(جنگلداری)، زمین لخت (که درخت های آن را بریده اند)، لخت،بی درخت،پاک شده (از درخت)، ضربع به سر( شمشیربازى) ورزش : ضربع به سر
cutover
(جنگلداری)، زمین لخت (که درخت های آن را بریده اند)، لخت،بی درخت،پاک شده (از درخت)، ضربع به سر( شمشیربازى) ورزش : ضربع به سر
انگلیسی به فارسی
(جنگلداری) زمین لخت (که درختهای آن را بریدهاند)
(جنگلداری) لخت، بیدرخت، پاک شده (از درخت)
انگلیسی به انگلیسی
صفت ( adjective )
• : تعریف: cleared of trees; clear-cut.
اسم ( noun )
• : تعریف: land that has been cleared of trees.
دیکشنری تخصصی
[صنعت] گذار سریع از یک مرحله از پروژه به مرحله دیگر
جملات نمونه
1. The red spruce and Fraser fir began to recolonize the cut-over areas.
[ترجمه ترگمان]صنوبر قرمز و فریزر شروع به جدا کردن مناطق برش زده کردند
[ترجمه گوگل]صنوبر قرمز و قارچ Fraser شروع به جمع کردن مناطق برش داده اند
[ترجمه گوگل]صنوبر قرمز و قارچ Fraser شروع به جمع کردن مناطق برش داده اند
2. There is yet another explanation for the failure of species to grow back in the cut-over forests of the Southeast.
[ترجمه ترگمان]هنوز توضیح دیگری برای شکست گونه ها در جنگل های شمال شرقی جنوب شرقی وجود دارد
[ترجمه گوگل]یک توضیح دیگر برای شکست گونه ها در جنگل های بریده در جنوب شرقی وجود دارد
[ترجمه گوگل]یک توضیح دیگر برای شکست گونه ها در جنگل های بریده در جنوب شرقی وجود دارد
3. On a cutover California hillside thick with scrubby redwoods, Scotch broom, and poison oak, Mike Fay missed a step, started to slide, and felt a stiletto jab the top of his left foot.
[ترجمه ترگمان]در یک تپه cutover که از بوته های قرمز پوشیده از چوب قرمز و قرمز و چوب بلوط بود، مایک Fay یک قدم از جا کنده شد و خنجری را که نوک پای چپش را سوراخ می کرد احساس کرد
[ترجمه گوگل]مایک فای در یک تپه کالیفرنیا ضخیم با سرخ مایل به قرمز، جارو چسبی، و بلوط سمی، یک گام را از دست داد، شروع به اسلاید کرد و احساس می کرد که پای پا چپ خود را می پوشاند
[ترجمه گوگل]مایک فای در یک تپه کالیفرنیا ضخیم با سرخ مایل به قرمز، جارو چسبی، و بلوط سمی، یک گام را از دست داد، شروع به اسلاید کرد و احساس می کرد که پای پا چپ خود را می پوشاند
4. So total system and database downtime during cutover could be as long as 6 hours.
[ترجمه ترگمان]بنابراین کل سیستم و زمان استراحت پایگاه داده در طول cutover می تواند تا ۶ ساعت طول بکشد
[ترجمه گوگل]بنابراین کل سیستم و خرابی پایگاه داده در هنگام برش می تواند تا 6 ساعت طول بکشد
[ترجمه گوگل]بنابراین کل سیستم و خرابی پایگاه داده در هنگام برش می تواند تا 6 ساعت طول بکشد
5. If the cutover is successful, the old node is decommissioned.
[ترجمه ترگمان]اگر the موفق باشد، گره قدیمی از کار افتاده است
[ترجمه گوگل]اگر برش موفق باشد، گره قدیمی از کار بیرون می آید
[ترجمه گوگل]اگر برش موفق باشد، گره قدیمی از کار بیرون می آید
6. As mentioned before, the cutover is the process of upgrading software from release to release.
[ترجمه ترگمان]همانطور که قبلا ذکر شد، cutover فرآیند ارتقا نرم افزار از انتشار به انتشار است
[ترجمه گوگل]همانطور که قبلا ذکر شد، برش فرایند ارتقاء نرم افزار از انتشار به انتشار است
[ترجمه گوگل]همانطور که قبلا ذکر شد، برش فرایند ارتقاء نرم افزار از انتشار به انتشار است
7. Cutover is executed just like the first part of a failover test.
[ترجمه ترگمان]Cutover درست مانند بخش اول تست failover اجرا می شود
[ترجمه گوگل]Cutover همانند بخش اول تست شکست خورده اجرا می شود
[ترجمه گوگل]Cutover همانند بخش اول تست شکست خورده اجرا می شود
8. Thus the ultimate goal of cutover is to upgrade system files and Informix databases without losing any current customer data.
