1. a beaming smile
لبخند درخشان
2. the beaming light of the morning sun
نور تابناک خورشید بامدادی
3. the beaming sun
خورشید تابناک
4. She was positively beaming with pleasure.
[ترجمه ترگمان]او از خوشحالی لبخند می زد
[ترجمه گوگل]او با خوشحالی می خندید
5. He strides around the room beaming like a crazy man.
[ترجمه ترگمان]او به اطراف اتاق قدم برمی دارد و مانند یک مرد دیوانه لبخند می زند
[ترجمه گوگل]او در اطراف اتاق گام برمیدارد مانند یک مرد دیوانه
6. She came out of his office, beaming from ear to ear.
[ترجمه Mim] از دفتر او بیرون آمد و لبخند پهنی روی صورتش بود.
[ترجمه ترگمان]از دفترش بیرون آمد و از گوش به گوشش لبخند زد
[ترجمه گوگل]او از دفترش بیرون آمد، از گوش به گوش می لرزید
7. This involved beaming heartily at all newcomers to the carriage and exuding humour, warmth and trivial monologue.
[ترجمه ترگمان]این موضوع، از ته دل، از همه تازه واردان به کالسکه، و exuding، گرم، گرم و خصوصی، لبخند می زد
[ترجمه گوگل]این موضوع در همه تازه واردین به حمل و نقل و خنده و طنز، گرما و مونولوگ بی اهمیت صدای تند و تیز را فرا گرفته است
8. One day Anna came in, all emotional, but beaming this time. Wonderful news!
[ترجمه ترگمان]روزی آنا وارد شد، همه احساساتی، اما این بار لبخند می زد خبر فوق العاده آیه
[ترجمه گوگل]یک روز آنا وارد شد، همه عاطفی، اما این زمان درخشان است اخبار شگفت انگیز!
9. The men hammering it together had beckoned us, beaming, inviting inspection.
[ترجمه ترگمان]مردان آن را با هم می کوبیدند و به ما اشاره می کردند، لبخند می زدند و از بازرسی دعوت می کردند
[ترجمه گوگل]مردانی که آن را با هم شلیک کردند، ما را صدا زدند و به دنبال بازرسی بودند
10. Just a short time before, they had been beaming with optimism.
[ترجمه ترگمان]فقط کمی قبل از آن، آن ها از خوش بینی برخوردار شده بودند
[ترجمه گوگل]فقط یک لحظه قبل، آنها خوش بین بودند
11. Yes, beaming, grinning like a shark.
[ترجمه ترگمان]بله، لبخند می زند، مثل شارک لبخند می زند
[ترجمه گوگل]بله، درخشان است، مانند یک کوسه نشسته است
12. She was beaming then, as she accepted the Olympic gold in Barcelona.
[ترجمه ترگمان]زمانی که مدال طلای المپیک بارسلونا را پذیرفته بود، او لبخند می زد
[ترجمه گوگل]پس از آن او به عنوان طلسم المپیک را در بارسلونا پذیرفت
13. Others showed beaming brides and grooms, looking, thanks to the copying process, like black-faced riverboat minstrels.
[ترجمه ترگمان]برخی دیگر به عروس و داماد لبخند می زدند، نگاه می کردند، به لطف فرآیند کپی کردن، مانند minstrels سیاه روی کشتی های روی رودخانه
[ترجمه گوگل]دیگران عروس و دامادها را می پرورانند، به لطف فرایند کپی، مانند مینسترهای قایقرانی سیاه و سفید
14. Her parents stood there beaming as she went up to receive the prize.
[ترجمه ترگمان]پدر و مادرش در آنجا ایستاده بودند و لبخند می زدند تا جایزه را بگیرند
[ترجمه گوگل]پدربزرگش ایستاده بود و در حالیکه بالاخره برای دریافت جایزه ایستاده بود