(دستگاهی که اتومبیل را در سرعت مورد انتخاب راننده ثابت نگه می دارد) کروز کنترل، بهین رو، مهار سرعت
cruise control
(دستگاهی که اتومبیل را در سرعت مورد انتخاب راننده ثابت نگه می دارد) کروز کنترل، بهین رو، مهار سرعت
انگلیسی به فارسی
(دستگاهی که اتومبیل را در سرعت مورد انتخاب راننده ثابت نگه میدارد) کروز کنترل، بهینرو، مهار سرعت
کنترل کروز
انگلیسی به انگلیسی
اسم ( noun )
• : تعریف: a control mechanism in automobiles which keeps the vehicle traveling at a steady speed that is set by the driver.
- It's useful to have cruise control on these long straight highways.
[ترجمه ترگمان] داشتن کنترل پرواز در این بزرگراه های بلند مدت مفید است
[ترجمه گوگل] مفید است که کنترل کروز بر روی این بزرگراه های طولانی را داشته باشید
[ترجمه گوگل] مفید است که کنترل کروز بر روی این بزرگراه های طولانی را داشته باشید
• automated control system which maintains a constant driving speed (in automobiles)
دیکشنری تخصصی
[خودرو] سیستم ثابت کننده سرعت
جملات نمونه
1. The cruise control does not disengage when it should.
[ترجمه ترگمان]کنترل پرواز زمانی که باید کنترل را از بین نمی برد
[ترجمه گوگل]کنترل کروز هنگامی که باید انجام شود، قطع نمی شود
[ترجمه گوگل]کنترل کروز هنگامی که باید انجام شود، قطع نمی شود
2. I can set this cruise control to any speed I want and it drives without me having to touch the accelerator.
[ترجمه ترگمان]من می توانم این کنترل را به هر سرعتی که می خواهم تنظیم کنم و بدون اینکه من بتوانم پدال گاز را لمس کنم می راند
[ترجمه گوگل]من می توانم این کنترل کروز را به هر سرعتی که می خواهم برسانم و بدون نیاز به لرزش شتاب دهنده، آن را می چرخانم
[ترجمه گوگل]من می توانم این کنترل کروز را به هر سرعتی که می خواهم برسانم و بدون نیاز به لرزش شتاب دهنده، آن را می چرخانم
3. With his cruise control set at a steady 35 MPH, he does his best to instill courage in Louis when getting ready to face a new and scary situation, college.
[ترجمه ترگمان]با استفاده از کنترل سفر دریایی اش در ۳۵ MPH، او نهایت تلاش خود را می کند تا در زمان حاضر شدن برای مواجهه با وضعیت جدید و ترسناک، شجاعت را در لویی به وجود بیاورد
[ترجمه گوگل]با کنترل کروز خود را در 35 MPH ثابت، او بهترین کار خود را برای جلب شجاعت در لوئیس هنگامی که آماده شدن برای مواجهه با یک وضعیت جدید و ترسناک، کالج
[ترجمه گوگل]با کنترل کروز خود را در 35 MPH ثابت، او بهترین کار خود را برای جلب شجاعت در لوئیس هنگامی که آماده شدن برای مواجهه با یک وضعیت جدید و ترسناک، کالج
4. Remove the throttle cable, cruise control cable ( if equipped ) and the transmission line pressure cable.
[ترجمه ترگمان]کابل گاز، کابل کنترل کشتی (در صورت تجهیز)و کابل فشار خط انتقال را حذف کنید
[ترجمه گوگل]کابل کواکسیال، کابل کنترل کروز (در صورت مجهز) و کابل فشار خط انتقال را جدا کنید
[ترجمه گوگل]کابل کواکسیال، کابل کنترل کروز (در صورت مجهز) و کابل فشار خط انتقال را جدا کنید
5. Cruise control commands can be calculated based on the adaptive scaler values.
[ترجمه ترگمان]فرمان های کنترل کروز را می توان براساس مقادیر scaler تطبیقی محاسبه کرد
