کلمه جو
صفحه اصلی

disparagingly


بطوراهانت اور، با انکارفضیلت ( کسى یاچیزى)

انگلیسی به فارسی

ناامید کننده


انگلیسی به انگلیسی

• scornfully, in a belittling manner, slanderously

جملات نمونه

1. No one spoke disparagingly of her father in her hearing.
[ترجمه ترگمان]هیچ کس با شنیدن صدای او از پدرش تعریف نکرده بود
[ترجمه گوگل]هیچ کس در دادرسی خود از پدرش سخن نگفت

2. He spoke disparagingly of his colleagues.
[ترجمه ترگمان]او با همکاران خود به طرز عجیبی صحبت کرد
[ترجمه گوگل]او از همتایان خود بی شرمانه سخن گفته است

3. Do not talk disparagingly about your company in public.
[ترجمه ترگمان]درباره شرکت خود در جمع با ناراحتی صحبت نکنید
[ترجمه گوگل]درباره شرکت شما در عموم صحبت نکنید

4. She looked almost demure, she thought disparagingly, glaring at her reflection as if her dilemma were all the mirror's fault.
[ترجمه ترگمان]با ناراحتی به خودش نگاه کرد، طوری که انگار ناراحتی او تماما تقصیر آینه بود
[ترجمه گوگل]او تقریبا بی احترامی به نظر می رسید، او فریبنده فکر کرد، درخشش در بازتاب او، به عنوان اگر معضل او تمام تقصیر آینه است

5. This prohibition forbids speaking or acting in a disparagingly way toward a fellow Jew or non-Jew.
[ترجمه ترگمان]این منع صحبت کردن و یا رفتار کردن با یک یهودی یا غیر یهودی را ممنوع می کند
[ترجمه گوگل]این ممنوعیت ممنوع صحبت یا عمل به شیوه ای نیرنگ نسبت به یک یهودی یا غیر یهودی مشترک است

6. In his memoirs he often speaks disparagingly about the private sector.
[ترجمه ترگمان]در خاطرات او، او اغلب نسبت به بخش خصوصی ایرادی و ایرادی ندارد
[ترجمه گوگل]او در خاطرات خود اغلب از بخش خصوصی سخن می گوید

7. Some even referred disparagingly to the Chi - comms – an old - fashioned abbreviation for Chinese communists.
[ترجمه ترگمان]برخی حتی نسبت به چی - comms - یک واژه چکیده متداول برای کمونیست ها چینی اشاره کرده اند
[ترجمه گوگل]بعضی حتی نامناسب به 'چی' - comms اشاره کردند - یک اختصار قدیمی برای کمونیست های چینی

8. Speaking disparagingly of people in front of their friends.
[ترجمه ترگمان]حرف زدن با مردم جلوی دوستاشون حرف میزنن
[ترجمه گوگل]سخن گفتن از مردم در مقابل دوستان خود

9. These mythological figures are described disparagingly as belonging only to a story.
[ترجمه ترگمان]این شخصیت های اسطوره ای آن را فقط متعلق به یک داستان می دانند
[ترجمه گوگل]این چهره های اساطیری، به طور منفی به عنوان یک داستان واحد تعریف شده اند

پیشنهاد کاربران

نقادانه با انکار فضیلت


کلمات دیگر: