1. a water blister
تاول پر از آب
2. needling a blister until it bursts
سوزن زدن به تاول تا اینکه سر باز کند
3. The affected skin turns red and may blister.
[ترجمه ترگمان]پوست آسیب دیده سرخ می شود و ممکن است تاول بزند
[ترجمه گوگل]پوست آسیب دیده قرمز می شود و ممکن است تاول زده شود
4. His skin was beginning to blister.
[ترجمه سیدآرش] پوست او شروع به تاول زدن میکند. . . .
[ترجمه DoyMahdi] پوست او داره شروع به تاول زدن میکند .
[ترجمه ترگمان]پوستش تاول می زد
[ترجمه گوگل]پوست او شروع به تلطیف نمود
5. I've got a blister on my left foot.
[ترجمه DoyMahdil] روی پای چپم یک تاول زده است .
[ترجمه ترگمان]پای چپم تاول می زند
[ترجمه گوگل]من یک تاول زده ام روی پا چپم دارم
6. The paint will blister in the heat.
[ترجمه ترگمان]رنگ در گرما تاول می زند
[ترجمه گوگل]رنگ در گرما تلنگر خواهد شد
7. I was bothered about the blister on my hand.
[ترجمه ترگمان]نسبت به تاول روی دستم ناراحت بودم
[ترجمه گوگل]من در مورد تلقیح در دستم ناراحت شدم
8. He broke the blister with a needle.
[ترجمه ترگمان]او تاول را با سوزن شکست
[ترجمه گوگل]او با استفاده از یک سوزن زخم را شکست
9. He pricked the blister on his heel with a sterilized needle.
[ترجمه ترگمان]او تاول را با سوزن استرلیزه روی پاشنه پایش فرو کرد
[ترجمه گوگل]او تیشرت را با یک سوزن استریل زد
10. The bandage must be put on when the blister breaks.
[ترجمه ترگمان]وقتی که تاول زد باید پانسمان تمام شود
[ترجمه گوگل]هنگامی که تلگراف شکسته می شود، باید باند را روی آن قرار دهید
11. Internal decorations will be affected. Paint will blister and flake off.
[ترجمه ترگمان]تزئینات داخلی تحت تاثیر قرار خواهد گرفت Paint blister و پوسته پوسته می شود
[ترجمه گوگل]دکوراسیون داخلی تحت تأثیر قرار خواهد گرفت رنگ تلنگر و لکه زدن است
12. Navy doctors say the new shoes have cut blister problems in half since the boot camp started issuing them last July.
[ترجمه ترگمان]پزشکان نیروی دریایی می گویند که کفش های تازه از زمانی که اردوگاه پوتین در ماه ژوئیه گذشته شروع به صدور آن ها کرده است، مشکلاتی را ایجاد کرده اند
[ترجمه گوگل]پزشکان نیروی دریایی می گویند کفش های جدید تقریبا نیمی از مشکلات تلطیف را از زمانی که اردوگاه بوت در ماه ژوئیه گذشته منتشر شده اند، اعلام کرد
13. In doing so, he developed a blister on his foot that turned into a diabetic ulcer.
[ترجمه ترگمان]در انجام این کار، او یک تاول روی پایش ایجاد کرد که به زخم دیابتی تبدیل شد
[ترجمه گوگل]در انجام این کار، او یک تاول زده را روی پای خود گذاشت که به زخم دیابتی تبدیل شد
14. The paint may blister in a mild attack or show yellow soapy runs in a severe attack.
[ترجمه ترگمان]رنگ ممکن است در یک حمله ملایم تاول بزند و یا صابون زرد را در یک حمله شدید نشان دهد
[ترجمه گوگل]رنگ ممکن است در یک حمله خفیف تاول زده شود یا نشان می دهد زگیل زرد رنگ در یک حمله شدید است
15. A large blister came on the heel of her right palm, from forcing the trowel handle down to prise bricks up.
[ترجمه ترگمان]یک تاول بزرگ از کف دست راستش بیرون آمد و از آن استفاده کرد که بیلچه را مجبور به بیرون کشیدن آجرها کند
[ترجمه گوگل]یک بالشتک بزرگ بر روی پاشنه کف دست راست خود قرار گرفت، از تکان دادن دستگیره ماله به جای زدن آجر