کلمه جو
صفحه اصلی

nobel laureate

انگلیسی به انگلیسی

• winner of a nobel prize (nobel prizes are given for outstanding achievements in various professional fields)

جملات نمونه

1. He was a Nobel laureate in physics.
[ترجمه ترگمان]او برنده جایزه نوبل فیزیک بود
[ترجمه گوگل]او جایزه نوبل فیزیک بود

2. Do you mean that only Nobel laureates and their peers can lay claim to the hallowed occupation of research?
[ترجمه ترگمان]آیا منظورتان این است که تنها برندگان جایزه نوبل و هم سن و سالان آن ها می توانند ادعا کنند که به شغل مقدس تحقیق رسیده اند؟
[ترجمه گوگل]آیا شما به این معنی است که تنها برندهای نوبل و همسالانشان می توانند ادعا کنند که به شغل متعهد تحقیقاتی بروند؟

3. A human interest story, featuring the second-youngest Nobel laureate in history, seemed to him much more promising.
[ترجمه ترگمان]یک داستان جالب توجه انسان، که دومین برنده جایزه نوبل در تاریخ است، بسیار امیدوار کننده به نظر می رسد
[ترجمه گوگل]داستان منافع انسانی، که شامل دومین جوانترین برنده جایزه نوبل در تاریخ است، به نظر می رسید او بسیار امیدوار کننده بود

4. Friedman argued that no single person, even a Nobel laureate, could make a pencil.
[ترجمه ترگمان]فریدمن استدلال کرد که هیچ فرد حتی برنده جایزه نوبل می تواند مداد بسازد
[ترجمه گوگل]فریدمن استدلال کرد که هیچ فردی، حتی برنده جایزه نوبل، نمیتواند یک مداد را ایجاد کند

5. Harold Pinter, the British playwright and Nobel laureate famous for brooding portrayals of domestic life and his barbed politics, died aged 78 on Christmas Eve after battling cancer.
[ترجمه ترگمان]هارولد پینتر، نمایشنامه نویس بریتانیایی و برنده جایزه نوبل و برنده جایزه نوبل ادبیات در زندگی خانوادگی و سیاست خاردار او، در سال ۷۸ در شب کریسمس بعد از مبارزه با سرطان درگذشت
[ترجمه گوگل]هارولد پینتر، نایب رئیس مجلس بریتانیا و برنده جایزه نوبل معروف به تصویربرداری از زندگی خانوادگی و سیاست های خردشده او، پس از مبارزه با سرطان در سن 75 سالگی درگذشت

6. Contributors have included a Nobel laureate and an an insane asylum, among thousands of others.
[ترجمه ترگمان]همکاران شامل برنده جایزه نوبل و یک آسایشگاه روانی در میان هزاران نفر دیگر هستند
[ترجمه گوگل]همکاران از جمله هزاران نفر دیگر، یک برنده نوبل و یک پناهنده دیوانه را شامل می شوند

7. Murphy and Nobel laureate Gary Becker and has defined economists'approaches to addiction ever since.
[ترجمه ترگمان]مورفی و برنده جایزه نوبل، گری بکر، از آن زمان تا کنون روش های اقتصاددانان را برای اعتیاد تعریف کرده است
[ترجمه گوگل]گری بکر، مورفی و برنده جایزه نوبل است و تا به امروز از تعاریف اقتصاددانان برای اعتیاد تعریف شده است

8. Chu is a man who knows a lot, Nobel laureate in physics, our nation's 12th secretary of energy.
[ترجمه ترگمان]چو مردی است که برنده جایزه نوبل فیزیک، دوازدهمین دبیر کل انرژی کشور ما است
[ترجمه گوگل]چو مردی است که زیاد می داند، برنده جایزه نوبل در فیزیک، وزیر انرژی 12 کشور ما است

9. Nobel laureate Enrico Fermi, discussing this observation with colleagues over lunch in 1950, asked, logically: "Where are they?"
[ترجمه ترگمان]برنده جایزه نوبل، انریکو فرمی، در مورد این مشاهده با همکاران در طول نهار در سال ۱۹۵۰، به طور منطقی پرسید: \"آن ها کجا هستند؟\"
[ترجمه گوگل]انریکو فارمی، برنده جایزه نوبل، در مورد این مشاهدات با همکاران خود در طول ناهار در سال 1950 بحث کرد، منطقی: 'کجا هستند؟'

10. This is the wisdom of 1986 Nobel Laureate James Buchanan, one of the most prolific and original economists of the twentieth century.
[ترجمه ترگمان]این حکمت، برنده جایزه نوبل در سال ۱۹۸۶، جیمز بیوکنن، یکی از the و prolific اقتصاددانان قرن بیستم است
[ترجمه گوگل]این عقل از سال 1986 جایزه نوبل جیمز بوچانان، یکی از اقتصاددانان پربار و اصلی قرن بیستم است

11. In the 1970s, Nobel laureate Linus Pauling popularized the idea that vitamin C could prevent colds.
[ترجمه ترگمان]در دهه ۱۹۷۰، پاولینگ برنده جایزه نوبل، این ایده را رواج داد که ویتامین C می تواند از سرماخوردگی جلوگیری کند
[ترجمه گوگل]در دهه 1970، لینوس پائولینگ، برنده جایزه نوبل، این ایده را مطرح کرد که ویتامین C می تواند از سرماخوردگی جلوگیری کند

12. FOR a Nobel laureate, the molecular biologist Max Perutz made a lot of mistakes.
[ترجمه ترگمان]برای برنده جایزه نوبل، ماکس Perutz، زیست شناس مولکولی، اشتباه ات زیادی مرتکب شد
[ترجمه گوگل]برای یک برنده جایزه نوبل، Max Perutz زیست شناس مولکولی اشتباهات زیادی را مرتکب شد

13. Harold Pinter, the British playwright and Nobel laureate famous forbroodingportrayalsofdomestic life and barbed politics, died aged 78 on Christmas Eve afterbattlingcancer.
[ترجمه ترگمان]هارولد پینتر، نمایشنامه نویس بریتانیایی و برنده جایزه نوبل ادبیات و barbed، در سن ۷۸ سالگی در شب کریسمس درگذشت
[ترجمه گوگل]هارولد پینتر، نمایشنامه نویس انگلیس و برنده جایزه نوبل معروف، زندگی پرطرفدار و حیوانات خانگی و سیاست های خاردار، در سن 75 سالگی درگذشت

14. I think of my sister Nobel laureate Aung San Suu Kyi every day.
[ترجمه ترگمان]من هر روز به Aung سن سو کی برنده جایزه نوبل خواهرم فکر می کنم
[ترجمه گوگل]من از روزنامه نگاری خواهر نوبل انجن سن سو چی فکر می کنم

پیشنهاد کاربران

برنده جایزه نوبل


کلمات دیگر: