(جانورشناسی) مارموزت (انواع میمون های کوچک اندام بومی امریکای جنوبی و مرکزی از تیره ی callithricidae)، بوزینه کوچک امریکایی که دم انبوهی دارد
marmoset
(جانورشناسی) مارموزت (انواع میمون های کوچک اندام بومی امریکای جنوبی و مرکزی از تیره ی callithricidae)، بوزینه کوچک امریکایی که دم انبوهی دارد
انگلیسی به فارسی
(جانورشناسی) بوزینه کوچک آمریکایی که دم انبوهی دارد
انگلیسی به انگلیسی
اسم ( noun )
• : تعریف: any of various small, tropical American monkeys that have a squirrel-like body, soft fur, and a long, furry tail.
• any of several small native south american monkeys (of the family callithricidae) which are easily recognizable by their long silky coat and bushy tail
a marmoset is a very small south american monkey which has claws on its fingers and toes.
a marmoset is a very small south american monkey which has claws on its fingers and toes.
جملات نمونه
1. I could work with everything from marmosets to elephants.
[ترجمه ترگمان]من می تونم با همه چیز از \"marmosets\" به \"فیل\" کار کنم
[ترجمه گوگل]من می توانم با همه چیز از marmosets به فیل ها کار کنم
[ترجمه گوگل]من می توانم با همه چیز از marmosets به فیل ها کار کنم
2. Scientists have developed the common marmoset monkey as a new animal model for Lassa fever research.
[ترجمه ترگمان]دانشمندان میمون marmoset مشترک را به عنوان یک مدل جدید برای تحقیقات تب Lassa توسعه داده اند
[ترجمه گوگل]دانشمندان به عنوان یک مدل حیوانی جدید برای تحقیقات تب لسا، میمون معمولی مارموسات را توسعه داده اند
[ترجمه گوگل]دانشمندان به عنوان یک مدل حیوانی جدید برای تحقیقات تب لسا، میمون معمولی مارموسات را توسعه داده اند
3. Marmoset: Marmosets are tiny South American monkeys.
[ترجمه ترگمان]marmoset: marmosets میمون های کوچکی از آمریکای جنوبی هستند
[ترجمه گوگل]Marmoset: Marmosets کوچک میمون های آمریکای جنوبی هستند
[ترجمه گوگل]Marmoset: Marmosets کوچک میمون های آمریکای جنوبی هستند
4. The researchers found that the capuchins treated the marmoset, who they named Fortunata, just like an infant capuchin.
[ترجمه ترگمان]محققان دریافتند که the با the، که آن ها را Fortunata، درست مثل یک نوزاد capuchin نامیده اند، رفتار کردند
[ترجمه گوگل]محققان دریافتند که قوزک ها با استفاده از مارموست، که به نام Fortunata نامیده می شوند، درست مانند یک Capuchin نوزاد است
[ترجمه گوگل]محققان دریافتند که قوزک ها با استفاده از مارموست، که به نام Fortunata نامیده می شوند، درست مانند یک Capuchin نوزاد است
5. The monkeys raised the marmoset from infancy to about the age she would have been an adult.
[ترجمه ترگمان]میمون ها او را از کودکی تا حدود سنی بالا بردند که او یک فرد بالغ بود
[ترجمه گوگل]میمون ها از سن ابتدایی تا سن بلوغ بالغ خود را افزایش دادند
[ترجمه گوگل]میمون ها از سن ابتدایی تا سن بلوغ بالغ خود را افزایش دادند
6. Rare newborn albino Pygmy Marmoset monkeys perched on a zookeeper's fingers.
[ترجمه ترگمان]یک کوتوله به نادر تازه متولد شده، روی انگشت های یک باغ وحش قرار دارد
[ترجمه گوگل]میمون های قرمز نابالغ آلبومین Pygmy Marmoset در انگشتان محافظان قرار گرفته اند
[ترجمه گوگل]میمون های قرمز نابالغ آلبومین Pygmy Marmoset در انگشتان محافظان قرار گرفته اند
7. The facility has been visited by marmoset specialists at UK zoos who wanted to learn from the state-of-the-art husbandry that Peter has developed.
[ترجمه ترگمان]این مرکز توسط متخصصان marmoset در باغ وحش های بریتانیا دیدن شده است که می خواستند از پرورش هنر که پطر توسعه داده بود، درس بگیرند
[ترجمه گوگل]این مرکز توسط متخصصین marmoset در باغ وحش های انگلیس که می خواهند از مزرعه ای است که پطروس پیشرفت کرده است یاد بگیرند
[ترجمه گوگل]این مرکز توسط متخصصین marmoset در باغ وحش های انگلیس که می خواهند از مزرعه ای است که پطروس پیشرفت کرده است یاد بگیرند
8. A paralyzed marmoset has partially recovered from spinal injury after undergoing stem cell treatment.
[ترجمه ترگمان]یک marmoset فلج پس از تحمل درمان سلول بنیادی تا حدی از آسیب نخاع بهبود یافته است
[ترجمه گوگل]پس از انجام درمان سلول های بنیادی، یک مارمولیت فلج شده از آسیب ستون فقرات بهبود یافته است
[ترجمه گوگل]پس از انجام درمان سلول های بنیادی، یک مارمولیت فلج شده از آسیب ستون فقرات بهبود یافته است
9. Marmoset: Marmosets are small monkeys in South America.
[ترجمه ترگمان]marmoset: marmosets در آمریکای جنوبی میمون های کوچکی هستند
[ترجمه گوگل]Marmoset: Marmosets میمون کوچک در آمریکای جنوبی است
[ترجمه گوگل]Marmoset: Marmosets میمون کوچک در آمریکای جنوبی است
10. In the marmoset kitchen, Peter prepares the monkeys' daily menu.
[ترجمه ترگمان]در آشپزخانه marmoset، پیتر منوی روزانه میمون ها را آماده می کند
[ترجمه گوگل]در آشپزخانه مارمثبت، پیتر منوی روزانه میمون را تهیه می کند
[ترجمه گوگل]در آشپزخانه مارمثبت، پیتر منوی روزانه میمون را تهیه می کند
11. The pygmy marmoset or dwarf monkey or finger monkey is a New World monkey native to the rainforest canopies of western Brazil.
[ترجمه ترگمان]میمون کوتوله یا میمون دو کوتوله یک میمون دنیای جدید است که بومی جنگل های بارانی در غرب برزیل است
[ترجمه گوگل]مارمولک اسکیمو یا میمون کوتوله یا میمون یک میمون جهانی جدید است که بومی به جنگل های جنگل های بارانی غربی برزیل است
[ترجمه گوگل]مارمولک اسکیمو یا میمون کوتوله یا میمون یک میمون جهانی جدید است که بومی به جنگل های جنگل های بارانی غربی برزیل است
12. Woolly monkeys and howlers, spider monkeys and capuchins, tamarins and marmosets scramble around one another reaching for the fruit.
[ترجمه ترگمان]میمون ها و howlers و میمون ها و میمون ها و capuchins و tamarins و tamarins و marmosets و marmosets دور هم جمع می شوند تا به میوه برسند
[ترجمه گوگل]میمون های پشمالو و شترمرغ، میمون های عنکبوت و کاپوچین ها، تامارین ها و مارمولک ها تقریبا یکدیگر را به سوی میوه می کشند
[ترجمه گوگل]میمون های پشمالو و شترمرغ، میمون های عنکبوت و کاپوچین ها، تامارین ها و مارمولک ها تقریبا یکدیگر را به سوی میوه می کشند
13. And when they played with their little friend, they carefully adjusted the force of their movements so they wouldn't injure the much smaller marmoset.
[ترجمه ترگمان]و هنگامی که آن ها با دوست کوچکشان بازی می کردند، با دقت تمام حرکات آن ها را مرتب می کردند تا به the کوچک تر صدمه بزنند
[ترجمه گوگل]و هنگامی که آنها با دوست کوچک خود بازی می کردند، نیروی حرکاتشان را به دقت تنظیم می کردند تا آنها را به اندازه ی کوچکتر آسیب نرسانند
[ترجمه گوگل]و هنگامی که آنها با دوست کوچک خود بازی می کردند، نیروی حرکاتشان را به دقت تنظیم می کردند تا آنها را به اندازه ی کوچکتر آسیب نرسانند
14. Jeanne came across the group of capuchins by accident and was astounded to see them carrying around and even giving food to the little marmoset.
[ترجمه ترگمان]ژان با یک تصادف از میان گروه of عبور کرد و از دیدن آن ها در اطراف و حتی دادن غذا به the کوچک حیرت زده شد
[ترجمه گوگل]جین به طور تصادفی در سراسر گروه کاپوچین قرار گرفت و از دیدن آنها حیرت زده شد و حتی غذا را به مریخ کوچک داد
[ترجمه گوگل]جین به طور تصادفی در سراسر گروه کاپوچین قرار گرفت و از دیدن آنها حیرت زده شد و حتی غذا را به مریخ کوچک داد
کلمات دیگر: