابر برابر با the است و زمان کوتاه تر را در radiogram سپری می کند نرخ رزولوشن بالاتر جریان امید به قوی، نقطه به نقطه معمولا کوچک است
[ترجمه گوگل]انعطاف پذیری تابش آن به ترتیب ده برابر برابر با صد برابر با بوترون است، زمان کوتاهتری در رادیوگرافی صرف می شود نرخ قطعنامه بالاتر امیدواریم که به شدت به نقطه ضعف، به طور کلی به نقطه کوچک برسد

6. Multiply these a hundredfold, ten times, and they will feed all the cities of the earth.
[ترجمه ترگمان]این صد برابر را صد برابر ضرب می کنند و همه شهرهای زمین را تغذیه خواهند کرد
[ترجمه گوگل]ده برابر آن را چند برابر کنید، و همه شهرهای دنیا را می خورید

7. With love I will increase my sales a hundredfold and become a great salesman.
[ترجمه ترگمان]با عشق من فروش خود را صد برابر افزایش خواهم داد و به یک فروشنده بزرگ تبدیل خواهم شد
[ترجمه گوگل]با عشق من فروش خود را صد برابر افزایش می دهد و تبدیل به یک فروشنده بزرگ است

8. Their money increased a hundredfold.
[ترجمه ترگمان]پولشان به صد برابر افزایش یافت
[ترجمه گوگل]پول آنها صد برابر شد

9. But the possibilities of domestic tension were increased by Warnie's presence a hundredfold.
[ترجمه ترگمان]اما مقابله با وجود تنش داخلی برابر با صد برابر افزایش یافت
[ترجمه گوگل]اما احتمال وجود تنش های داخلی توسط حضور Warnie صدف افزایش یافت

10. From now on Gerui people would like to create infinite possibility with a hundredfold efforts.
[ترجمه ترگمان]از این به بعد، مردم مایل به ایجاد امکان نامحدود با تلاش های صد برابر خواهند بود
[ترجمه گوگل]از حالا به بعد، افراد Gerui مایل به ایجاد یک فرصت بی نهایت با تلاش های 100 برابر می کنند

11. And Isaac sowed in that land andin the same year a hundredfold And Jehovah blessed him.
[ترجمه ترگمان]و اسحاق در آن سرزمین صد برابر صد هزار هکتار زمین کاشت و یهوه او را تبرک کرد
[ترجمه گوگل]اسحاق در این سرزمین کاشته شد و در همان سال صدها برابر شد و خداوند او را برکت داد

12. And Isaac sowed in that land, and reaped in the same year a hundredfold.
[ترجمه ترگمان]و اسحاق در آن زمین کاشته شد و صد برابر آن را برداشت
[ترجمه گوگل]اسحاق در این سرزمین کاشته شد و در همان سال صدها برابر شد

13. And other fell on good ground, and sprang up, and bare fruit an hundredfold.
[ترجمه ترگمان]و دیگری بر زمین افتاد و از جا جست و fruit را صد برابر کرد
[ترجمه گوگل]و دیگران در زمین خوب فرود آمدند و صعود کردند و صد ها برابر میوه را بریزند

14. But others fell on good ground and yielded a: some a hundredfold some sixty, some thirty.
[ترجمه ترگمان]اما دیگران روی زمین خوب افتادند و در حدود سی و چند صد برابر صد برابر صد برابر آن را تسلیم کردند
[ترجمه گوگل]اما دیگران در زمین خوب فرود آمدند و باعث شد: یک صد و چند شصت و چند صد نفر

His profits grew a hundredfold.

سود او صدبرابر رشد کرد.



کلمات دیگر: