1. The plane hit an air pocket.
[ترجمه بهار] هواپیما در یک دست انداز هوایی افتاد ( با یک چاله هوایی برخورد کرد )
[ترجمه ترگمان]هواپیما به یک جیب هوایی برخورد کرد
[ترجمه گوگل]هواپیما به جیب هوا ضربه زد
2. Make sure there are no air pockets around the roots of the plant.
[ترجمه ترگمان]دقت کنید که هیچ کیسه هوایی اطراف ریشه های گیاه وجود ندارد
[ترجمه گوگل]اطمینان حاصل کنید که جابجایی هوا در اطراف ریشه گیاه وجود ندارد
3. He let a little air pocket of silence hang there between them for a moment.
[ترجمه ترگمان]لحظه ای سکوت بین آن ها حک مفرما شد لحظه ای بین آن ها سکوت حک مفرما شد
[ترجمه گوگل]او یک لحظه از سکوت هواپیما را میان آنها گذاشت
4. These minute air pockets within the plastic sheet act as mirrors and reflect light.
[ترجمه ترگمان]این بسته های هوای دقیقه در ورقه پلاستیکی به عنوان آینه عمل می کنند و نور را منعکس می کنند
[ترجمه گوگل]این جیب های هوای دقیقه در ورق های پلاستیکی به عنوان آینه و نور منعکس کننده عمل می کنند
5. These physical techniques of preparation eliminate air pockets and increase homogenisation of moisture and inclusions making the clay more workable.
[ترجمه ترگمان]این تکنیک های فیزیکی آماده سازی جیب ها را از بین می برد و homogenisation رطوبت و دخالتی را که خاک رس را به کار می کشاند، افزایش می دهد
[ترجمه گوگل]این تکنیک های فیزیکی آماده سازی، جابجایی هوا را از بین می برد و همگن سازی رطوبت و ترکیبات را افزایش می دهد و باعث می شود که خاک رس بیشتر کارآمد باشد
6. Infill with compost so that there are no air pockets around the roots.
[ترجمه ترگمان]با کمپوست همراه با کمپوست کردن طوری که هیچ کیسه هوایی اطراف ریشه ها وجود ندارد
[ترجمه گوگل]پر کردن کمپوست به طوری که هیچ جک هوا در اطراف ریشه وجود دارد
7. It must have hit an air pocket.
[ترجمه ترگمان]حتما یک جیب هوایی خورده
[ترجمه گوگل]این باید یک جیب هوا داشته باشد
8. We had a bumpy flight because of air pocket.
[ترجمه ترگمان]پرواز خطرناکی به خاطر جیب هوا داشتیم
[ترجمه گوگل]به دلیل جیب هوا، یک پرواز پر بار داشتیم
9. Every time a plane hits an air pocket, it always dips a little.
[ترجمه ترگمان]هر دفعه که هواپیما برسه به یه جیب هوا همیشه یه ذره پایین تر میاد
[ترجمه گوگل]هر بار که یک هواپیما در جیب هوا پرواز می کند، آن همواره کوچک می شود
10. He survived the earthquake after spending 3 days in an air pocket.
[ترجمه ترگمان]او پس از ۳ روز در یک جیب هوایی از زلزله جان سالم بدر برد
[ترجمه گوگل]پس از گذراندن 3 روز در جیب هوایی، او پس از زلزله جان سالم به در برد
11. A healthy lung is pink and full of a honeycomb of fragile air pockets.
[ترجمه ترگمان]یک ریه سالم صورتی و پر از استخوان های شکننده هوا است
[ترجمه گوگل]ریه سالم صورتی است و پر از عدسی از جیب های هوا شکننده است
12. It is also important to eliminate as far as possible any air pockets in pots of meat and fish.
[ترجمه ترگمان]هم چنین برای از بین بردن هر کیسه هوایی در گلدان های بزرگ گوشت و ماهی مهم است
[ترجمه گوگل]همچنین مهم است تا هر جایی که ممکن است جابجایی هوا در گلدانهای گوشت و ماهی را از بین ببرید
13. It introduces the structure, work principle and its working conditions of air pocket hand - type brake installation.
[ترجمه ترگمان]آن ساختار، اصل کار و شرایط کاری آن از نصب ترمز دستی را معرفی می کند
[ترجمه گوگل]این ساختار، اصل کار و شرایط کار خود را از نصب دستی ترمز دستی دست جیبی معرفی می کند