کلمه جو
صفحه اصلی

roll up


معنی : اندوختن، جمع کردن، چرخیدن
معانی دیگر : 1- لوله کردن، پیچیدن 2- انباشته کردن، جمع کردن 3- (عامیانه - با اتومبیل و غیره) رسیدن، وارد شدن

انگلیسی به فارسی

لوله کردن، پیچیدن


رسیدن (با وسیله‌ی نقلیه)


رول کردن، جمع کردن، اندوختن، چرخیدن


انگلیسی به انگلیسی

• fold; be folded

دیکشنری تخصصی

[صنعت] جمع کردن

مترادف و متضاد

اندوختن (فعل)
lay in, accumulate, acquire, hive, salt away, store, reserve, pile, roll up, save, put by, salt down

جمع کردن (فعل)
gross, total, add, collect, stack up, aggregate, eke, roll up, gather, tot, sum, call up, agglomerate, convene, flock, cluster, floc, furl, constrict, purse, immobilize

چرخیدن (فعل)
roll up, turn, twirl, whirl, swing, reel, pivot, rotate, wheel, wry, twist, trundle, revolve, trill, spin, troll, slue

Make something into a particular shape (especially cylindrical or fold-like)


Arrive by vehicle (usually by car)


جملات نمونه

1. Could you roll up that string for me?
[ترجمه ..] آیا میتوانی آن نخ را برای من لوله کنی ؟
[ترجمه ترگمان]می شه اون نخ رو به من بدی؟
[ترجمه گوگل]آیا می توانید این رشته را برای من بسازید؟

2. Many animals roll up into a ball for warmth.
[ترجمه امیراحمد] بسیاری از حیوانات دور هم حلقه می زنند تا گرم بشوند.
[ترجمه ترگمان]بسیاری از حیوانات برای گرم شدن به توپ جمع می شوند
[ترجمه گوگل]بسیاری از حیوانات برای گرم شدن به یک توپ رول می دهند

3. It's time to roll up our sleeves and get some work done on the basics.
[ترجمه ترگمان]زمان آن رسیده که آستین ها را بالا بزنیم و کاری کنیم که بر پایه اصول اولیه انجام شود
[ترجمه گوگل]وقت آن رسیده است تا آستین هایمان را بالا بیاوریم و کارهایی را که در زمینه های اولیه انجام می شود، انجام دهیم

4. Roll up, roll up! See how the magician performs his tricks!
[ترجمه ترگمان]! قل بخور، قل بخور می بینی که جادوگر چه طور شعبده بازی می کنه!
[ترجمه گوگل]رول کردن، رول کردن! ببینید که چگونه جادوگر ترفندهای خود را انجام می دهد!

5. "Roll up! Roll up! Come and see the amazing bearded lady!" shouted the circus man.
[ترجمه ترگمان]! بلند شو! پخش بشید بیا و آن خانم ریشو را ببین! مرد سیرک فریاد زد:
[ترجمه گوگل]'رول تا! رول تا! بیا و بانوی شگفت انگیز را ببینید! مرد سیرک را فریاد زد

6. Roll up, roll up, come and join The Greatest Show on Earth.
[ترجمه ترگمان]بالا بروید، بالا بروید، بیایید و به بزرگ ترین نمایش روی زمین ملحق شوید
[ترجمه گوگل]رول کردن، رول کردن، بیا و پیوستن به بزرگترین نمایش روی زمین

7. There's a lot of work to do, so roll up your sleeves and get busy.
[ترجمه ترگمان]کاره ای زیادی هست که باید انجام بدن، بنابراین آستین ها را بالا بزن و سرت شلوغ است
[ترجمه گوگل]کار زیادی برای انجام دادن وجود دارد، پس آستین خود را بالا ببرید و مشغول شوید

8. Roll up your sleeves.
[ترجمه ترگمان]آستینت رو بزن بالا
[ترجمه گوگل]آستین های خود را بالا ببرید

9. Roll up the waistband like a belt and the pleats will roll into one another.
[ترجمه ترگمان]کمربند ایمنی را مثل کمربند صاف کن و چین های دیگر را به هم وصل می کنند
[ترجمه گوگل]کمربند را مانند یک کمربند قرار دهید و جوراب ها به یکدیگر متصل می شوند

10. Roll up in pancakes with a dab of hoisin sauce and slivered green onions.
[ترجمه ترگمان]با یک تکه از سس hoisin و پیاز سبز رنگ درست کن
[ترجمه گوگل]پانکک ها را با یک کیک سس هیزین و پیاز سبز سرخ کنید

11. Don't miss our birthday bonanza Roll up for super carpet market!
[ترجمه ترگمان]ثروت تولد ما رو از دست نده! !! !! !! !! !! !! !! !! !! !! !! !! !! !! !! !! !!
[ترجمه گوگل]از دست ندهید پاداش تولد ما برای بازار فرش فوق العاده رول!

12. Peel off the lining paper and roll up with the sugared paper.
[ترجمه ترگمان]ورقه آستر را بردارید و با the sugared
[ترجمه گوگل]کاغذ روکش را برمیدارید و با کاغذ قهوه ای رول کنید

13. She paused to roll up the magazines and push them into her handbag, rummaging for her ticket.
[ترجمه ترگمان]او مکث کرد تا مجله ها را بالا بیاورد و آن ها را به کیف دستی اش هل داد و بلیت را جستجو کرد
[ترجمه گوگل]او متوقف شد تا مجلات را بسازد و آنها را به کیف دستی خود بسپارد و برای بلیطش شگفت زده می شود

14. The belts roll up and down through a warmed, glassed-in chamber while the doughnuts rise like slowly inflating tires.
[ترجمه ترگمان]در حالی که دونات ها مانند تایرها به آرامی بالا و پایین می روند، کمر بند و بسته می شود
[ترجمه گوگل]کمربندها از طریق یک اتاق گرم و خنک در رول بالا و پایین می شوند، در حالی که دونات ها مانند لاستیک هایی که به آرامی در حال افزایش هستند افزایش می یابند

پیشنهاد کاربران

بالا رو ، بالا پَر

خلاصه شدن
my efforts, knowledge, strategies and experience eventually roll up into the final product
تلاشها، دانش، استراتژی ها و تجربه ام نهایتا در محصول نهایی خلاصه میشود ( به محصول نهایی میرسد یا ختم میشود )

چلاندن

جمع کردن , چرخیدن

رول کردن چیزی تو آشپزی

کاغذ لوله کردن

بالا بردن

حاصل جمع
سر جمع
خلاصه شدن

رسیدن
We rolled up at the same time


سیگاری که خود می توان با پیچیدن برگ سیگار به دور تنباکو درست نمود، سیگار برگ

بالا زدن[آستین]

Roll up your window پنجرتو بالا ببر

با ماشین رسیدن به جایی

We rolled up to Jon's place


کلمات دیگر: