جانگداز، جانسوز، سوزناک، دل آزار، دل خون کننده، ریش ریش کننده ی قلب، غم انگیز، دلگیر، جانگداز دل ازار، زهره اب کن، ترسناک
heartrending
جانگداز، جانسوز، سوزناک، دل آزار، دل خون کننده، ریش ریش کننده ی قلب، غم انگیز، دلگیر، جانگداز دل ازار، زهره اب کن، ترسناک
انگلیسی به فارسی
دلتنگ، دل ازار، غم انگیز، دلگیر، جانگداز، جانسوز
انگلیسی به انگلیسی
صفت ( adjective )
مشتقات: heartrendingly (adv.)
مشتقات: heartrendingly (adv.)
• : تعریف: causing or expressing deep sorrow or anguish.
• مشابه: grievous, tearful
• مشابه: grievous, tearful
- The child uttered a heartrending cry for help.
[ترجمه ترگمان] کودک بی اختیار فریادی از دل برآورد
[ترجمه گوگل] کودک برای گریه گریه می کند
[ترجمه گوگل] کودک برای گریه گریه می کند
- Watching the war documentary was a heartrending experience.
[ترجمه ترگمان] تماشای فیلم مستند جنگ تجربه ای دردناک بود
[ترجمه گوگل] تماشای مستند جنگ یک تجربه دلنشین بود
[ترجمه گوگل] تماشای مستند جنگ یک تجربه دلنشین بود
• heartbreaking, causing great distress
if something is heartrending, it makes you feel great sadness and pity.
if something is heartrending, it makes you feel great sadness and pity.
جملات نمونه
1. But the devastation already wrought in it is heartrending to contemplate.
[ترجمه ترگمان]اما ویرانی که در آن راه یافته است، برای فکر کردن دل دل است
[ترجمه گوگل]اما ویرانی در حال حاضر در آن ساخته شده است دلمشغول به فکر کردن
[ترجمه گوگل]اما ویرانی در حال حاضر در آن ساخته شده است دلمشغول به فکر کردن
2. Heartrending, Rob thought; he could hardly bear to look.
[ترجمه ترگمان]راب باخود گفت: heartrending، به سختی می توانست نگاه کند
[ترجمه گوگل]Heartrending، راب فکر کرد؛ او به سختی می تواند تحمل کند
[ترجمه گوگل]Heartrending، راب فکر کرد؛ او به سختی می تواند تحمل کند
3. Don't you find it heartrending to see him get bullied like that?
[ترجمه ترگمان]فکر نمی کنی که این قدر غصه می خوری که این جوری کتک بخورد؟
[ترجمه گوگل]آیا شما آن را در معرض غم و اندوه مشاهده می کنید که او را مانند آن سوء ظن کنید؟
[ترجمه گوگل]آیا شما آن را در معرض غم و اندوه مشاهده می کنید که او را مانند آن سوء ظن کنید؟
4. If so, where does the feeling of heartrending come from?
[ترجمه ترگمان]اگر چنین باشد، این احساس heartrending از کجا سرچشمه می گیرد؟
[ترجمه گوگل]اگر چنین است، از کجا احساس خستگی می کند؟
[ترجمه گوگل]اگر چنین است، از کجا احساس خستگی می کند؟
5. Please don't hurt me again, otherwise i'll heartrending hurt.
[ترجمه ترگمان]خواهش می کنم دوباره به من صدمه نزن، وگرنه صدمه خواهم دید
[ترجمه گوگل]لطفا دوباره به من آسیب نرسانید، در غیر اینصورت دلم برایش تنگ خواهد شد
[ترجمه گوگل]لطفا دوباره به من آسیب نرسانید، در غیر اینصورت دلم برایش تنگ خواهد شد
6. It is really heartrending to see his own child sentenced.
[ترجمه ترگمان]این واقعا دردناک است که ببیند بچه خودش به حبس محکوم شده است
[ترجمه گوگل]این واقعا دلتنگ است که فرزند خود را محکوم کند
[ترجمه گوگل]این واقعا دلتنگ است که فرزند خود را محکوم کند
7. I heard the most heartrending screams and moans.
[ترجمه ترگمان]صدای most و ناله های دل خراش را شنیدم
[ترجمه گوگل]من شنیدم جیغ وحشتناک ترین دلهره آور است
[ترجمه گوگل]من شنیدم جیغ وحشتناک ترین دلهره آور است
8. Time dulls the most exquisite emotions and softens the most heartrending grief.
[ترجمه ترگمان]زمان بیش ترین احساسات را خنثی می کند و the غم و اندوه را می سازد
[ترجمه گوگل]زمان عواطف و نفوذ ترین لحظات را خلق می کند و غم و اندوه ترین دلخراش را تسکین می دهد
[ترجمه گوگل]زمان عواطف و نفوذ ترین لحظات را خلق می کند و غم و اندوه ترین دلخراش را تسکین می دهد
9. A professor of emergency medicine at a major university sent me a really heartrending letter.
[ترجمه ترگمان]یک استاد پزشکی اورژانس در یک دانشگاه بزرگ نامه بسیار heartrending برای من فرستاد
[ترجمه گوگل]یک استاد پزشکی اضطراری در یک دانشگاه بزرگ نامه ای واقعا جدی به من فرستاد
[ترجمه گوگل]یک استاد پزشکی اضطراری در یک دانشگاه بزرگ نامه ای واقعا جدی به من فرستاد
10. I'm loving you silently, but you do not know, I'm so heartrending and painful.
[ترجمه ترگمان]من تو را در سکوت دوست دارم، اما تو نمی دانی، من خیلی heartrending و دردناک
[ترجمه گوگل]من شما را در سکوت دوست دارم، اما نمی دانید، من خیلی ناراحت کننده و دردناک هستم
[ترجمه گوگل]من شما را در سکوت دوست دارم، اما نمی دانید، من خیلی ناراحت کننده و دردناک هستم
11. Should I really bid adieu to this summer? Notwithstanding how heartrending the sorrow of parting is.
[ترجمه ترگمان]من واقعا باید با این تابستون خدا حافظی کنم؟ با اینکه اندوه جدایی چقدر دردناک است
[ترجمه گوگل]آیا واقعا باید به این تابستان پیشنهاد کنم؟ با وجود اینکه دلتنگی غم و اندوه تفرقه است
[ترجمه گوگل]آیا واقعا باید به این تابستان پیشنهاد کنم؟ با وجود اینکه دلتنگی غم و اندوه تفرقه است
پیشنهاد کاربران
دلخراش
جانگداز /غم انگیز /دلگیر
کلمات دیگر: