کلمه جو
صفحه اصلی

boarding


معنی : پانسیون، تخته کوبی
معانی دیگر : ساختمان چوبی، پوشش تخته ای، (جمع) تخته ها، تخته بندی، الوار سبک، سوار شدن، سواری (در کشتی و هواپیما و ترن و اتوبوس و غیره)، مهمانخانه شبانه روزی

انگلیسی به فارسی

مهمانخانه شبانه‌روزی، پانسیون، تخته‌کوبی


پانسیون، تخته کوبی


انگلیسی به انگلیسی

• entering, going aboard (train, etc.); obtainment of accommodation for pay; structure of boards
boarding is used to refer to the system in which children live at school during the term.
boarding is also used to refer to the system of looking after people's pets in kennels for a short period of time.
wooden boards which are used for making fences or floors are also called boarding.
see also board.

دیکشنری تخصصی

[عمران و معماری] سوار شدن
[نساجی] عمل تکمیلی فیت کردن جوراب پس از رنگرزی ( که باکمک دستگاه ویژه ای آن را به شکل پا در می آورند )

مترادف و متضاد

پانسیون (اسم)
pension, boarding, boarding house

تخته کوبی (اسم)
boarding, furring, shingle, lathing

جملات نمونه

1. boarding pass
کارت ویژه ی سوار شدن به هواپیما

2. What time do you start boarding?
[ترجمه hamon eisapour] کی سوار هواپیما میشی نکبت
[ترجمه ترگمان]چه ساعتی از پانسیون رها میشی؟
[ترجمه گوگل]چه زمانی شروع به سوار شدن می کنید؟

3. Have they begun boarding this flight?
[ترجمه hamon eisapour] ایا اینا شروع به پرواز کردن این نکبتا؟
[ترجمه ترگمان]این پرواز رو شروع کردن؟
[ترجمه گوگل]آیا آنها شروع به پرواز در این پرواز کرده اند؟

4. We'll be boarding the plane in about 20 minutes.
[ترجمه ماهرخ 🌝] ما ۲۰دقیقه دیگر سوار هواپیما خواهیم شد
[ترجمه ترگمان]حدود ۲۰ دقیقه دیگه سوار هواپیما میشیم
[ترجمه گوگل]ما حدود 20 دقیقه به پرواز در می آیند

5. I was sent to boarding school, where I spent six years of unremitting misery.
[ترجمه ترگمان]من به مدرسه شبانه روزی فرستاده شدم، جایی که شش سال با یک بدبختی بی وقفه بودم
[ترجمه گوگل]من به مدرسه شبانه روزی فرستاده شدم، جایی که شش سال از بدبختی بی وقفه گذراندم

6. There is a small boarding school in the little town.
[ترجمه ترگمان]یک مدرسه شبانه روزی کوچک در این شهر کوچک وجود دارد
[ترجمه گوگل]یک مدرسه سواری کوچک در شهر کوچک وجود دارد

7. Our flight is boarding at gate number
[ترجمه ترگمان] پرواز ما در گیت شماره
[ترجمه گوگل]پرواز ما سوار بر دروازه شماره است

8. The children were shipped off to a boarding school at an early age.
[ترجمه ترگمان]بچه ها در سنین پایین به مدرسه شبانه روزی برده می شدند
[ترجمه گوگل]کودکان در سن کودکی به مدرسه شبانه روزی منتقل شدند

9. Boarding is now taking place at Gate 3
[ترجمه ترگمان]محل مسافرگیری: ۳ تا ۳ دقیقه است
[ترجمه گوگل]در حال حاضر Boarding در Gate 3 برگزار می شود

10. Years of abuse at boarding school had made him insensitive to others' suffering.
[ترجمه ترگمان]سال ها سو استفاده در مدرسه شبانه روزی او را نسبت به دیگران حساس کرده بود
[ترجمه گوگل]سالها سوءاستفاده از مدرسه شبانه روزی او را به درد و رنج دیگران تبدیل کرده بود

11. Flight BA 4793 is now boarding at Gate 1
[ترجمه ترگمان]پرواز بریتیش ایرویز ۴۷۹۳ در حال سوار شدن در دروازه شماره ۱ است
[ترجمه گوگل]پرواز BA 4793 در حال پرواز در دروازه 1 است

12. Teachers at a boarding school are acting much more in loco parentis than at a day school.
[ترجمه ترگمان]معلمان در یک مدرسه شبانه روزی نسبت به یک مدرسه در یک مدرسه بسیار بیشتر به طور مضحکی رفتار می کنند
[ترجمه گوگل]معلمان در یک مدرسه شبانه روزی بیش از پیش در یک مدرسه روزانه فعالیت بیشتری دارند

13. Shopkeepers are boarding up their windows in case rioting breaks out.
[ترجمه ترگمان]مغازه داران مغازه داران در حال سوار شدن به پنجره های خود هستند
[ترجمه گوگل]مغازه داران در صورتی که شورش برطرف شوند، پنجره های خود را می بندند

14. Where is the boarding gate?
[ترجمه ترگمان]دروازه boarding کجاست؟
[ترجمه گوگل]دروازه سوار کجاست؟

اصطلاحات

boarding pass

کارت ویژه‌ی سوار شدن به هواپیما


پیشنهاد کاربران

شبانه روزی

سوار شدن

Boarding is the entry of passengers onto a vehicle, usually in public transportation.

School boarding =مدرسه شبانه روزی

سوار شدن ، مسافرگیری

به معنی سوار شدن و بار گیری
The plane'sboarding in fifteen minutes.

boarding ( حمل‏ونقل دریایی )
واژه مصوب: مسافرگیری
تعریف: سوار کردن یا سوار شدن مسافر به وسیلۀ نقلیه


کلمات دیگر: