کلمه جو
صفحه اصلی

freeman


(آدم) آزاد (در برابر: برده slave)، آزاده، آزادمرد، شهروند، شهرنشین ازاد، کسیکه دارای حقوق مدنی است

انگلیسی به فارسی

شهرنشین آزاد،کسی که دارای حقوق مدنی است


فرد آزاد


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
حالات: freemen
(1) تعریف: one who is free, and not a slave or serf.
متضاد: slave

(2) تعریف: one who has the rights and privileges of citizenship.
مشابه: citizen

• free person; one who has the rights and privileges of a citizen
someone who is a freeman of a particular city has been given the freedom of that city as a special honour.

جملات نمونه

1. He was made a freeman of the City of London in March 199
[ترجمه ترگمان]او در ماه مارس ۱۹۹ \"آزاد\" شهر لندن شد
[ترجمه گوگل]او در مارس 199 یک فرد آزاد از شهر لندن بود

2. It seemed that Freeman had killed the man, and dumped the body in the lake.
[ترجمه ترگمان]به نظر می رسید که فریمن مرد را کشته و جسد را در دریاچه انداخته
[ترجمه گوگل]به نظر می رسید فریمن این مرد را کشت و بدن را در دریاچه ریخته است

3. Peter was made a Freeman of the City of London.
[ترجمه ترگمان]پیتر فریمن از اهالی لندن بود
[ترجمه گوگل]پیتر فریمن از شهر لندن ساخته شد

4. Paul McCartney was made a freeman of the City of Liverpool.
[ترجمه ترگمان]\"پاول مک کارتنی\" شهروند \"شهر لیورپول\" بود
[ترجمه گوگل]پل مککارتنی یک فرد آزاد از شهر لیورپول ساخته شد

5. Without this right he can not be a freeman.
[ترجمه ترگمان]بدون این حق، او نمی تواند یک شهروند آزاد باشد
[ترجمه گوگل]بدون این حق می تواند یک فرد آزاد باشد

6. First on the witness stand was Neill Freeman, a forensic accountant who traces assets in legal disputes.
[ترجمه ترگمان]ابتدا در جایگاه شهود، Neill فریمن، یک حسابدار قانونی که دارایی خود را در اختلافات حقوقی رد می کند، بود
[ترجمه گوگل]ابتدا در جایگاه شاهد، نیل فریمن، حسابدار قانونی بود که دارایی ها را در اختلافات قانونی آشکار می کرد

7. Cathy Freeman is the symbol for the millennium Games.
[ترجمه ترگمان]کتی فریمن نماد بازی های هزاره است
[ترجمه گوگل]کتی فریمن نماد بازی های هزاره ای است

8. Mr Freeman was invited to the town by an all-party delegation of councillors who visited him in London in December.
[ترجمه ترگمان]آقای فریمن در ماه دسامبر توسط هیات نمایندگی تمام اعضای شورا که در ماه دسامبر از وی دیدن کردند، به شهر دعوت شد
[ترجمه گوگل]آقای Freeman به شهر توسط یک هیئت نمایندگان تمامعیار شورای شهر که از ماه اوت در لندن بازدید کرد، به این شهر دعوت شد

9. Mr. Freeman Regulations covering the safety and roadworthiness of buses are kept under continuous review.
[ترجمه ترگمان]مقررات مربوط به پوشش ایمنی و ایمنی اتوبوس ها تحت بررسی پیوسته قرار دارد
[ترجمه گوگل]آقای فریمن مقررات مربوط به ایمنی و دسترسی به اتوبوس ها تحت بررسی مستمر نگهداری می شوند

10. The film stars Morgan Freeman as a criminal mastermind.
[ترجمه ترگمان]مورگان فریمن به عنوان یک طراح مجرم شناخته می شود
[ترجمه گوگل]مورگان فریمن ستاره فیلم به عنوان یک متفکر جنایی

11. Aboriginal Olympic runner Cathy Freeman has spoken out on the issue.
[ترجمه ترگمان]کتی فریمن، دونده المپیک بومی، در مورد این مساله صحبت کرده است
[ترجمه گوگل]کتی فریمن، رهبر المپیک بومی، در مورد این موضوع صحبت کرده است

12. Rather curiously Culpeper did not become a freeman until 17
[ترجمه ترگمان]با این حال، تام کالپپر تا ساعت ۱۷ یک شهروند آزاد نشده بود
[ترجمه گوگل]به جای کنجکاوی، Culpeper تا سال 17 به یک آزادگان تبدیل نشد

13. At the same time, overcrowding aggravates strained relations, Freeman said.
[ترجمه ترگمان]فریمن گفت که در عین حال ازدحام بیش از حد روابط را افزایش می دهد
[ترجمه گوگل]فریمن گفت، در عین حال، بیش از حد جمعیت، روابط تضعیف را تشدید می کند

14. Freeman suspects that nicotine offers very short-term relief.
[ترجمه ترگمان]فریمن مظنون است که نیکوتین آسودگی کوتاه مدت را ارائه می دهد
[ترجمه گوگل]فریمن معتقد است که نیکوتین امداد بسیار کوتاه مدت را ارائه می دهد

15. Sarah Freeman sensibly assumes a fairly restricted range of kitchen equipment, and the ingredients are all basic supermarket supplies.
[ترجمه ترگمان]سارا فریمن به طور عاقلانه یک محدوده نسبتا محدود از تجهیزات آشپزخانه را فرض می کند، و مواد اولیه همه ملزومات اصلی سوپرمارکت هستند
[ترجمه گوگل]سارا فریمن به طرز محسوسی از محدوده وسیعی از تجهیزات آشپزخانه استفاده می کند و مواد اولیه همه لوازم اولیه ی سوپرمارکت است

پیشنهاد کاربران

مرد ها


کلمات دیگر: