کلمه جو
صفحه اصلی

market economy

انگلیسی به انگلیسی

• capitalism, free economy in which most of the economic activity is generated by private businesses rather than by the government
in a market economy the price of a particular type of thing is decided by how much of it there is and how many people want to buy it.

جملات نمونه

1. An active and expansive market economy is a necessary condition for progress.
[ترجمه ترگمان]یک اقتصاد فعال و فعال بازار یک شرط ضروری برای پیشرفت است
[ترجمه گوگل]یک اقتصاد بازار فعال و گسترده یک شرط لازم برای پیشرفت است

2. When the market economy is introduced, many factories will not survive.
[ترجمه ترگمان]زمانی که اقتصاد بازار معرفی شد، بسیاری از کارخانجات دیگر زنده نخواهند ماند
[ترجمه گوگل]هنگامی که اقتصاد بازار معرفی می شود، بسیاری از کارخانه ها زنده نخواهند ماند

3. There is private ownership of property in a market economy.
[ترجمه ترگمان]مالکیت خصوصی ملک در اقتصاد بازار وجود دارد
[ترجمه گوگل]مالکیت خصوصی در اقتصاد بازار وجود دارد

4. Their ultimate aim was a market economy for Hungary.
[ترجمه ترگمان]هدف نهایی آن ها یک اقتصاد بازاری برای مجارستان بود
[ترجمه گوگل]هدف نهایی آنها اقتصاد بازار برای مجارستان بود

5. What he wants is a switch to a market economy in a way which does not reduce people's standard of living. To many this sounds like wanting to have his cake and eat it.
[ترجمه ترگمان]چیزی که او می خواهد یک کلید اقتصاد بازار به شیوه ای است که استاندارد زندگی مردم را کاهش نمی دهد برای بسیاری از این صداها مانند میل به خوردن کیک و خوردن آن است
[ترجمه گوگل]آنچه که او می خواهد، تغییر در اقتصاد بازار است به طوری که سطح زندگی مردم را کاهش نمی دهد برای بسیاری از اینها به نظر می رسد که میخواهید کیک خود را بخورید و آن را بخورید

6. Estonia is switching to a market economy.
[ترجمه ترگمان]استونی در حال تبدیل به یک اقتصاد بازاری است
[ترجمه گوگل]استونی به اقتصاد بازار تغییر می کند

7. Third, a market economy can experience major economic cycles.
[ترجمه ترگمان]سوم اینکه، یک اقتصاد بازار می تواند چرخه های اقتصادی بزرگی را تجربه کند
[ترجمه گوگل]سوم، اقتصاد بازار می تواند چرخه های اقتصادی مهمی را تجربه کند

8. The rush to a market economy is not enough: all that will bring is the destruction of the old system.
[ترجمه ترگمان]هجوم به اقتصاد بازار کافی نیست: آنچه که به ارمغان خواهد آورد نابودی سیستم قدیمی است
[ترجمه گوگل]عجله به اقتصاد بازار کافی نیست: همه اینها باعث تخریب سیستم قدیمی می شود

9. Outsiders, ever hopeful, see movement towards a market economy.
[ترجمه ترگمان]خارجیان، تا کنون امیدوارند که به سمت اقتصاد بازار حرکت کنند
[ترجمه گوگل]افراد بیگناه، هرگز امیدوارند، حرکت را به سمت یک اقتصاد بازار ببینند

10. But the general principle in the ideal market economy is that the state does not have a significant role in the economy.
[ترجمه ترگمان]اما اصل کلی در اقتصاد بازار ایده آل این است که دولت نقش چشمگیری در اقتصاد ندارد
[ترجمه گوگل]اما اصل کلی در اقتصاد بازار ایده آل این است که دولت نقش مهمی در اقتصاد ندارد

11. One may say that socialist market economy is a contradiction in terms.
[ترجمه ترگمان]می توان گفت که اقتصاد بازار سوسیالیستی یک تناقض است
[ترجمه گوگل]ممکن است بگوییم اقتصاد اقتصاد سوسیالیستی یک تضاد است

12. Eulogists of the market economy usually assume that it works on perfect information.
[ترجمه ترگمان]eulogists از اقتصاد بازار معمولا فرض می کنند که بر روی اطلاعات کامل کار می کند
[ترجمه گوگل]احادیث اقتصاد بازار معمولا فرض بر این است که آن را با اطلاعات کامل کار می کند

13. The market economy provided other employment opportunities for poorer villagers.
[ترجمه ترگمان]اقتصاد بازار فرصت های شغلی دیگری برای روستائیان فقیر فراهم کرده است
[ترجمه گوگل]اقتصاد بازار فرصت های اشتغال بیشتری برای روستاییان فقیر فراهم کرد

14. In other words the modern defence of the market economy is incomplete at one point.
[ترجمه ترگمان]به عبارت دیگر، دفاع مدرن از اقتصاد بازار در یک نقطه، ناقص است
[ترجمه گوگل]به عبارت دیگر دفاع مدرن اقتصاد بازار در یک نقطه ناقص است

پیشنهاد کاربران

بازار اقتصادی

market economy ( اقتصاد )
واژه مصوب: اقتصاد بازار
تعریف: نوعی نظام اقتصادی که در آن تصمیمات اقتصادی و تعیین قیمت کالاها و خدمات عمدتاً براساس تعامل هم افزود شهروندان تعیین می شود و دولت در آن نقش بسیار ناچیزی دارد


کلمات دیگر: