کلمه جو
صفحه اصلی

durability


معنی : دوام، پایداری، ماندگاری، پایایی، بقاء، دیرپایی
معانی دیگر : بقا، مقاومت

انگلیسی به فارسی

دوام، بقا، پایایی، دیرپایی، ماندگاری، مقاومت


انگلیسی به انگلیسی

• lastingness, stability, solidity, permanence

دیکشنری تخصصی

[عمران و معماری] دوام - پایایی - ماندگاری - مداومت
[زمین شناسی] دوام، پایایی، مداومت، ماندگاری
[صنعت] دوام، بقا، ماندگاری، قابلیت دوام - دوام، طول عمر مفید محصول حساب می شود.
[نساجی] ثبات - دوام - پایداری
[پلیمر] دوام

مترادف و متضاد

دوام (اسم)
abidance, persistence, durability, permanence, life, strength, substance, continuity, subsistence, continuance, solidity, persistency, perdurability, perpetuity, permanency

پایداری (اسم)
resistance, durability, constancy, stability, stableness, fixity, endurance, permanency

ماندگاری (اسم)
persistence, durability, insolubility, perdurability

پایایی (اسم)
durability, stability, perpetuity

بقاء (اسم)
durability, permanence, eternity, duration, perpetuity, survival, survivorship, survivance

دیرپایی (اسم)
durability, longevity

sturdiness over time


Synonyms: backbone, constancy, durableness, endurance, grit, guts, gutsiness, hard as nails, heart, imperishability, intestinal fortitude, lastingness, moxie, permanence, persistence, stamina, starch, staying power, stick-to-itiveness


Antonyms: impermanency, poorness, unreliability, weakness


جملات نمونه

1. durability and beauty are the hallmarks of kashan rugs
دوام و زیبایی از ویژگی های عمده ی فرش کاشان است.

2. superior durability of genuine leather
دوام بیشتر چرم واقعی

3. nothing can touch that leather for durability
از نظر دوام هیچ چیز با آن چرم قابل مقایسه نیست.

4. Durability is one yardstick of quality.
[ترجمه ترگمان]Durability یک معیار کیفیت است
[ترجمه گوگل]طول عمر یک معیار کیفیت است

5. Nylons have the virtue of durability.
[ترجمه ترگمان]nylons فضیلت بقا را دارند
[ترجمه گوگل]نایلون دارای دوام است

6. Airlines recommend hard-sided cases for durability.
[ترجمه ترگمان]خطوط هوایی موارد سختی را برای دوام توصیه می کنند
[ترجمه گوگل]خطوط هوایی توصیه می شود موارد سخت برای دوام

7. The hardware is tested for composition, durability and thickness under high stress.
[ترجمه ترگمان]سخت افزار برای ترکیب، دوام و ضخامت با فشار بالا تست می شود
[ترجمه گوگل]سخت افزار برای ترکیب، دوام و ضخامت تحت استرس بالا آزمایش شده است

8. Thus, the durability of Czechoslovakia's democratic transition will be severely tested in the coming months.
[ترجمه ترگمان]بنابراین، دوام گذار دموکراتیک چکسلواکی در ماه های آتی به شدت مورد آزمایش قرار خواهد گرفت
[ترجمه گوگل]بنابراین، دوام گذار دموکراتیک چکسلواکی در ماههای آتی به شدت مورد آزمایش قرار خواهد گرفت

9. The safety and durability that have become Volvo hallmarks are an added bonus, though anti-lock brakes are an extra £59
[ترجمه ترگمان]ایمنی و دوام که با نشانه های \"ولوو\" تبدیل شده است یک پاداش اضافه است، هر چند ترمزهای ضد قفل یک مبلغ اضافی ۵۹ پوندی هستند
[ترجمه گوگل]ایمنی و دوام که از ویژگی های Volvo به شمار می آید، یک پاداش اضافی هستند، اما ترمز ضد قفل 59 پوند اضافی است

10. If the blocks are cut from quarter-sawn timber durability will be improved over that of plain sawn timber.
[ترجمه ترگمان]اگر بلوک ها از چوب quarter جدا شده باشند، دوام آن از چوب با اره ساده بهبود خواهد یافت
[ترجمه گوگل]اگر بلوک ها از تخته خرده چوب بریده شده برداشته شود، دوام بیشتری نسبت به تخته های چوبی اره بریده خواهد شد

11. But her durability, her will to survive, were attractive, and 1 liked her very much.
[ترجمه ترگمان]اما بقا او، اراده او برای زنده ماندن، جذاب بود، و از او خیلی خوشش می آمد
[ترجمه گوگل]اما دوام او، خواست او برای زنده ماندن، جذاب بود، و 1 خیلی او را دوست داشت

12. For exceptional durability other man-made fibres are used.
[ترجمه ترگمان]فیبر ساخته شده از جنس دیگر به طور استثنایی مورد استفاده قرار می گیرد
[ترجمه گوگل]برای دوام استثنایی دیگر از الیاف ساخته شده از انسان استفاده می شود

13. Like all icons, Bigfoot stands for deeper values: durability, consistency, the strong Midwestern ethic of substance over flash.
[ترجمه ترگمان]مانند همه آیکون ها، Bigfoot نماد مقادیر عمیق تر هستند: دوام، ثبات، رویه قوی و ساکن غرب میانه در مورد فلاش
[ترجمه گوگل]مثل تمام آیکون ها، Bigfoot ارزش های عمیقتری را نشان می دهد: دوام، انسجام، قوه قهوهای مایل به زرد قوی در برابر فلش

14. This rope is renowned for its high level of strength and durability.
[ترجمه ترگمان]این طناب به خاطر سطح بالای قدرت و دوام آن مشهور است
[ترجمه گوگل]این طناب برای سطح بالایی از قدرت و دوام آن مشهور است

15. Hide the brackets by adding an edging of deep wallpaper border - backing it with stiff card for extra durability.
[ترجمه ترگمان]داخل پرانتز را با اضافه کردن یک لبه از مرز کاغذدیواری عمیق پنهان کنید - از آن با یک کارت محکم برای دوام بیشتر استفاده کنید
[ترجمه گوگل]براکت ها را با اضافه کردن یک لبه مرز تصویر زمینه عمیق پنهان کنید - با کارت سخت برای دوام بیشتر آن را پشتیبانی کنید

پیشنهاد کاربران

no kidding
Durability
بی شوخی
طویله

دوام ماشین و ابزارآلات بیشتر کاربرد دارد.

دوام، پایداری، ماندگاری

خیلی همراه با ماشین و خودرو میادش. معنیش هم میشه استحکام و دوام و مقاومت
چیزهای دیگه ای که همراه با خودرو میان و کمی و زیادیشون کیفیت ماشینو مشخص میکنن درست مثل durability عبارتند از :
Acceleration شتاب
Top speed نهایت سرعت
Control کنترل
Strength میزان قدرت و انرژی و زور خودرو
Off road
و . . .

definition = کیفیت قابل دوام طولانی بدون آسیب دیدن/واقعیت قادر به ادامه حیات بودن یا زیستن یا موجودیت/توانایی یک شخص برای انجام کاری برای مدت طولانی بدون خستگی یا آسیب دیدگی/واقعیت توان استفاده از چیزی بدون آسیب دیدگی آن /واقعیت ادامه چیزی بدون شکست

durability ( noun ) = پایداری، دوام، ماندگاری، مقاومت، دیرپایی، بقا، پایایی، استواری، استحکام، استقامت، استمرار ، تداوم، مانایی ، ثبات

examples:
1 - The durability of this fabric
دوام این پارچه
2 - the durability of the materials used
دوام مواد استفاده شده
3 - This bike is still our first choice for racers, especially with its long track record for durability.
این دوچرخه هنوز هم اولین گزینه ما برای دوندگان است ، به خصوص با سابقه طولانی در دوام.
4 - The Fed's statement yesterday expressed faith in the durability of the U. S. economic expansion.
در بیانیه روز گذشته بانک فدرال ، اعتقاد به پایداری گسترش اقتصادی ایالات متحده وجود دارد.
5 - They questioned the durability of the ceasefire.
آنها بقای آتش بس را زیر سوال بردند.
6 - A model of durability, he's missed only 22 of 1, 335 games in his career.
او که سرلوحه ای از استقامت است ، از 2235 بازی در طول زندگی حرفه ای خود فقط 22 بازی را از دست داده است.
7 - That he is still here after ten years of international rugby is testimony to his remarkable durability.
اینکه او پس از ده سال راگبی بین المللی هنوز در اینجا است ، نشان از استقامت قابل توجه او دارد.
8 - All our toys are tested for durability.
تمام اسباب بازی های ما از نظر استحکام تست شده اند.
9 - There are those who question the durability of the economic recovery.
کسانی هستند که تداوم ( استمرار ) بهبود اقتصادی را زیر سوال می برند.
10 - mechanical properties and durability of concrete
خواص مکانیکی و دوام بتن
11 - Instead, given that a monetary union existed at independence for each country, we are interested in testing a hypothesis about its subsequent durability.
در عوض ، با توجه به اینکه اتحادیه مالی در استقلال هر کشور وجود داشته است ، ما علاقه مندیم یک فرضیه در مورد تداوم ( ثبات ) مابعد آن را آزمایش کنیم.










کلمات دیگر: