کلمه جو
صفحه اصلی

disqualified


سلب صلاحیت کردن از، شایسته ندانستن، مردودکردن(درامتحان وغیره)

انگلیسی به فارسی

رد صلاحیت شد، سلب صلاحیت کردن از، شایسته ندانستن، مردود کردن، کم کردن، کاستن


انگلیسی به انگلیسی

• unfit, unable; made ineligible; deprived of official status

جملات نمونه

1. he jumped the gun and was disqualified
او زود شروع کرد و از مسابقه ی دو اخراج شد.

2. his lack of sufficient education and experience disqualified him for this job
نداشتن تحصیلات و تجربه ی کافی موجب سلب صلاحیت او از این شغل گردید.

3. Her age disqualified her for the job.
[ترجمه ترگمان]سن او برای این کار او را رد صلاحیت کرد
[ترجمه گوگل]سن او او را برای این کار رد کرد

4. He was convicted of corruption, and will be disqualified from office for seven years.
[ترجمه ابوالقاسم حاجی محمد زمانی] بعنوان صفت : بی صلاحیت - نالایق - مردود
[ترجمه ترگمان]او به خاطر فساد مجرم شناخته شد و مدت هفت سال از کار برکنار خواهد شد
[ترجمه گوگل]او به فساد محکوم شده است و برای هفت سال محروم شده است

5. He was disqualified from the council for non-attendance.
[ترجمه ترگمان]او برای عدم حضور در این شورا رد صلاحیت شد
[ترجمه گوگل]او از شورا برای عدم حضور در انتخابات رد صلاحیت شد

6. Anyone caught cheating will be immediately disqualified from the exam.
[ترجمه ترگمان]هر کسی که تقلب می کند بلافاصله از این امتحان رد می شود
[ترجمه گوگل]هر کس تقلب را بگیرد بلافاصله از امتحان محروم خواهد شد

7. He was disqualified from the competition on a technicality.
[ترجمه ترگمان] اون از رقابت برای شرکت حذف شد
[ترجمه گوگل]او از رقابت در مورد تکنیکال رد شد

8. The gold-medal winning weightlifter was disqualified after testing positive for anabolic steroids.
[ترجمه ترگمان]مدال طلای برنده مدال طلا پس از آزمایش مثبت for anabolic، رد صلاحیت شد
[ترجمه گوگل]وزنه بردار طلای مدال پس از آزمایش مثبت برای استروئیدهای آنابولیک رد صلاحیت شد

9. Players are warned, fined and can even be disqualified for unsporting actions in the heat of contest.
[ترجمه ترگمان]بازیکنان هشدار داده می شوند، جریمه می شوند و حتی می توانند به خاطر اقدامات unsporting در گرماگرم رقابت رد صلاحیت شوند
[ترجمه گوگل]بازیکنان هشدار داده می شود، جریمه می شوند و حتی ممکن است برای اقدامات غیررسمی در گرمای مسابقه رد صلاحیت شوند

10. Two top athletes have been disqualified from the championship after positive drug tests.
[ترجمه ابوالقاسم حاجی محمد زمانی] دو ورزشکار رده بالا بعداز مثبت شدن تست دوپینگ از مسابقات قهرمانی محروم شدند .
[ترجمه ترگمان]دو ورزش کار برتر بعد از آزمایش های مثبت مواد مخدر از این رقابت ها محروم شدند
[ترجمه گوگل]دو ورزشکار برتر از مسابقات قهرمانی پس از آزمایشات دارویی مثبت محروم شده اند

11. Candidates found cheating in any exam will be disqualified from all their exams.
[ترجمه ترگمان]داوطلبان تقلب در هر امتحان را از تمام امتحانات خود رد صلاحیت خواهند کرد
[ترجمه گوگل]نامزدانی که تقلب در هر امتحان پیدا کرده اند از تمام امتحاناتشان محروم خواهند شد

12. Their health disqualified them from military service.
[ترجمه ترگمان]سلامت آن ها آن ها را از خدمت سربازی رد صلاحیت کرد
[ترجمه گوگل]سلامت آنها آنها را از خدمات نظامی محروم کرد

13. A heart condition disqualified him for military service.
[ترجمه ترگمان]یک شرط قلبی او را برای خدمت سربازی رد صلاحیت کرد
[ترجمه گوگل]یک وضعیت قلب او را برای خدمت نظامی رد صلاحیت کرد

14. She was disqualified in the first round.
[ترجمه ترگمان] اون در راند اول رد شد
[ترجمه گوگل]او در دور اول رد صلاحیت شد

پیشنهاد کاربران

رد صلاحیت شده

ناشایست، نالایق، بی کفایت


کلمات دیگر: