کلمه جو
صفحه اصلی

inanely


بطور پوچیا بی معنی، بیهوده وار

انگلیسی به فارسی

ناامید کننده


انگلیسی به انگلیسی

• in a silly manner, foolishly, without sense; emptily

جملات نمونه

1. He lurched through the bar, grinning inanely.
[ترجمه ترگمان]او در بار تلوتلو خورد و در حالی که به خلاف میلش بازی می کرد به طرف پیشخوان رفت
[ترجمه گوگل]او از طریق نوار خم شد و به سختی گریه می کرد

2. I recall, in my confusion, being inanely impressed by a pop star with enough upstairs to remember his own name.
[ترجمه ترگمان]به یاد می آورم که در آشفتگی و آشفتگی من، تحت تاثیر یک ستاره پاپ قرار گرفته و در طبقه بالا اسم خودش را به خاطر داریم
[ترجمه گوگل]به یاد می آورم، در سردرگمی من، به شدت تحت تأثیر یک ستاره پاپ با طبقه بالا به اندازه کافی برای به یاد آوردن نام خود را

3. She looked down and shuffled her feet inanely.
[ترجمه ترگمان]به پایین نگاه کرد و پاهایش را جلو کشید
[ترجمه گوگل]او به پایین نگاه کرد و پاهایش را بی صدا کرد

4. Cut to Ross emerging from a hallway, grinning inanely.
[ترجمه ترگمان]بعد از اینکه راس از راهرو بیرون آمد در حالی که لبخند inanely بر لب داشت از هال بیرون آمد
[ترجمه گوگل]بریدن به روس از یک راهرو ظاهر می شود، به زحمت دردناک است

5. Inanely, I seek refuge from this sadness by exclaiming over a doe snitching birdseed from a feeder outside the window.
[ترجمه ترگمان]من از این غم و اندوه به دنبال یک گوزن ماده گوزن که خارج از پنجره است، پناه می برم
[ترجمه گوگل]به راستی، من از این غم و اندوه از پناهگاه بیرون از پنجره، از طریق غرغر زدن پرنده ای که از فیدر استفاده می کنم، پناه می گیرم

6. When I pointed out that we were together she shot me a shitty "back off" look and then went back to grinning up at him inanely.
[ترجمه ترگمان]وقتی من اشاره کردم که ما با هم بودیم او به من یک مشت فحش داد و بعد برگشت تا به او لبخند نزند
[ترجمه گوگل]وقتی که من اشاره کردیم که ما با هم بودیم، او را به سمت یک نگاه خجالت زده 'عقب' نگاه کردیم و سپس به زحمت افتادیم

7. She says that all you do is burp, fart, dribble, grin inanely and emit a series if unintelligible noises.
[ترجمه ترگمان]او می گوید: تنها کاری که شما می کنید آروغ زدن، گوز، dribble، نیش زدن inanely و یک سری series را اگر سر و صدا را از خودش بیرون بکشد یک سری از آن ها را از خود بیرون می کند
[ترجمه گوگل]او می گوید همه کاری که انجام می دهید، سر و صدا، گوز شدن، گول زدن، خندیدن بی ادبانه است و سر و صدای زیادی را صدای ناخوشایند می دهد

8. My friend Natalie can't see the point in you. She says that all you do is burp, fart, dribble, grin inanely and emit a series if unintelligible noises.
[ترجمه ترگمان]دوست من، ناتالی نمی تو نه موضوع رو به تو نشون بده او می گوید: تنها کاری که شما می کنید آروغ زدن، گوز، dribble، نیش زدن inanely و یک سری series را اگر سر و صدا را از خودش بیرون بکشد یک سری از آن ها را از خود بیرون می کند
[ترجمه گوگل]دوست من ناتالی نکته ای در شما نمی بیند او می گوید همه کاری که انجام می دهید، سر و صدا، گوز شدن، گول زدن، خندیدن بی ادبانه است و سر و صدای زیادی را صدای ناخوشایند می دهد

9. In the course of concrete research, the thesis paid more attention to text analyzing and avoid inanely deducing on western feminist literary theory.
[ترجمه ترگمان]در دوره تحقیق عینی، این پایان نامه توجه بیشتری به تجزیه و تحلیل متن و اجتناب از inanely منتج از نظریه پردازان غربی فمینیستی کرد
[ترجمه گوگل]در زمینه تحقیقات بتنی، این پایان نامه توجه بیشتری به تحلیلی متن و جلوگیری از بی احترامی به تئوری ادبیات فمینیستی غرب داشت


کلمات دیگر: