کلمه جو
صفحه اصلی

purchasing


بازرگانى : خریدن

انگلیسی به فارسی

خرید، خریدن، خرید کردن، خریداری کردن، ستون ساختن


انگلیسی به انگلیسی

• act of buying, act of purchasing in exchange for money; act of obtaining, act of procuring

دیکشنری تخصصی

[صنعت] خرید، ابتیاع، خریداری کردن

جملات نمونه

1. he is also responsible for purchasing
او مسئول خرید هم هست.

2. we forward our requisitions to the purchasing office
ما درخواستنامه های خود را به اداره ی خرید می فرستیم.

3. The purchasing power of people living on investment income has fallen as interest rates have gone down.
[ترجمه ترگمان]قدرت خرید افرادی که در درآمد سرمایه گذاری زندگی می کنند کاهش یافته است چون نرخ سود کاهش یافته است
[ترجمه گوگل]قدرت خرید مردم از درآمد سرمایه گذاری در کاهش نرخ بهره کاهش یافته است

4. They redlined some items on the purchasing list.
[ترجمه ترگمان]آن ها برخی از موارد در فهرست خرید را بررسی می کنند
[ترجمه گوگل]آنها برخی از اقلام را در لیست خرید redlist کرده اند

5. The real purchasing power of the rouble has plummeted.
[ترجمه ترگمان]قدرت خریداری یک روبل از بین رفت
[ترجمه گوگل]قدرت خرید واقعی روبل کاهش یافته است

6. Property in the city is beyond the purchasing power of most people.
[ترجمه ترگمان]مالکیت در شهر فراتر از قدرت خرید بسیاری از مردم است
[ترجمه گوگل]املاک در شهر فراتر از قدرت خرید اکثر مردم است

7. Inflation reduces the purchasing power of people living on fixed incomes.
[ترجمه ترگمان]تورم قدرت خرید افراد با درآمد ثابت را کاهش می دهد
[ترجمه گوگل]تورم باعث کاهش قدرت خرید مردم در درآمد ثابت می شود

8. Inflation erodes the purchasing power of the families with lower income.
[ترجمه ترگمان]تورم قدرت خرید خانواده های با درآمد پایین را از بین می برد
[ترجمه گوگل]تورم باعث کاهش قدرت خرید خانواده های با درآمد پایین می شود

9. The purchasing power of money has depreciated since she bought her savings certificates.
[ترجمه ترگمان]قدرت خرید پول از زمانی که او گواهی نامه های پس انداز خود را خریداری کرده است کاهش پیدا کرده است
[ترجمه گوگل]از آنجا که گواهی های پس انداز خود را خریداری کرده است، قدرت خرید پول از بین رفته است

10. The purchasing power of the average hourly wage has risen in the last five years.
[ترجمه ترگمان]قدرت خرید متوسط دست مزد ساعتی در پنج سال گذشته افزایش یافته است
[ترجمه گوگل]ظرفیت خرید متوسط ​​دستمزد ساعتی در پنج سال گذشته افزایش یافته است

11. They should pop down to accounting or purchasing and introduce themselves to the people they deal with.
[ترجمه ترگمان]آن ها باید به خرید یا خرید بروند و خودشان را با افرادی که با آن ها معامله می کنند آشنا کنند
[ترجمه گوگل]آنها باید به حسابداری یا خرید مراجعه کنند و خود را به افرادی که با آنها برخورد می کنند معرفی کنند

12. They discussed purchasing the rights to the treasure with the insurance companies, but no contracts were signed.
[ترجمه ترگمان]آن ها درباره خرید حقوق با شرکت های بیمه بحث و تبادل نظر کردند، اما هیچ قراردادی امضا نشد
[ترجمه گوگل]آنها درباره خرید حقوق به گنج با شرکت های بیمه صحبت کردند، اما هیچ قراردادی امضا نشده بود

13. Purchasing patents would make significant savings on initial research costs and adapting or improving known techniques would increase the speed of development.
[ترجمه ترگمان]ثبت اختراع خرید باعث صرفه جویی قابل توجهی در هزینه های تحقیقات اولیه و تطبیق یا بهبود تکنیک های شناخته شده خواهد شد که سرعت توسعه را افزایش می دهد
[ترجمه گوگل]ثبت اختراعات خرید صرفه جویی قابل توجهی در هزینه های تحقیق اولیه می کند و تطبیق یا بهبود تکنیک های شناخته شده باعث افزایش سرعت توسعه می شود

14. The drop in inflation boosted purchasing power, he said.
[ترجمه ترگمان]او گفت که افت تورم قدرت خرید را افزایش داده است
[ترجمه گوگل]او گفت که افت تورم باعث افزایش قدرت خرید شد

15. A new health care purchasing authority will contract for primary services with individual practices or primary care provider units.
[ترجمه ترگمان]یک قدرت خرید مراقبت های بهداشتی جدید برای خدمات اولیه با اقدامات فردی یا واحدهای ارائهکننده خدمات مراقبتی قرار می گیرد
[ترجمه گوگل]یک موسسه خرید مراقبت بهداشتی جدید برای خدمات اولیه با شیوه های فردی یا واحدهای ارائه کننده مراقبت های اولیه قرارداد می بندد

پیشنهاد کاربران

Buy

خریدن


کلمات دیگر: