کلمه جو
صفحه اصلی

in token of


به عنوان نمونه، به نشان (چیزی)

انگلیسی به انگلیسی

عبارت ( phrase )
• : تعریف: in order to indicate, as a sign of.

- He gave her a ring in token of his love.
[ترجمه ترگمان] حلقه را به نشانه عشق به او داد
[ترجمه گوگل] او به همراه یک دوست صمیمی به او زنگ زد

• as a mark of, as a sign of, in honour of

جملات نمونه

1. She presented them with a small gift in token of her thanks.
[ترجمه ترگمان]با یک هدیه کوچک به او هدیه کرد و تشکر کرد
[ترجمه گوگل]او با یک هدیه کوچک به لطف لطف او، آنها را معرفی کرد

2. Please accept this gift in token of our affection for you.
[ترجمه ترگمان]لطفا این هدیه رو به عنوان علاقه ما به تو قبول کن
[ترجمه گوگل]لطفا این هدیه را به عهده داشته باشید

3. To my teacher I dedicate this dictionary in token of affection and gratitude.
[ترجمه ترگمان]من این فرهنگ لغت را به نشانه محبت و سپاسگزاری تقدیم می کنم
[ترجمه گوگل]به معلم من این فرهنگ لغت را به عنوان محبت و قدردانی اختصاص می دهم

4. We sent the poor girl a birthday present in token of friendship.
[ترجمه ترگمان]ما آن دختر بیچاره را به نشانه دوستی فرستادیم
[ترجمه گوگل]ما دختر فقیر روز تولد را در قالب دوستی فرستادیم

5. Please accept this little gift in token of our esteem.
[ترجمه ترگمان]لطفا این هدیه کوچولو رو به نشانه احترام ما قبول کنید
[ترجمه گوگل]لطفا این هدیه کوچکی را به عهده داشته باشید

6. They waved a white flag in token of surrender.
[ترجمه ترگمان]پرچم سفیدی به نشانه تسلیم تکان می دادند
[ترجمه گوگل]آنها پرچم سفید را با تسلیم تسلیم کردند

7. The paralytic closed his eyes in token of assent.
[ترجمه ترگمان]پیر چشم خود را به نشانه موافقت بست
[ترجمه گوگل]فریبنده چشمان خود را به طوری که با موافقت موافق است بست

8. He did that in token of good faith.
[ترجمه ترگمان]به نشانه حسن نیت این کار را کرد
[ترجمه گوگل]او این کار را به خوبی انجام داد

9. To my father I dedicate this volume in token of affection and gratitude.
[ترجمه ترگمان]من این کتاب را به نشانه محبت و قدرشناسی پیشکش می کنم
[ترجمه گوگل]به پدرم این حجم را به علامت محبت و قدردانی اختصاص می دهم

10. As for the Rhinoceros, in token of their grateful adherence, they had him killed and stuffed directly,(Sentence dictionary) and then set him up outside the door of their father's house as a Diaphanous Doorscraper.
[ترجمه ترگمان]در مورد کرگدن به نشانه قدردانی از سپاس آنان، آن ها او را کشتند و مستقیما \"فرهنگ لغت\")را گرفتند و سپس او را بیرون در خانه پدرشان به عنوان \"diaphanous Doorscraper\" گذاشتند
[ترجمه گوگل]در مورد نان گردو، به دلایل دلسوزانه، آنها را مستقیما کشته و پر کرده، (دیکشنری حکم) و سپس او را در خارج از خانه خانه پدرش به عنوان یک Doorscraper دیافراگم قرار داده است

11. I dedicate this volume tomy wife in token of affection and gratitude.
[ترجمه ترگمان]من این کتاب را به نشانه محبت و قدرشناسی پیشکش می کنم
[ترجمه گوگل]من این همسرم را به اندازه مهربانی و قدردانی اختصاص میدهم

12. The vicomte bowed and smiled courteously in token of his readiness to obey. Anna Pavlovna made a circle round the vicomte and invited every one to hear his story.
[ترجمه ترگمان]وی کونت مودبانه تعظیم کرد و مودبانه لبخند زد آناپاولونا دور وی کونت حلقه زد و همه را دعوت کرد تا داستان او را بشنوند
[ترجمه گوگل]ویکومت با توجه به آمادگی خود برای اطاعت، متکبرانه خندید و لبخند زد آنا پائولنا دایره ای را در اطراف ویکتورمت ایجاد کرد و هرکسی را دعوت کرد که داستانش را بشنود

13. He put forth his hand to his former enemy in token of goodwill.
[ترجمه ترگمان]دستش را به نشانه حسن نیت به طرف دشمن سابقش برد
[ترجمه گوگل]او دست نشاندهی خود را به دشمن سابق خود نشان داد

14. He was attired as he had been on the previous evening, and waved his pocket-handkerchief to his guest in token of adieu.
[ترجمه ترگمان]او همان لباس شب گذشته را پوشیده بود و دستمالش را به علامت خداحافظی تکان می داد
[ترجمه گوگل]او در همان شب عروسی بود و لباس جیب خود را به مهمان خود با علامت adieu جلب کرد


کلمات دیگر: