کلمه جو
صفحه اصلی

monotype


(زیست شناسی) تک مونه (در برابر: چند مونه polytype)، (هنر - نسخه ی منحصر به فرد کلیشه ی فلزی یا شیشه ای) تک رو گرفت، (چاپ) ماشین حروف ریزی و حروف چینی، مونوتیپ، ماشین حروف ریزو حروف چین، گونه منحصر بفرد

انگلیسی به فارسی

(زیست‌شناسی) تک مونه (در برابر: چند مونه polytype)


(هنر - نسخه‌ی منحصر به فرد کلیشهی فلزی یا شیشهای) تک رو گرفت


(چاپ) ماشین حروف ریزی و حروف چینی، مونوتیپ


حروف چاپی ساخته شده توسط مونوتیپ، حروف مونوتیپی


انگلیسی به انگلیسی

• brand name of a typesetting machine used to cast metal type
single print made from a painted glass or metal plate

دیکشنری تخصصی

[صنایع غذایی] مونوتیپ : سویه اولیه ای که به وسیله کاشف با صراحت مشخص شده

جملات نمونه

1. A practical on-line adaptive optimization expert system monotype was established for liquefied hydrocarbon separation process.
[ترجمه ترگمان]یک سیستم کارشناس بهینه سازی وفقی برای فرآیند جداسازی هیدروکربن مایع ایجاد شد
[ترجمه گوگل]یک روش مرسوم در سیستم خطی کارآمد برای بهینه سازی تطبیقی ​​برای یک فرآیند جداسازی هیدروکربن مایع ایجاد شد

2. There are 6 monotype genera ( up to 50 % of corresponding taxa in China ) .
[ترجمه ترگمان]۶ سرده monotype (تا ۵۰ % taxa متناظر در چین)وجود دارد
[ترجمه گوگل]6 ژن یکنواخت وجود دارد (تا 50٪ از taxas مربوطه در چین)

3. Nouelia Franchet is a monotype genus of Compositae.
[ترجمه ترگمان]Nouelia Franchet یک سرده monotype است
[ترجمه گوگل]Nouelia Franchet یک جنس ترکیبی Compositae است

4. The prototypes of the monotype basins can further be divided into craton basins, extensional basins and compressional basins.
[ترجمه ترگمان]نمونه های اولیه حوضه های monotype را می توان به حوضه های craton، حوضه های extensional و compressional تقسیم کرد
[ترجمه گوگل]نمونه های اولیه حوضه های یکپارچه می تواند به طور کلی به حوضه های کرتون، حوضه های گسترده و حوضچه های فشرده سازی تقسیم شود

5. Monotype: Proprietary name for Monotype's hot - metal type - casting machine which assembles characters individually rather than line - by - line.
[ترجمه ترگمان]Monotype: نام اختصاصی برای ماشین نوع فلز داغ Monotype - ماشین قالب گیری - که شخصیت های جداگانه را به جای خط - با خط مونتاژ می کند
[ترجمه گوگل]مونو تیپ: نام اختصاصی برای نوع داغ فلزی Monotype - دستگاه ریخته گری است که شخصیت ها را به صورت جداگانه جمع آوری می کند، نه به صورت خطی

6. It was only with the invention of first the Linotype, then the Monotype machines that mechanized competition really threatened hand-setting.
[ترجمه ترگمان]این دستگاه تنها با اختراع اولین the و سپس ماشین های Monotype که رقابت را در معرض تهدید قرار داده بودند، بود
[ترجمه گوگل]این تنها با اختراع اولین Linotype بود، سپس ماشین های Monotype که رقابت مکانیکی واقعا تهدید به تنظیم دستی بود

7. The ambitious show includes paintings in oils and acrylics, and monotypes on paper.
[ترجمه ترگمان]این نمایش بلندپروازانه شامل نقاشی های رنگ روغن و acrylics و monotypes روی کاغذ می شود
[ترجمه گوگل]نمایش جاه طلبانه شامل نقاشی در روغن و اکریلیک و یکپارچه بر روی کاغذ است

8. The method's research of kinematics kinetic and dynamic educational analysis in virtual prototyping of monotype sugarcane harvester is brought forward.
[ترجمه ترگمان]تحقیق این روش در مورد سینماتیک معکوس و آنالیز آموزشی پویا در نمونه سازی مجازی of نیشکر به جلو آورده شده است
[ترجمه گوگل]تحقیق روشی از تحلیل آموزش جنبشی و دینامیکی جنبشی در مدلهای مجازی هک کننده نیشکر یکنواخت، پیشنهاد شده است

9. Pavement in the mountains due to its lower strength, the monotype impact breaker is suitable, which can decrease the damage to base and affiliate constructions by major breaker.
[ترجمه ترگمان]سنگ in در کوهستان به دلیل قدرت پایین آن، مناسب است که می تواند خسارت وارده به ساختمان های پایگاه و وابسته را از طریق شکن بزرگ کاهش دهد
[ترجمه گوگل]با توجه به قدرت پایین آن در کوه ها، در اثر انفجار ضربه ای یکنواخت مناسب است که می تواند باعث آسیب به سازه های پایه و سازه شده توسط جارو برقی شود

10. Mechanical composition: Setting type with machine such as Linotype or Monotype. Synonymous with Machine composition.
[ترجمه ترگمان]ترکیب مکانیکی: تعیین نوع با ماشین مانند Linotype یا Monotype Synonymous با ترکیب ماشین
[ترجمه گوگل]ترکیب مکانیکی: تنظیم نوع با ماشین مانند Linotype یا Monotype مترادف با ترکیب ماشین

11. According to basin's evolutional history and structural features, the sedimentary basins in China can be divided into monotype and superimposed type basins.
[ترجمه ترگمان]با توجه به تاریخچه evolutional و ویژگی های ساختاری حوضه، حوضه های رسوبی موجود در چین را می توان به monotype و basins های نوع اضافه کرد
[ترجمه گوگل]با توجه به تاریخ تکامل حوضه و ویژگی های ساختاری، حوضه های رسوبی در چین می توان به حوضه های نوع مونتاژ و سوپاپی تقسیم شده است

12. The equipment combines interferometer with amplitude comparing and direction finding technology. Because of its monotype characteristic, it is suitable for flexibility and little load situation.
[ترجمه ترگمان]این تجهیزات interferometer را با مقایسه و جهت یافتن فن آوری ترکیب می کند به دلیل مشخصه monotype آن، آن برای انعطاف پذیری و شرایط بار کم مناسب است
[ترجمه گوگل]این تجهیزات ترکیبی از تداخل سنجی با دامنه مقایسه و تکنولوژی جهت یافتن است از آنجا که از مشخصات آن یکنواخت است، آن را مناسب برای انعطاف پذیری و وضعیت بار کمی است

13. First, the characteristic of virtual prototyping technology is introduced, and the necessity of analyze monotype sugarcane harvester in using of virtual prototyping technology is discussed.
[ترجمه ترگمان]اول، مشخصه فن آوری نمونه سازی مجازی معرفی می شود و ضرورت تجزیه و تحلیل harvester نیشکر در استفاده از فن آوری نمونه سازی مجازی مورد بحث و بررسی قرار می گیرد
[ترجمه گوگل]اولا مشخصه تکنولوژی مجازی سازی مجازی معرفی شده است و ضرورت تجزیه و تحلیل تکنیکال مجتمع نیشکر یکپارچه در استفاده از تکنولوژی مجازی سازی مجازی مورد بحث قرار گرفته است


کلمات دیگر: