کلمه جو
صفحه اصلی

belong to

انگلیسی به انگلیسی

عبارت ( phrase )
(1) تعریف: to be owned by.

- This shirt belongs to my brother.
[ترجمه ترگمان] این پیرهن مال برادرم - ه
[ترجمه گوگل] این پیراهن متعلق به برادر من است

(2) تعریف: to be part of, a member of, or appropriate to.

- He belongs to the karate club.
[ترجمه ترگمان] اون به باشگاه کاراته تعلق داره
[ترجمه گوگل] او متعلق به باشگاه کاراته است

دیکشنری تخصصی

[نساجی] متعلق - تعلق داشتن

جملات نمونه

1. You don't belong to me, I will not belong to you.
[ترجمه ترگمان]تو به من تعلق نداری، من به تو تعلق نخواهم داشت
[ترجمه گوگل]شما به من تعلق ندارید، من به شما تعلق ندارم

2. Does not belong to me,I will let go.
[ترجمه ترگمان] به من تعلق نداره، من میذارم بره
[ترجمه گوگل]به من تعلق ندارد، من اجازه نخواهم داد

3. They belong to the country club.
[ترجمه ترگمان] اونا عضو باشگاه کشوری هستن
[ترجمه گوگل]آنها متعلق به باشگاه کشور هستند

4. The battle does not always belong to the strong.
[ترجمه ترگمان]نبرد همیشه متعلق به قوی نیست
[ترجمه گوگل]نبرد همیشه متعلق به قوی نیست

5. Don't give up the things that belong to you and keep those lost things in memory.
[ترجمه ترگمان]چیزهایی را که متعلق به توست از دست نده و چیزهای گم شده را در حافظه نگه داری
[ترجمه گوگل]از چیزهایی که متعلق به شما نیست رها نکنید و آن چیزهای از دست رفته را در حافظه نگه دارید

6. Does this house belong to Mr. Winter?
[ترجمه ترگمان]آیا این خانه متعلق به آقای دووینتر است؟
[ترجمه گوگل]آیا این خانه متعلق به آقای زمستان است؟

7. They belong to the Knights of Columbus.
[ترجمه ترگمان]آن ها به شهسواران کریستوف کلمب تعلق دارند
[ترجمه گوگل]آنها متعلق به شوالیه کلمبو هستند

8. I belong to the school of thought that favors radical change.
[ترجمه ترگمان]من به مکتب فکری تعلق دارم که موافق تغییر رادیکال است
[ترجمه گوگل]من متعلق به مدرسه فکر است که از تغییرات رادیکال حمایت می کند

9. Those prosperitis I have granted to you belong to you.
[ترجمه ترگمان]این prosperitis که من به تو سپرده بودم، به تو تعلق داشت
[ترجمه گوگل]آن نفوذی که من به شما دادم متعلق به شماست

10. What club do you belong to?
[ترجمه ترگمان]تو به کدوم کلوپ تعلق داری؟
[ترجمه گوگل]چه باشگاهی به شما تعلق دارد؟

11. Establish which boundary hedges are yours, and which belong to a neighbour.
[ترجمه ترگمان]درختانی که حصار مرزی آن مال شماست و متعلق به یک همسایه است
[ترجمه گوگل]تعیین کنید که کدام مرز صدق می کند و متعلق به یک همسایه است

12. Do you belong to any professional or trade associations?
[ترجمه ترگمان]آیا شما به اتحادیه های شغلی یا حرفه ای تعلق دارید؟
[ترجمه گوگل]آیا شما متعلق به هر حرفه ای یا انجمن تجاری هستید؟

13. Writers like him belong to a different generation.
[ترجمه ترگمان]نویسندگانی مانند او به نسل متفاوتی تعلق دارند
[ترجمه گوگل]نویسندگان مانند او متعلق به نسل دیگر هستند

14. Those woods belong to the property that's for sale.
[ترجمه ترگمان]اون جنگل متعلق به the که برای فروش تعلق داره
[ترجمه گوگل]این جنگل متعلق به ملک است که برای فروش است

پیشنهاد کاربران

متعلق بودن به

تعلق داشتن به

متعلق به

بین belong to و belong in چه تفاوتی هست ؟ دوستان کسی اگه میدونه جواب بدین لطفا

تعلق داشتم • - •

متعلق داشتن

اصطلاح belong in به معنای مناسب، جای مناسب، بجا میباشد. You belong in a zoo، in a cage with the monkeys! جای تو توی باغ وحشه! در قفس با میمون ها!! 2 بدرد خوردن، شایسته، در جای مناسبA man with his ability belongs in teaching کسی با توانایی او بدرد تدریس کردن میخوره! A dictionary belongs in every home مناسبه که در همه خانه ها یک دیکشنری باشه یا یا جای یک دیکشنری در همه خانه ها خالیه!

belong with بدین معناست که دو چیز بایستی با هم باشند، به عنوان یک زوج، همراهی. I have a cd. its belongs with my other cds in cabinet یدونهcd دارم که همراه با cd های دیگم توی کابینته. . اصطلاح belong with me یعنی ما بهم تعلق داریم.

متعلق به
تعلق دارد به

اگه کسی میدونه belong به زمان گذشته چی میشه ممنون میشم

عضو جایی بودن

to belong to somebody
به کسی متعلق بودن
1. This book belongs to Sarah.
1. این کتاب متعلق به سارا است.
2. You shouldn't take what doesn't belong to you.
2. تو نباید چیزی که متعلق به تو نیست را برداری.
to belong in something/somebody
به چیزی/کسی تعلق داشتن
an attitude that doesn’t belong in modern society
دیدگاهی که به جامعه مدرن تعلق ندارد


کلمات دیگر: