• regular repair and treatment
routine maintenance
انگلیسی به انگلیسی
دیکشنری تخصصی
[صنعت] نگهداری و تعمیرات روزمره - فعالیت های نگهداری و تعمیراتی که در هر روز یا شیفت بصورت منظم انجام می پذیرد.
جملات نمونه
1. Routine maintenance of the garden consists of keeping weeds under control.
[ترجمه ترگمان]تعمیر و نگهداری روتین این باغ شامل نگهداری علف های هرز تحت کنترل است
[ترجمه گوگل]نگهداری منظم باغ شامل نگهداری علف های هرز تحت کنترل است
[ترجمه گوگل]نگهداری منظم باغ شامل نگهداری علف های هرز تحت کنترل است
2. We carry out routine maintenance of the equipment.
[ترجمه ترگمان]ما نگهداری روزمره تجهیزات را انجام می دهیم
[ترجمه گوگل]ما تعمیر و نگهداری روزمره تجهیزات را انجام می دهیم
[ترجمه گوگل]ما تعمیر و نگهداری روزمره تجهیزات را انجام می دهیم
3. The window had been replaced last week during routine maintenance.
[ترجمه ترگمان]این پنجره هفته گذشته در طی تعمیر و نگهداری روزمره جایگزین شده بود
[ترجمه گوگل]پنجره در هفته گذشته در حین نگهداری روزانه جایگزین شده است
[ترجمه گوگل]پنجره در هفته گذشته در حین نگهداری روزانه جایگزین شده است
4. Mr Stanley had been carrying out routine maintenance work.
[ترجمه ترگمان]آقای (استنلی)کاره ای تعمیر و نگهداری روزمره را انجام می داد
[ترجمه گوگل]آقای استنلی کار تعمیر و نگهداری روزمره انجام داده است
[ترجمه گوگل]آقای استنلی کار تعمیر و نگهداری روزمره انجام داده است
5. In the routine maintenance revenue account the resurfacing of Beech Hill and the construction of a footpath were being treated as priorities.
[ترجمه ترگمان]در بخش درآمد نگهداری روتین، پدیدار شدن تپه Beech و ساخت یک پیاده رو به عنوان اولویت های مورد بررسی قرار گرفت
[ترجمه گوگل]در حساب درآمد عمومی نگهداری، احیای بیک هیل و ساخت یک مسیر پیاده روی به عنوان اولویت بندی مورد توجه قرار می گیرند
[ترجمه گوگل]در حساب درآمد عمومی نگهداری، احیای بیک هیل و ساخت یک مسیر پیاده روی به عنوان اولویت بندی مورد توجه قرار می گیرند
6. Most gas appliances require routine maintenance once a year to ensure safety.
[ترجمه ترگمان]اغلب وسائل گازی برای اطمینان از ایمنی به تعمیر و نگهداری روزمره نیاز دارند
[ترجمه گوگل]اکثر لوازم گاز برای نگهداری ایمنی نیاز به تعمیر و نگهداری روزانه دارند
[ترجمه گوگل]اکثر لوازم گاز برای نگهداری ایمنی نیاز به تعمیر و نگهداری روزانه دارند
7. Routine maintenance work is often carried out in the early hours at the centre when workmen can avoid causing disruption to shoppers.
[ترجمه ترگمان]کار تعمیر و نگهداری روتین اغلب در ساعات اولیه مرکز انجام می شود که کارگران بتوانند از ایجاد اختلال در فروشندگان اجتناب کنند
[ترجمه گوگل]کار تعمیر و نگهداری معمول در اغلب موارد در ساعات اولیه مرکز انجام می شود، زمانی که کارگران می توانند مانع از ایجاد اختلال در خریداران شوند
[ترجمه گوگل]کار تعمیر و نگهداری معمول در اغلب موارد در ساعات اولیه مرکز انجام می شود، زمانی که کارگران می توانند مانع از ایجاد اختلال در خریداران شوند
8. They were noticed during routine maintenance checks.
[ترجمه ترگمان]آن ها در طول بازرسی های معمول نگهداری مورد توجه قرار گرفتند
[ترجمه گوگل]آنها در جریان بازرسی های روزمره متوجه شدند
[ترجمه گوگل]آنها در جریان بازرسی های روزمره متوجه شدند
9. The fault was discovered during routine maintenance work.
[ترجمه ترگمان]این خطا در حین کار تعمیر و نگهداری روزمره کشف شد
[ترجمه گوگل]گسل در طول کار تعمیر و نگهداری روزمره کشف شد
[ترجمه گوگل]گسل در طول کار تعمیر و نگهداری روزمره کشف شد
10. Be responsible for facility and utility routine maintenance, preventative maintenance, trouble shooting.
[ترجمه ترگمان]مسئول نگهداری و نگهداری و تعمیر و نگهداری، نگهداری پیشگیرانه، تیراندازی با مشکل باشید
[ترجمه گوگل]مسئولیت تعمیر و نگهداری روزانه تسهیلات و امکانات، نگهداری پیشگیرانه، تیراندازی مشکل
[ترجمه گوگل]مسئولیت تعمیر و نگهداری روزانه تسهیلات و امکانات، نگهداری پیشگیرانه، تیراندازی مشکل
11. Responsible for daily routine maintenance and calibration of color matching instrument.
[ترجمه ترگمان]مسیول نگهداری روزمره روزانه و کالیبراسیون ابزار تطبیق رنگ
[ترجمه گوگل]مسئول تعمیر و نگهداری روزانه روزانه و کالیبراسیون ابزار رنگی
[ترجمه گوگل]مسئول تعمیر و نگهداری روزانه روزانه و کالیبراسیون ابزار رنگی
12. Simpler and easier installation, test running, routine maintenance and technical training.
[ترجمه ترگمان]ساده ترین و ساده تر نصب، اجرای آزمایش، نگهداری روزمره و آموزش فنی است
[ترجمه گوگل]نصب ساده تر و آسان تر، تست در حال اجرا، تعمیر و نگهداری روزمره و آموزش فنی
[ترجمه گوگل]نصب ساده تر و آسان تر، تست در حال اجرا، تعمیر و نگهداری روزمره و آموزش فنی
13. Responsible for the safe operation, and routine maintenance of all machining and mechanical testing equipments.
[ترجمه ترگمان]مسیول عملیات ایمن و تعمیر و نگهداری روزمره تمام تجهیزات و تجهیزات تست مکانیکی
[ترجمه گوگل]مسئولیت عملیات ایمن و نگهداری روزمره تمام تجهیزات ماشینکاری و تست مکانیکی
[ترجمه گوگل]مسئولیت عملیات ایمن و نگهداری روزمره تمام تجهیزات ماشینکاری و تست مکانیکی
14. Be responsible for facility utility routine maintenance, preventative maintenance, trouble shooting.
[ترجمه ترگمان]مسئول نگهداری و نگهداری و تعمیر و نگهداری، نگهداری پیشگیرانه، تیراندازی با مشکل باشید
[ترجمه گوگل]مسئولیت تعمیر و نگهداری روزانه نرم افزار امکانات، نگهداری پیشگیرانه، تیراندازی مشکل
[ترجمه گوگل]مسئولیت تعمیر و نگهداری روزانه نرم افزار امکانات، نگهداری پیشگیرانه، تیراندازی مشکل
15. Complete routine maintenance of functional lab, including instruments, consumables, etc.
[ترجمه ترگمان]تعمیر و نگهداری روزمره یک آزمایشگاه کارکردی، از جمله ابزار، مواد مصرفی و غیره
[ترجمه گوگل]تعمیر و نگهداری روزمره آزمایشگاه عملکردی، از جمله ابزار، مواد مصرفی و غیره
[ترجمه گوگل]تعمیر و نگهداری روزمره آزمایشگاه عملکردی، از جمله ابزار، مواد مصرفی و غیره
پیشنهاد کاربران
نگهداری و تعمیرات روزمره
کلمات دیگر: