کلمه جو
صفحه اصلی

cissy


(انگلیس) رجوع شود به: sissy

انگلیسی به فارسی

(انگلیس) رجوع شود به: sissy


سیس


انگلیسی به انگلیسی

• effeminate boy or man, male who lacks stereotypically masculine qualities; coward, timid person

جملات نمونه

1. Cissy Patterson, publisher of the Washington Times-Herald, had fresh flowers brought aboard at stopping places along the way.
[ترجمه ترگمان]سی سی پترسون، ناشر روزنامه Washington Times - هرالد، در طول راه گل های تازه ای به کشتی آورده بود
[ترجمه گوگل]Cissy Patterson، ناشر روزنامه واشنگتن تایمز هرالد، گل های تازه ای در محل توقف در طول مسیر به همراه داشت

2. "Kill him, Cissy ! " shrieked Bellatrix, but there was another loud crack, and Narcissa's wand too flew into the air and landed on the other side of the room.
[ترجمه ترگمان]\"بکشش\" سیسی بلاتریکس جیغ کشید، اما صدای بلند دیگری به گوش رسید و چوبدستی نارسیسا در هوا به پرواز درامد و در طرف دیگر اتاق فرود آمد
[ترجمه گوگل]'او را بکش، سیس! بلاتریکس فریاد زد، اما یکی دیگر از شکاف بلند بود، و گرز Narcissa نیز به هوا پرواز کرد و در طرف دیگر اتاق فرود آمد

3. Did you hear what happened to Cissy ?
[ترجمه ترگمان]شنیدی چه اتفاقی براش افتاد؟
[ترجمه گوگل]آیا شما شنیدید که چه اتفاقی برای Cissy افتاد؟

4. The earliest was undoubtedly Madame Alexander's Cissy in 195
[ترجمه ترگمان]اولین باری بود که ننه الکساندر ای در ۱۹۵ بود
[ترجمه گوگل]اولین سالی بود که بدون شک سسیسی مادام الکساندر در 195 سالگی بود

5. Cissy, you must not do this,(Sentence dictionary) you can't trust him.
[ترجمه ترگمان]سی سی، شما نباید این کار را انجام دهید (فرهنگ لغت حکم)شما نمی توانید به او اعتماد کنید
[ترجمه گوگل]Cissy، شما نباید این کار را انجام دهید (دیکشنری حکم) شما نمی توانید به او اعتماد کنید

6. My parents were thrifty - my father wore the same wristwatch for 30 years, and my mother used to mend the stockings we threw away and wear them. "Cissy Pao said. "
[ترجمه ترگمان]Cissy گفت: \" پدر و مادرم محتاط بودند - پدرم به مدت ۳۰ سال یک ساعت مچی را به تن کرد و مادرم برای تعمیر جوراب هایش استفاده کرد و آن ها را پوشید \"
[ترجمه گوگل]پدر و مادرم سرگردان بودند - پدرم 30 ساله ساعت مچی را با همان ساعت ملاقات کرد و مادرم به جورابهای جورابهایمان که آنها را دور انداخته بود پوشیدند سیس پائو گفت: '

7. Cissy: Oh sure . She doesn't expect to stop until shortly before the baby is born.
[ترجمه ترگمان]اوه، حتما انتظار نداره قبل از اینکه بچه به دنیا بیاد متوقف بشه
[ترجمه گوگل]سیس آه مطمئنا انتظار نداشته باشد تا تا زمانی که نوزاد به دنیا بیاید متوقف شود

8. Buddie had been very angry, but everyone else had laughed at Frankie and called him a snivelling cissy.
[ترجمه ترگمان]Buddie خیلی عصبانی شده بود، اما بقیه به فرانکی خندیدند و او را a snivelling می نامیدند
[ترجمه گوگل]بودی بسیار عصبانی بود، اما هر کس دیگری در فرانکی خندید و به او یک سگ نیشکر زنگ زد

9. The men who are nice, handsome, rich, ballsy, but cissy and narrowness, no girl love!
[ترجمه ترگمان]مردانی که زیبا، زیبا، ثروتمند، ballsy، بی بند و بند هستند، هیچ دختری دوست ندارد!
[ترجمه گوگل]مردانی که خوش تیپ، خوش تیپ، غنی، بلوز، اما cissy و نازک بودن، هیچ دوست دختر!

10. When Madame Alexander's New York childhood as a poor east-end immigrant is factored into the equation, Cissy becomes even more complex.
[ترجمه ترگمان]زمانی که دوران کودکی در نیویورک به عنوان یک مهاجر فقیر در شرق در نظر گرفته می شود، سی سی حتی پیچیده تر می شود
[ترجمه گوگل]هنگامی که مادام الکساندر دوران کودکی نیویورک به عنوان یک مهاجر بیچاره در غرب، به معادله محسوب می شود، سیسی حتی پیچیده تر می شود

11. "Just a fox, " said a woman's voice dismissively from under the hood. "I thought perhaps an Auror — Cissy, wait! "
[ترجمه ترگمان]یک زن با حالتی تحقیر آمیز از زیر کاپوت گفت: \"فقط یک روباه، فکر کردم شاید یه کارآگاه - سی سی، صبر کن!\"
[ترجمه گوگل]'یک روباه' گفت: یک زن صدای آزاد از زیر کاپوت 'من فکر کردم شاید Auror - Cissy، صبر کنید! '


کلمات دیگر: