کلمه جو
صفحه اصلی

market day

انگلیسی به انگلیسی

• day on which commercial trading takes place

جملات نمونه

1. Thursday is market day in Poitiers.
[ترجمه ترگمان]روز پنجشنبه روز بازار پواتیه است
[ترجمه گوگل]روز پنج شنبه روز بازار در پوایتیر است

2. The town's always busy on market day.
[ترجمه ترگمان]شهر همیشه در روز بازار شلوغ است
[ترجمه گوگل]این شهر همیشه در روز بازار مشغول است

3. Then he had cried one night following a market day in Hexham, for there he had seen two men fighting.
[ترجمه ترگمان]پس از آن، یک شب که روز بازار در Hexham بود گریه کرد، زیرا دو مرد جنگی را دیده بود
[ترجمه گوگل]سپس او یک شب بعد از یک روز بازار در هگزاهام گریه کرد، زیرا او دو مرد را دید

4. Colgate toothpaste tubes arrives on market day.
[ترجمه ترگمان]tubes Colgate Colgate روز بازار می رسند
[ترجمه گوگل]لوله های خمیر دندان Colgate به بازار عرضه می شود

5. Many continue the tradition of a market day; others established permanent, covered markets in the last century.
[ترجمه ترگمان]بسیاری از آن ها سنت یک روز بازار را ادامه می دهند؛ برخی دیگر در قرن گذشته بازارهای تحت پوشش دائمی برقرار کردند
[ترجمه گوگل]بسیاری از سنت روز بازار را ادامه می دهند؛ دیگران در قرن گذشته بازارهای دائمی و تحت پوشش را تأسیس کردند

6. It was market day and there were some veterans studying the plant stalls while others studied the pub menu!
[ترجمه ترگمان]آن روز بازار بود و برخی از سربازان قدیمی که در غرفه های این کارخانه مطالعه می کردند در حالی که سایرین منوی مهمانخانه را مورد مطالعه قرار دادند
[ترجمه گوگل]روز بازار بود و بعضی از جانبازان در حال مطالعه ایستگاه های گیاهی بودند در حالیکه دیگران در منوی غذا مطالعه کردند!

7. It's a Jul fruit market day.
[ترجمه ترگمان]امروز یک روز بازار میوه است
[ترجمه گوگل]این یک روز بازار میوه جولای است

8. This is neither a fair nor market day.
[ترجمه ترگمان]امروز نه بازار است و نه بازار
[ترجمه گوگل]این روز نه عادلانه و نه روز بازار است

9. Thursday is market day in this town.
[ترجمه ترگمان]پنجشنبه روز بازار در این شهر است
[ترجمه گوگل]پنجشنبه روز بازار در این شهر است

10. Wish you can benefit from our online sentence dictionary and make progress day by day!
[ترجمه ترگمان]ای کاش شما می توانید از فرهنگ لغت آنلاین ما بهره مند شوید و روز به روز پیشرفت کنید!
[ترجمه گوگل]آرزو می کنم که بتوانید از فرهنگ لغت حکم آنلاین ما بهره مند شوید و روز به روز پیشرفت کنید!

11. Tuesday is market day, so the street is closed to traffic.
[ترجمه ترگمان]سه شنبه روز بازار است، بنابراین خیابان به ترافیک بسته می شود
[ترجمه گوگل]روز سه شنبه بازار است، بنابراین خیابان برای ترافیک بسته است

12. The market day is over and work iSM 2 s all done for the busy.
[ترجمه ترگمان]روز بازار تمام شده و کار ism ۲ تمام می شود
[ترجمه گوگل]روز بازار تمام شده است و کار iSM 2 تمام شده است برای مشغول

13. Monday is market day.
[ترجمه ترگمان]دوشنبه روز بازار است
[ترجمه گوگل]روز دوشنبه روز بازار است

14. The butter was lowered down on ropes into the cool depths to keep until next market day.
[ترجمه ترگمان]کره را با طناب به اعماق خنک فرو کردند تا تا روز بازار روز بعد ادامه پیدا کنند
[ترجمه گوگل]کره در طناب ها به عمق های خنک نگه داشته شد تا تا روز بازار بعدی نگه داشته شود

15. It only takes two or three volunteers on a busy market day or Saturday afternoon to gather several hundred signatures.
[ترجمه ترگمان]تنها دو یا سه داوطلب در یک روز شلوغ یا شنبه بعد از ظهر برای جمع آوری چند صد امضا نیاز دارند
[ترجمه گوگل]تنها دو یا سه نفر از داوطلبان در یک روز بازار مشغول و یا بعد از ظهر شنبه برای جمع آوری چند صد امضاء، طول می کشد


کلمات دیگر: