• tracking and supervision of the tasks which must be done in order to complete a project (especially the production of a system)
project management
انگلیسی به انگلیسی
دیکشنری تخصصی
[ریاضیات] مدیریت پروژه
[صنعت] مدیریت پروژه - فرآیند هدایت فعالیت های یک پروژه با حداقل هزینه (بودجه مشخص) و در چهار چوب مدت زمان مشخص. به نه محدوده تقسیم می شود- مدیریت یکپارچگی -مدیریت محدوده -مدیریت زمان -مدیریت هزینه -مدیریت کیفیت - مدیریت منابع انسانی- مدیریت ارتباطات - مدیریت ریسک - مدیریت کالا و مواد
[صنعت] مدیریت پروژه - فرآیند هدایت فعالیت های یک پروژه با حداقل هزینه (بودجه مشخص) و در چهار چوب مدت زمان مشخص. به نه محدوده تقسیم می شود- مدیریت یکپارچگی -مدیریت محدوده -مدیریت زمان -مدیریت هزینه -مدیریت کیفیت - مدیریت منابع انسانی- مدیریت ارتباطات - مدیریت ریسک - مدیریت کالا و مواد
جملات نمونه
1. The successful applicant will have experience in project management.
[ترجمه ترگمان]متقاضی موفق در مدیریت پروژه تجربه خواهد داشت
[ترجمه گوگل]متقاضی موفق در مدیریت پروژه تجربه خواهد داشت
[ترجمه گوگل]متقاضی موفق در مدیریت پروژه تجربه خواهد داشت
2. The two companies will form an integrated project management team, sharing risks and rewards but not revenue or regulatory risks.
[ترجمه ترگمان]این دو شرکت یک تیم مدیریت پروژه یکپارچه را تشکیل خواهند داد، ریسک ها و پاداش ها را به اشتراک می گذارند، نه درآمد و یا ریسک های قانونی
[ترجمه گوگل]این دو شرکت یک تیم مدیریت پروژه یکپارچه را تشکیل می دهند، به اشتراک گذاری ریسک و پاداش، اما نه درآمد و یا خطرات قانونی
[ترجمه گوگل]این دو شرکت یک تیم مدیریت پروژه یکپارچه را تشکیل می دهند، به اشتراک گذاری ریسک و پاداش، اما نه درآمد و یا خطرات قانونی
3. As I was doing the project management part of my presentation today it hit me like a ton of bricks.
[ترجمه ترگمان]همانطور که من امروز بخش مدیریت پروژه را انجام می دادم، مانند یک تن آجر به من ضربه زد
[ترجمه گوگل]همانطور که من بخش مدیریت پروژه را امروز انجام می دادم، من مانند یک تن آجر به من ضربه زدم
[ترجمه گوگل]همانطور که من بخش مدیریت پروژه را امروز انجام می دادم، من مانند یک تن آجر به من ضربه زدم
4. The main business we are in is project management and engineering of capital projects for the process industries.
[ترجمه ترگمان]کسب وکار اصلی که ما در آن هستیم مدیریت پروژه و مهندسی پروژه های سرمایه ای برای صنایع پردازش است
[ترجمه گوگل]کسب و کار اصلی ما در مدیریت پروژه و مهندسی پروژه های سرمایه برای صنایع فرآیند است
[ترجمه گوگل]کسب و کار اصلی ما در مدیریت پروژه و مهندسی پروژه های سرمایه برای صنایع فرآیند است
5. Success in these ventures results from close project management.
[ترجمه ترگمان]موفقیت در این سرمایه گذاری از مدیریت پروژه نزدیک حاصل می شود
[ترجمه گوگل]موفقیت در این سرمایه گذاری ها از مدیریت پروژه نزدیک است
[ترجمه گوگل]موفقیت در این سرمایه گذاری ها از مدیریت پروژه نزدیک است
6. Decisions Decisions in project management start with the choice of project and spread throughout its duration.
[ترجمه ترگمان]تصمیمات اتخاذ شده در مدیریت پروژه با انتخاب پروژه آغاز و در طول مدت آن گسترش می یابند
[ترجمه گوگل]تصمیم گیری تصمیم گیری در مدیریت پروژه شروع می شود با انتخاب پروژه و گسترش در طول مدت آن
[ترجمه گوگل]تصمیم گیری تصمیم گیری در مدیریت پروژه شروع می شود با انتخاب پروژه و گسترش در طول مدت آن
7. Their 1S09002 project management structure meant we were fully informed throughout.
[ترجمه ترگمان]ساختار مدیریت پروژه ۱ S۰۹۰۰۲ به این معنا بود که ما کاملا مطلع هستیم
[ترجمه گوگل]ساختار مدیریت پروژه آنها 1S09002 به این معنی بود که ما در تمام طول آن کاملا اطلاع داشتیم
[ترجمه گوگل]ساختار مدیریت پروژه آنها 1S09002 به این معنی بود که ما در تمام طول آن کاملا اطلاع داشتیم
8. Project management is therefore a matter which should begin to occupy the attention of the various bodies involved in harmonization.
[ترجمه ترگمان]بنابراین، مدیریت پروژه مساله ای است که باید توجه نهاده ای مختلف دخیل در هماهنگی را به خود اختصاص دهد
[ترجمه گوگل]بنابراین، مدیریت پروژه موضوعی است که باید شروع به توجه جناح های مختلف در زمینه هماهنگ کردن شود
[ترجمه گوگل]بنابراین، مدیریت پروژه موضوعی است که باید شروع به توجه جناح های مختلف در زمینه هماهنگ کردن شود
9. Even so, the quality of project management is surely open to examination.
[ترجمه ترگمان]با این حال، کیفیت مدیریت پروژه مطمئنا برای بررسی باز است
[ترجمه گوگل]با این حال، کیفیت مدیریت پروژه مطمئنا برای بررسی باز است
[ترجمه گوگل]با این حال، کیفیت مدیریت پروژه مطمئنا برای بررسی باز است
10. Using project management to help yourself is actually pretty simple.
[ترجمه ترگمان]استفاده از مدیریت پروژه برای کمک به خودتان در واقع بسیار ساده است
[ترجمه گوگل]با استفاده از مدیریت پروژه برای کمک به خود، در واقع بسیار ساده است
[ترجمه گوگل]با استفاده از مدیریت پروژه برای کمک به خود، در واقع بسیار ساده است
11. Staff within Engineering Project Management are leading a £760,000 environmental project designed to reduce the heavy metal content in industrial liquid discharges.
[ترجمه ترگمان]کارکنان در مدیریت پروژه مهندسی در حال انجام یک پروژه زیست محیطی ۷۶۰،۰۰۰ پوندی هستند که برای کاهش محتوای فلزی سنگین در تخلیه مایع صنعتی طراحی شده است
[ترجمه گوگل]کارکنان پروژه مدیریت مهندسی پروژه پروژه زیست محیطی 760،000 پوند را برای کاهش میزان فلزات سنگین در تخلیه مایعات صنعتی هدایت می کنند
[ترجمه گوگل]کارکنان پروژه مدیریت مهندسی پروژه پروژه زیست محیطی 760،000 پوند را برای کاهش میزان فلزات سنگین در تخلیه مایعات صنعتی هدایت می کنند
12. Essentially the company is a project management operation.
[ترجمه ترگمان]این شرکت اساسا یک عملیات مدیریت پروژه است
[ترجمه گوگل]اساسا این شرکت یک عملیات مدیریت پروژه است
[ترجمه گوگل]اساسا این شرکت یک عملیات مدیریت پروژه است
13. Manion had brought excellent project management skills to the organization along with his marketing expertise.
[ترجمه ترگمان]Manion مهارت های مدیریت پروژه عالی را همراه با تخصص بازاریابی خود به سازمان آورده بود
[ترجمه گوگل]مانیون مهارت های مدیریت پروژه عالی را به سازمان و تجربه تخصص بازاریابی خود به ارمغان آورده است
[ترجمه گوگل]مانیون مهارت های مدیریت پروژه عالی را به سازمان و تجربه تخصص بازاریابی خود به ارمغان آورده است
14. The first step in project management is to set a measurable objective.
[ترجمه ترگمان]اولین قدم در مدیریت پروژه تعیین یک هدف قابل اندازه گیری است
[ترجمه گوگل]اولین قدم در مدیریت پروژه تعیین یک هدف قابل سنجش است
[ترجمه گوگل]اولین قدم در مدیریت پروژه تعیین یک هدف قابل سنجش است
15. We covered the first, project management.
[ترجمه ترگمان]ما ابتدا مدیریت پروژه را پوشش دادیم
[ترجمه گوگل]ما اولین مدیریت پروژه را پوشش دادیم
[ترجمه گوگل]ما اولین مدیریت پروژه را پوشش دادیم
پیشنهاد کاربران
مدیریت پروژه
project management ( مدیریت - مدیریت پروژه )
واژه مصوب: مدیریت پروژه
تعریف: برنامه ریزی و سازمان دهی و تخصیص منابع و اجرا و پایش تمام جوانب یک پروژه برای دستیابی به اهداف آن
واژه مصوب: مدیریت پروژه
تعریف: برنامه ریزی و سازمان دهی و تخصیص منابع و اجرا و پایش تمام جوانب یک پروژه برای دستیابی به اهداف آن
کلمات دیگر: