1. mission hall
تالار مرکز تبلیغات مذهبی
2. her mission in life was to be a good wife and mother
رسالت او در زندگی این بود که همسر و مادر خوبی باشد.
3. the mission was aborted due to bad weather
در اثر هوای نامساعد،ماموریت لغو شد.
4. their mission was to ask for a new loan
ماموریت آنها درخواست برای وام جدید بود.
5. this mission may involve unforeseen dangers
این ماموریت ممکن است خطرهای پیش بینی نشده ای را در برداشته باشد.
6. your mission is to explain to them our goals
ماموریت شما این است که هدف های ما را برای آنها تشریح کنید.
7. a fact-finding mission
یک گروه راستین یابگر (راستین یاب)
8. a penetration mission
ماموریت رسوخی
9. a ssuccessful mission
یک ماموریت موفقیت آمیز
10. an undercover mission
ماموریت سری
11. the submarines' mission was to kill enemy ships
ماموریت زیردریایی ها غرق کردن کشتی های دشمن بود.
12. he organized a mission to the indians
او هیئت اعزامی به سوی سرخپوستان را سازمان داد.
13. she went on mission as a nun
او به عنوان یک راهبه به ماموریت مذهبی رفت.
14. there is a catholic mission school in our town
در شهر ما یک مدرسه مذهبی کاتولیک وجود دارد.
15. to conduct a fact-finding mission
یک ماموریت واقعیت یابی را سرپرستی کردن
16. we successfully carried out our mission of photographing enemy bridges
ما با موفقیت ماموریت عکسبرداری از پل های دشمن را انجام دادیم.
17. ten soldiers volunteered for that dangerous mission
ده سرباز برای انجام آن کار خطرناک داوطلب شدند.
18. i reminded them once again of the dangers of this mission
بار دیگر مخاطرات این ماموریت را به آنها یادآوری کردم.
19. He regards it as his mission to help the cause of the world peace.
[ترجمه ترگمان]او آن را به عنوان ماموریت خود برای کمک به آرمان صلح جهانی در نظر می گیرد
[ترجمه گوگل]او آن را با توجه به عنوان ماموریت خود را برای کمک به آرمان صلح در جهان است
20. He was sent to Washington on a diplomatic mission.
[ترجمه ترگمان]او در ماموریتی دیپلماتیک به واشنگتن فرستاده شد
[ترجمه گوگل]او به ماموریت دیپلماتیک به واشنگتن فرستاده شد
21. Her mission in life was to work with the homeless.
[ترجمه ترگمان]ماموریت او در زندگی، کار کردن با بی خانمان ها بود
[ترجمه گوگل]ماموریتش در زندگی این بود که با بی خانمان کار کند
22. Tom Cruise has performed his own stunts for Mission Impossible defying warnings from professionals.
[ترجمه ترگمان]تام کروز (تام کروز)ترفندهای خاص خود را برای ماموریت غیر ممکن از جانب حرفه ای ها انجام داده است
[ترجمه گوگل]تام کروز کارهای خود را برای ماموریت غیر ممکن انجام می دهد و هشدارها را از حرفه ای ها برطرف می کند
23. The navy are on a search and rescue mission.
[ترجمه ترگمان]نیروی دریایی در حال جستجو و نجات است
[ترجمه گوگل]نیروی دریایی مأموریت جستجو و نجات است
24. He viewed his mission in life as protecting the weak from the evil.
[ترجمه ترگمان]او ماموریت خود را در زندگی به عنوان محافظت از ضعفا در نظر گرفت
[ترجمه گوگل]او مأموریت خود را در زندگی به عنوان محافظت از ضعیف از شر مشاهده کرد
25. The UN Secretary General is on a fence-mending mission.
[ترجمه ترگمان]دبیر کل سازمان ملل متحد در حال تعمیر ماموریت است
[ترجمه گوگل]دبیرکل سازمان ملل متحد در ماموریت نابودی حصار است