[ترجمه گوگل]دستورات کنترل کروز را می توان براساس مقادیر مقیاس انطباق محاسبه کرد
[ترجمه گوگل]دستورات کنترل کروز را می توان براساس مقادیر مقیاس انطباق محاسبه کرد
6. The cruise control switches are conventionally mounted on the steering colum.
[ترجمه ترگمان]سوییچ های کنترل پرواز به طور معمول بر روی فرمان فرمان نصب شده اند
[ترجمه گوگل]سوئیچ های کنترل کروز معمولا بر روی کولوم فرمان نصب می شوند
[ترجمه گوگل]سوئیچ های کنترل کروز معمولا بر روی کولوم فرمان نصب می شوند
7. Dynamic Radar Cruise Control system is now an available option.
[ترجمه ترگمان]سیستم کنترل رادار پیشرفته کروز در حال حاضر گزینه موجود است
[ترجمه گوگل]سیستم کنترل کروز رادار دینامیکی در حال حاضر یک گزینه در دسترس است
[ترجمه گوگل]سیستم کنترل کروز رادار دینامیکی در حال حاضر یک گزینه در دسترس است
8. Audio and cruise control lever quickly at the bottom of the steering wheel.
[ترجمه ترگمان]اهرم کنترل پرواز و دریایی به سرعت در پایین فرمان فرمان حرکت می کند
[ترجمه گوگل]اهرم کنترل صوتی و کروز را به سرعت در پایین فرمان قرار دهید
[ترجمه گوگل]اهرم کنترل صوتی و کروز را به سرعت در پایین فرمان قرار دهید
9. The cruise control switches are conventionally mounted on the steering column.
[ترجمه ترگمان]سوییچ های کنترل پرواز به طور مرسوم بر روی ستون فرمان نصب شده اند
[ترجمه گوگل]سوئیچ های کنترل کروز معمولا بر روی ستون فرمان نصب می شوند
[ترجمه گوگل]سوئیچ های کنترل کروز معمولا بر روی ستون فرمان نصب می شوند
10. If the cruise control system breaks down in driving, it can be diagnosed and serviced according to the system characteristic and the input and output signals of controlling circuit.
[ترجمه ترگمان]اگر سیستم کنترل پرواز در حین رانندگی کاهش یابد، براساس مشخصه سیستم و سیگنال های ورودی و خروجی مدار کنترل کننده، تشخیص داده می شود
[ترجمه گوگل]اگر سیستم کنترل کروز در رانندگی شکست بخورد، می تواند براساس ویژگی سیستم و سیگنال های ورودی و خروجی مدار کنترل، تشخیص داده شود
[ترجمه گوگل]اگر سیستم کنترل کروز در رانندگی شکست بخورد، می تواند براساس ویژگی سیستم و سیگنال های ورودی و خروجی مدار کنترل، تشخیص داده شود
11. Cruise control and Bluetooth phone connectivity are also included in the $ 645 base price.
[ترجمه ترگمان]اتصال \"کروز و بلوتوث\" نیز در ۶۴۵ دلار در ۶۴۵ دلار قرار دارند
[ترجمه گوگل]کنترل کروز کنترل و اتصال بلوتوث نیز در قیمت پایه 645 دلار موجود است
[ترجمه گوگل]کنترل کروز کنترل و اتصال بلوتوث نیز در قیمت پایه 645 دلار موجود است
12. He offers Speed 2 : Cruise Control, starring Bullock, as a prime example of physics gone wrong.
[ترجمه ترگمان]او سرعت ۲: کنترل کروز، با درخشش بالوک را به عنوان نمونه اولیه از فیزیک ارائه می دهد
[ترجمه گوگل]او Speed 2: Cruise Control را ارائه می دهد، با بازی بولاک، به عنوان مثال اصلی فیزیک رفته اشتباه است
[ترجمه گوگل]او Speed 2: Cruise Control را ارائه می دهد، با بازی بولاک، به عنوان مثال اصلی فیزیک رفته اشتباه است
13. Terror As Cruise Control Locks At 60 mph.
[ترجمه ترگمان]* ترور با سرعت ۶۰ مایل بر ساعت
[ترجمه گوگل]ترور به عنوان قفل کروز کنترل در 60 مایل در ساعت
[ترجمه گوگل]ترور به عنوان قفل کروز کنترل در 60 مایل در ساعت
14. Realising this would be laughed at, I set the cruise control, undid my seatbelt and climbed into the back.
[ترجمه ترگمان]اگر این کار را می کردم خنده ام می گرفت، من کنترل یک سفر دریایی را تنظیم کردم و کمربند ایمنی خود را باز کردم و از آن بالا رفتم
[ترجمه گوگل]درک این می تواند خندید، من تنظیم کنترل کروز، کمربند ایمنی من را کم کرد و به عقب صعود کرد
[ترجمه گوگل]درک این می تواند خندید، من تنظیم کنترل کروز، کمربند ایمنی من را کم کرد و به عقب صعود کرد
کلمات دیگر: