(خودمانی) 1- کتک زدن 2- اذیت کردن، (امریکا - خودمانی) قراضه، کهنه، لکنته
beat up
(خودمانی) 1- کتک زدن 2- اذیت کردن، (امریکا - خودمانی) قراضه، کهنه، لکنته
انگلیسی به فارسی
با خشونت حمله کردن، ضربهی شدید زدن
احساس گناه کردن یا خود را متهم کردن
ضرب و شتم
انگلیسی به انگلیسی
صفت ( adjective )
• : تعریف: (informal) in poor or damaged condition because of age or hard use; in disrepair; shabby.
• مشابه: old, run-down, shabby
• مشابه: old, run-down, shabby
- a beat-up old truck
[ترجمه ترگمان] یه کامیون قدیمی
[ترجمه گوگل] یک کامیون قدیمی ضرب و شتم
[ترجمه گوگل] یک کامیون قدیمی ضرب و شتم
• give a beating to, hit repeatedly, pound
a beat-up car, piece of equipment, or other object is old, battered, and in bad condition; an informal word.
a beat-up car, piece of equipment, or other object is old, battered, and in bad condition; an informal word.
دیکشنری تخصصی
[نساجی] دفتین زدن
مترادف و متضاد
Give a severe beating to, assault
Synonyms: attack, batter, do over, hammer, knock around, pulverize, thrash
Feel badly guilty and accuse oneself over something
جملات نمونه
1. Beat up the eggs before you add the flour.
[ترجمه مالک] تخم مرغ ها را قبل از افزودن آرد هم بزنید.
[ترجمه ترگمان]قبل از این که آرد را اضافه کنید، تخم مرغ را بزنید[ترجمه گوگل]قبل از اینکه آرد اضافه کنید، تخم مرغ را بشویید
2. He beat up on my brother's kid one time.
[ترجمه ترگمان] یه بار به بچه برادرم ضربه زد
[ترجمه گوگل]او یک بار بر بچه ی برادرش ضربه زد
[ترجمه گوگل]او یک بار بر بچه ی برادرش ضربه زد
3. Some violent men beat up their sons, until the boys are strong enough to hit back.
[ترجمه ترگمان]برخی از مردان خشن پسران خود را کتک می زنند تا اینکه پسرها به اندازه کافی قوی هستند که بتوانند به آن ها ضربه بزنند
[ترجمه گوگل]بعضی از مردان خشونت آمیز، پسران خود را ضرب و شتم، تا زمانی که پسران به اندازه کافی قوی به عقب برگردند
[ترجمه گوگل]بعضی از مردان خشونت آمیز، پسران خود را ضرب و شتم، تا زمانی که پسران به اندازه کافی قوی به عقب برگردند
4. The ship beat up to windward.
[ترجمه ترگمان]کشتی به طرف باد می وزید
[ترجمه گوگل]کشتی به ضربات پنالتی ضربه زد
[ترجمه گوگل]کشتی به ضربات پنالتی ضربه زد
5. The manager went out to beat up custom for the company.
[ترجمه ترگمان]مدیر برای شرکت در شرکت بیرون رفت
[ترجمه گوگل]مدیر برای ضرب و شتم سفارشی برای شرکت رفت
[ترجمه گوگل]مدیر برای ضرب و شتم سفارشی برای شرکت رفت
6. Of course it's not OK to beat up on your wife.
[ترجمه ترگمان]البته اشکالی ندارد که زنت را کتک بزنید
[ترجمه گوگل]مطمئنا خوب نیست که همسرتان را ضربات بزنید
[ترجمه گوگل]مطمئنا خوب نیست که همسرتان را ضربات بزنید
7. He beat up on her bad.
[ترجمه ترگمان] اون بدجوری کتکش زد
[ترجمه گوگل]او ضعیف شده بود
[ترجمه گوگل]او ضعیف شده بود
8. We beat up for soldiers.
[ترجمه ترگمان]ما به خاطر سربازها زدیم
[ترجمه گوگل]ما برای سربازان ضرب و شتم
[ترجمه گوگل]ما برای سربازان ضرب و شتم
9. He beat up her quarters yesterday.
[ترجمه ترگمان]دیروز او را کتک زد
[ترجمه گوگل]او دیروز به ضرب گلوله کشته شد
[ترجمه گوگل]او دیروز به ضرب گلوله کشته شد
10. Our people beat up through many difficulties.
[ترجمه ترگمان]مردم ما با مشکلات زیادی سر و کار داشتند
[ترجمه گوگل]مردم ما از طریق بسیاری از مشکلات از بین رفته
[ترجمه گوگل]مردم ما از طریق بسیاری از مشکلات از بین رفته
11. They remorselessly beat up anyone they suspected of supporting the opposition.
[ترجمه ترگمان]آن ها به هر کسی که مظنون به حمایت از مخالفان بود، دست زدند
[ترجمه گوگل]آنها بی رحمانه هرکسی را که مشکوک به حمایت از مخالفان بودند، ضرب و شتم کرد
[ترجمه گوگل]آنها بی رحمانه هرکسی را که مشکوک به حمایت از مخالفان بودند، ضرب و شتم کرد
12. We beat up the enemy's quarters last night.
[ترجمه ترگمان]دیشب خانه دشمن را شکست دادیم
[ترجمه گوگل]شب گذشته دشمن را ضرب و شتم کردیم
[ترجمه گوگل]شب گذشته دشمن را ضرب و شتم کردیم
13. He could not beat up against her.
[ترجمه ترگمان]نمی توانست بر او غلبه کند
[ترجمه گوگل]او نمیتوانست علیه او بکشد
[ترجمه گوگل]او نمیتوانست علیه او بکشد
14. Beat up the egg in this wine.
[ترجمه ترگمان]تخم مرغ رو تو این شراب شکست بده
[ترجمه گوگل]ضرب و شتم تخم مرغ در این شراب
[ترجمه گوگل]ضرب و شتم تخم مرغ در این شراب
15. Let me take a rest(sentence dictionary), I'm all beat up.
[ترجمه ترگمان]بگذارید کمی استراحت کنم (فرهنگ لغت را)، من همه آن ها را شکست می دهم
[ترجمه گوگل]بگذار بقیه (فرهنگ لغت جمله)، من همه را ضرب و شتم
[ترجمه گوگل]بگذار بقیه (فرهنگ لغت جمله)، من همه را ضرب و شتم
پیشنهاد کاربران
سرزنش کردن
Don't beat yourself up
خودتو سرزنش نکن
Don't beat yourself up
خودتو سرزنش نکن
beat up and down:
to run first one way and then another.
بالا و پایین کردن
مثال:
the three man were beating up and down from the highest point to the water's edge.
to run first one way and then another.
بالا و پایین کردن
مثال:
the three man were beating up and down from the highest point to the water's edge.
شل و پل شدن😂
سرزنش کردن، انتقاد کردن
کتک خوردن
ضرب و شتم، زدن، کتک زدن، برنده شدن
Beat up:
( خودمونی ) زدن و شل و پل کردن
Macmillan:👇👇👇👇
( Informal ) to hurt someone by hitting or kicking them many times.
Eg: They threatened to beat me up if I didn’t give them my wallet.
اون منو تهدید کرد که اگه بهشون کیف پولم رو ندم میزنه منو شل و پلم میکنه.
( خودمونی ) زدن و شل و پل کردن
Macmillan:👇👇👇👇
( Informal ) to hurt someone by hitting or kicking them many times.
Eg: They threatened to beat me up if I didn’t give them my wallet.
اون منو تهدید کرد که اگه بهشون کیف پولم رو ندم میزنه منو شل و پلم میکنه.
چند بار و محکم کتک زدن
I got beat up کتک خوردم و اشاره به بد جور کتک خوردن داره که اصلاحا میگیم شل و پل شدن
بعضی از مردان خشن پسران خود کتک می زنند تا زمانی که آنها بزرگ شوند و آنها ( پدرشان ) را کتک بزنند ( عوضش رو دربیاورند )
در امریکن به معنای ضعیف کشی هم میشه ( کتک زدن کسی که ازت کوچیک تر یا ضعیف تره )
فرو کوفتن
کلمات دیگر: