1. He was summoned before the board of directors.
[ترجمه ترگمان]او قبل از هیات مدیره جلسه احضار شده بود
[ترجمه گوگل]او قبل از هیئت مدیره احضار شد
2. They elected me to the Board of Directors.
[ترجمه ترگمان]آن ها مرا به هیات مدیران برگزیدند
[ترجمه گوگل]آنها من را به هیئت مدیره انتخاب کردند
3. The board of directors of the firm has been reconstituted recently.
[ترجمه ترگمان]هیات مدیره این شرکت اخیرا مجددا تغییر کرده است
[ترجمه گوگل]هیئت مدیره شرکت اخیرا بازسازی شده است
4. I am a member of the board of directors.
[ترجمه ترگمان]من عضو هیات مدیره هستم
[ترجمه گوگل]من عضو هیئت مدیره هستم
5. There were calls for her resignation from the board of directors.
[ترجمه ترگمان]درخواست هایی برای استعفای وی از هییت مدیره وجود داشت
[ترجمه گوگل]خواستار استعفای او از هیئت مدیره بود
6. His resignation left a vacancy on the board of directors.
[ترجمه ترگمان]استعفای ایشون یه جای خالی تو هیات مدیره جا گذاشته
[ترجمه گوگل]استعفای او خالی از هیئت مدیره است
7. He's on the board of directors.
[ترجمه ترگمان]او در هیات مدیره است
[ترجمه گوگل]او در هیئت مدیره است
8. It took courage for her to beard the board of directors.
[ترجمه ترگمان]برای او شجاعت داشت که هیات مدیره را ریش کند
[ترجمه گوگل]برای او شجاعت او را به ریش هیئت مدیره
9. Your proposal will be put to the board of directors.
[ترجمه ترگمان]پیشنهاد شما به هیات مدیره ارائه خواهد شد
[ترجمه گوگل]پیشنهاد شما به هیئت مدیره ارسال خواهد شد
10. Your suggestion will be set before the board of directors at their next meeting.
[ترجمه ترگمان]پیشنهاد شما قبل از هییت مدیره در جلسه بعدی تنظیم خواهد شد
[ترجمه گوگل]پیشنهادهای شما قبل از هیئت مدیره در جلسه بعدی آنها تعیین خواهد شد
11. Johnson thought he had the board of directors in the palm of his hand.
[ترجمه ترگمان]جانسون فکر می کرد که هیات مدیره یکی از اعضای هیات مدیره در کف دستش است
[ترجمه گوگل]جانسون فکر کرد او هیئت مدیره را در کف دست خود داشت
12. The board of directors disapproved the sale.
[ترجمه ترگمان]هیات مدیره این فروش را تایید نکردند
[ترجمه گوگل]هیئت مدیره فروش را تکذیب کرد
13. He served on the board of directors of a local bank.
[ترجمه ترگمان]او در هیات مدیره یک بانک محلی خدمت کرد
[ترجمه گوگل]او در هیئت مدیره یک بانک محلی خدمت کرده است
14. Uncle left his position on the board of directors as he felt that he should move over in favor of a younger man.
[ترجمه ترگمان]عمو جان به عنوان یک مرد جوان تر از موقعیت خود در هیات مدیره جا گذاشته بود
[ترجمه گوگل]عمو موقعیت خود را در هیئت مدیره ترک کرد، زیرا احساس می کرد که او باید به نفع یک مرد جوان حرکت کند
15. The board of directors has come out strongly in favour of a merger.
[ترجمه ترگمان]هیات مدیره به شدت به نفع یک ادغام عمل کرده است
[ترجمه گوگل]هیئت مدیره به شدت به نفع ادغام است