[ترجمه ترگمان]بنابراین هدف نهایی of ارتقا فایل های سیستم و پایگاه داده های Informix بدون از دست دادن هر نوع داده های مشتری فعلی است
[ترجمه گوگل]بنابراین هدف نهایی برش این است که فایلهای سیستم و پایگاه داده Informix را بدون از دست دادن داده های مشتری فعلی ارتقا دهید
[ترجمه گوگل]بنابراین هدف نهایی برش این است که فایلهای سیستم و پایگاه داده Informix را بدون از دست دادن داده های مشتری فعلی ارتقا دهید
9. Cutover is a process of upgrading a products or rather software from release to release.
[ترجمه ترگمان]Cutover فرآیندی است برای ارتقا محصولات یا نسبتا نرم افزار آزاد کردن
[ترجمه گوگل]Cutover یک فرایند ارتقاء یک محصول یا به جای نرم افزار از انتشار به انتشار است
[ترجمه گوگل]Cutover یک فرایند ارتقاء یک محصول یا به جای نرم افزار از انتشار به انتشار است
10. Hot Cutover and Cold Cutover are combined.
[ترجمه ترگمان]Cutover گرم و Cutover سرد با هم ترکیب می شوند
[ترجمه گوگل]برش داغ و برش سرد ترکیب شده است
[ترجمه گوگل]برش داغ و برش سرد ترکیب شده است
11. Restore Informix from binary backup taken from Hot and Cold Cutover.
[ترجمه ترگمان]بازیابی Informix از پشتیبان باینری که از Cutover گرم و سرد گرفته شده است
[ترجمه گوگل]Restore Informix از پشتیبان دودویی گرفته شده از Hot and Cold Cutover
[ترجمه گوگل]Restore Informix از پشتیبان دودویی گرفته شده از Hot and Cold Cutover
12. This is achieved by following four stages, namely hot platform, hot cutover, cold cutover and cold platform.
[ترجمه ترگمان]این کار با چهار مرحله به نام های سکوی داغ، cutover گرم، cutover سرد و سکوی سرد به دست می آید
[ترجمه گوگل]این امر با دنبال کردن چهار مرحله، یعنی پلتفرم داغ، برش داغ، برش سرد و پلت فرم سرد، به دست می آید
[ترجمه گوگل]این امر با دنبال کردن چهار مرحله، یعنی پلتفرم داغ، برش داغ، برش سرد و پلت فرم سرد، به دست می آید
13. Because the new queue manager can peacefully coexist with the existing one, it is possible to test much of the deployment well ahead of cutover.
[ترجمه ترگمان]از آنجا که مدیر صف جدید می تواند هم زیستی مسالمت آمیزی با موجود موجود داشته باشد، می توان بسیاری از آن ها را قبل از cutover آزمایش کرد
[ترجمه گوگل]از آنجایی که مدیر صف جدید می تواند با وجود موجودات صلح آمیز هماهنگ باشد، ممکن است که بسیاری از استقرار را به خوبی پیش برود
[ترجمه گوگل]از آنجایی که مدیر صف جدید می تواند با وجود موجودات صلح آمیز هماهنگ باشد، ممکن است که بسیاری از استقرار را به خوبی پیش برود
14. Remark: to test all extensions of the system and to ensure that the numbers from switch to the patch panel are correct before the system cutover.
[ترجمه ترگمان]نکته: برای آزمایش تمام extensions سیستم و حصول اطمینان از اینکه اعداد از سوئیچ به پنل توده قبل از the سیستم صحیح هستند
[ترجمه گوگل]توجه: برای تست تمام پسوندهای سیستم و اطمینان حاصل شود که اعداد از سوئیچ به پچ پچ درست قبل از برش سیستم درست است
[ترجمه گوگل]توجه: برای تست تمام پسوندهای سیستم و اطمینان حاصل شود که اعداد از سوئیچ به پچ پچ درست قبل از برش سیستم درست است
پیشنهاد کاربران
قطع ارتباط به صورت کامل با شخصی یا چیزی
بریدن
cutover ( علوم و فنّاوری غذا )
واژه مصوب: بریدگی 1
تعریف: شکافی که در نتیجۀ بریده شدن یا شکستن ورقه های فلزی در محل درز مضاعف به وجود می آید
واژه مصوب: بریدگی 1
تعریف: شکافی که در نتیجۀ بریده شدن یا شکستن ورقه های فلزی در محل درز مضاعف به وجود می آید
کلمات دیگر: