کلمه جو
صفحه اصلی

beige


رنگ قهوه ای مایل به خاکستری، بژ، رنگ قهوه ای روشن مایل بزرد و خاکستری، پارچه ای که از پشم طبیعی رنگ نشده ساخته شود

انگلیسی به فارسی

رنگ قهوه‌ای روشن مایل به‌زرد و خاکستری (رنگ بژ یا نخودی)، پارچه‌ای که از پشم طبیعی رنگ‌نشده ساخته شود


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
• : تعریف: a soft grayish tan color.
مشابه: neutral

• having a beige coloring
grayish yellow color
something that is beige is pale brown.

دیکشنری تخصصی

[نساجی] رنگ موشی - رنگ بژ - رنگی که بیشتر در مورد پشم به کار می رود - رنگ قهوه ای روشن - رنگ مایل به زرد و خاکستری

مترادف و متضاد

light brown color


Synonyms: biscuit, buff, café au lait, camel, cream, ecru, fawn, khaki, mushroom, neutral, oatmeal, off-white, sand, tan, taupe


جملات نمونه

1. She decided on a beige cashmere sweater.
[ترجمه ترگمان] اون تصمیم گرفته بود یه ژاکت بافتنی بژ - - - - - - - - - - - - - - - - - -
[ترجمه گوگل]او بر روی یک ژاکت کش باف پشمی تصمیم گرفت

2. The beige of his jacket toned with the cream shirt.
[ترجمه ترگمان]با لباس کرم رنگ بژ
[ترجمه گوگل]بژ از ژاکت خود را با پیراهن کرم رنگ شده است

3. The walls have been done in beige.
[ترجمه ترگمان]دیوارها در بژ است
[ترجمه گوگل]دیوارها در بژ ساخته شده اند

4. The room is all beige with an antique Oriental chest providing the appropriate backdrop.
[ترجمه ترگمان]اتاق تمام بژ یک صندوق قدیمی شرقی است که پس زمینه مناسب را ارائه می دهد
[ترجمه گوگل]اتاق همه ی بژ ها با قفسه سینه ی عتیقه ای است که زمینه ی مناسب آن را فراهم می کند

5. Finished in beige with contrasting brown on the lower compartments it looks decidedly up market.
[ترجمه ترگمان]هنگامی که با قهوه ای روشن در بخش های پایین به رنگ بژ روشن شد، به نظر می رسد که بازار به طور قطع در حال بالا رفتن از بازار است
[ترجمه گوگل]در نهایت در بژ با قهوه ای متضاد در بخش های پایین تر به نظر می رسد به طور قطع به بازار عرضه می شود

6. As I approached it I noticed a beige Renault outside with military markings.
[ترجمه ترگمان]همان طور که به آن نزدیک می شدم، متوجه شدم که یک کلاه beige با نشانه های نظامی در بیرون است
[ترجمه گوگل]همانطور که من به آن نزدیک شدم متوجه شدم یک راننده بژ رنو در خارج از نشانه های نظامی

7. On the second flight, beige broadloom gives way to brown linoleum, bevelled mirror to beige gloss paint.
[ترجمه ترگمان]در پرواز دوم، بژ صورتی به سطح linoleum قهوه ای، آینه bevelled به رنگ های بژ - gloss می دهد
[ترجمه گوگل]در پرواز دوم، beige broadloom راه را برای مشمع کف اتاق قهوه ای، آینه ای براق به رنگ براق بژ می دهد

8. Still love your sage green or sandy beige?
[ترجمه ترگمان]هنوزم عاشق sage یا sandy؟
[ترجمه گوگل]هنوز عاشق مریم گلی و یا شنی بژ؟

9. Both were wearing grey flannel trousers and pale beige or fawn linen jackets.
[ترجمه ترگمان]هر دو شلوار فلانل خاکستری پوشیده بودند و کت و شلوار خاکستری رنگی به تن داشتند
[ترجمه گوگل]هر دوی آنها لباس های خاکستری فلاونل و کت های کتانی رنگین کمان یا بژ رنگ داشتند

10. All the men wore the same cut of beige suit with wide lapels and thick stitching.
[ترجمه ترگمان]تمام مردها همان کت و شلوار بژ را با یقه گشاد و پارچه ای ضخیم بر تن داشتند
[ترجمه گوگل]همه مردان بر روی یک برش از کت و شلوار بژ با لبه های گسترده و دوخت ضخیم

11. The beige mackintosh was embraced by a blue one.
[ترجمه ترگمان]بارانی به رنگ بژ با یک پیراهن آبی در آغوش کشیده شد
[ترجمه گوگل]مگنیتس بژ با یک آبی در آغوش گرفته شد

12. The Fluid Foundation comes in a little opaque beige plastic container, and is labelled, in gold lettering, Teint Naturel.
[ترجمه ترگمان]بنیاد مایع در یک ظرف پلاستیکی بژ کمرنگ قرار می گیرد و با حروف طلایی به نام teint naturel برچسب زده می شود
[ترجمه گوگل]بنیاد سیلیتی در ظروف کوچک پلاستیکی بژ ظاهر می شود و در برچسب طلا، Teint Naturel برچسب گذاری شده است

13. The planter rested on thick beige carpeting that helped deaden the bone-shaking noise of aircraft launching and recovery operations.
[ترجمه ترگمان]این کشاورز بر روی فرش ضخیم بژ قرار داشت که به بی اثر کردن صدای لرزان استخوان و عملیات بازیابی کمک می کرد
[ترجمه گوگل]کاشی بر روی موکت بژ ضخیم ماندگار بود که باعث نابودی سر و صدای تراکم استخوان عملیات پرتاب و بازیابی هواپیما شد

پیشنهاد کاربران

[رنگ]

نُخودی

رنگ کرمی

رنگ بژ

beige person - آدمای معمولی، بی روح، خنثی

کرمی کم رنگ - نخودی رنگ - بژ


کلمات دیگر: