خسته، فرسوده
all in
خسته، فرسوده
انگلیسی به فارسی
همه در، خسته
انگلیسی به انگلیسی
• fatigued, dead-tired, exhausted (informal)
دیکشنری تخصصی
[نساجی] (مخفف Alkali fermosul ) - فرموزول قلیایی
جملات نمونه
1. We must go on to do all in our power to conquer the doubts and the fears, the ignorance and the greed, which made this horror possible.
[ترجمه اسداله] ماباید همه ی توان ( قدرت ) خودرا بکارگیریم تابر وحشتی که ازوجودتردیدها وترسها، جهل وطمع ی ما پدید می آید فایق آییم
[ترجمه ترگمان]ما باید به قدرت خود ادامه دهیم تا این شک و تردیدها، جهل و طمع را که این وحشت را از آن ساخته بود، تسخیر کنیم[ترجمه گوگل]ما باید همه کارهای خود را انجام دهیم تا تردیدها و ترس ها، جهل و حرص و طمع را تحمل کنیم که این وحشت را ممکن ساخته است
2. Risking it all in a giance.
[ترجمه ترگمان]داره به همه چیز دست میده
[ترجمه گوگل]ریسک کردن این همه در یک رویا
[ترجمه گوگل]ریسک کردن این همه در یک رویا
3. Nobody hates you-it's all in your imagination.
[ترجمه ترگمان]هیچ کس از تو متنفر نیست - همه اش از قوه تخیل شماست
[ترجمه گوگل]هیچ کس از شما متنفر نیست - این همه در تخیل شماست
[ترجمه گوگل]هیچ کس از شما متنفر نیست - این همه در تخیل شماست
4. Did you notice what was his all in all?
[ترجمه ترگمان]متوجه شدی که اون چی بود؟
[ترجمه گوگل]آیا متوجه شدید که همه چیز در کل او بود؟
[ترجمه گوگل]آیا متوجه شدید که همه چیز در کل او بود؟
5. There are six people in all in my family.
[ترجمه ترگمان]در خانواده من شش نفر هستند
[ترجمه گوگل]در خانواده من شش نفر هستند
[ترجمه گوگل]در خانواده من شش نفر هستند
6. All in all, just past. Ever had, only memories.
[ترجمه ترگمان] همش گذشته، فقط گذشته تا حالا داشتی، فقط خاطرات
[ترجمه گوگل]در کل، فقط گذشته تا به حال، فقط خاطرات
[ترجمه گوگل]در کل، فقط گذشته تا به حال، فقط خاطرات
7. The documents were all in the safe keeping of the family solicitor, and would remain so until her death.
[ترجمه ترگمان]اسناد و مدارک در اختیار وکیل خانواده قرار داشت و تا هنگام مرگش این گونه باقی می ماند
[ترجمه گوگل]اسناد همه در حفظ وکالت خانواده بود، و تا زمان مرگ او باقی خواهد ماند
[ترجمه گوگل]اسناد همه در حفظ وکالت خانواده بود، و تا زمان مرگ او باقی خواهد ماند
8. She's president and secretary all in one.
[ترجمه ترگمان]او رئیس و منشی همه در یک سال است
[ترجمه گوگل]او رئیس جمهور و وزیر امور خارجه همه در یکی است
[ترجمه گوگل]او رئیس جمهور و وزیر امور خارجه همه در یکی است
9. The girl students' rooms are all in orderly condition.
[ترجمه ترگمان]همه اتاق ها مرتب و منظم هستند
[ترجمه گوگل]اتاق های دانشجویی دخترها همه در شرایط منظم هستند
[ترجمه گوگل]اتاق های دانشجویی دخترها همه در شرایط منظم هستند
10. They did it all in such an underhand way.
[ترجمه ترگمان]همه این کارها را به نحوی مخفیانه انجام دادند
[ترجمه گوگل]آنها همه چیز را به گونه ای زیرزمینی انجام دادند
[ترجمه گوگل]آنها همه چیز را به گونه ای زیرزمینی انجام دادند
11. Her jewellery is all in hock.
[ترجمه ترگمان]جواهرات او همه در آلمانی است
[ترجمه گوگل]جواهرات او همه چیز است
[ترجمه گوگل]جواهرات او همه چیز است
12. The children were all in tears .
[ترجمه ترگمان]بچه ها اشک می ریختند
[ترجمه گوگل]بچه ها همه در اشک بود
[ترجمه گوگل]بچه ها همه در اشک بود
13. We're all in a state of perpetual motion in this office .
[ترجمه ترگمان]همه ما در این دفتر با یک حرکت ابدی در این دفتر هستیم
[ترجمه گوگل]همه ما در حالت ایستادن دائمی در این دفتر هستیم
[ترجمه گوگل]همه ما در حالت ایستادن دائمی در این دفتر هستیم
14. All in favor of this proposition will please say " Aye ".
[ترجمه ترگمان]با توجه به این پیشنهاد میشه گفت: آ ره
[ترجمه گوگل]همه را به نفع این گزاره لطفا بگویید 'آه'
[ترجمه گوگل]همه را به نفع این گزاره لطفا بگویید 'آه'
15. I am all in at the end of the day.
[ترجمه ترگمان]من در پایان روز هستم
[ترجمه گوگل]من تمام روزهای آخر را دارم
[ترجمه گوگل]من تمام روزهای آخر را دارم
پیشنهاد کاربران
تمام زور خود را زدن
در نوشته های مختلف حداقل سه کاربرد متفاوت براش دیدم:
1. خسته
2. همه جانبه/کامل/یکجا
3. پایه ی کار/مرد راه
1. خسته
2. همه جانبه/کامل/یکجا
3. پایه ی کار/مرد راه
به نقل از هزاره:
1. خسته، کوفته
2. درمجموع، روی هم رفته
1. خسته، کوفته
2. درمجموع، روی هم رفته
اصطلاحی در پوکر؛ زمانی که یک بازیکن می خواهد تمام موجودی - ژتون ها - خود را در یک دست شرط ببندد، استفاده می شود.
با تمام قوا
کلمات دیگر: