کلمه جو
صفحه اصلی

heartiness


صمیمیت، اشتیاق

انگلیسی به فارسی

صمیمیت، اشتیاق


دلتنگی


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
• : تعریف: the state or quality of being hearty.

• enthusiasm; warmth, friendliness; sincerity, earnestness

جملات نمونه

1. "Merry Christmas,'' she said with false heartiness.
[ترجمه ترگمان]او با صمیمیت گفت: کریسمس مبارک
[ترجمه گوگل]'کریسمس مبارک،' او با دلسردی غلط گفت

2. There was in him the heartiness and intolerant joviality of the prosperous farmer.
[ترجمه ترگمان]در او مهربانی و مهربانی intolerant کشاورز موفق را در خود احساس می کرد
[ترجمه گوگل]در او، دلتنگی و تحقیر و ناتوانی کشاورز شاد بود

3. Eg. For all his gruff heartiness, there must lurk inside him the soul of an evangelical preacher.
[ترجمه ترگمان]Eg برای همه صمیمیت خشن او باید در درون او روح یک واعظ مذهبی نهفته باشد
[ترجمه گوگل]به عنوان مثال برای تمام دلخوشی هایش، باید در روح یک واعظ انجیلی، درون او را لرزاند

4. We will achieve tomorrow splendor with you by the management idea of "heartiness, earnestness, and sincerity"!
[ترجمه ترگمان]ما فردا با ایده مدیریت \"صمیمیت، جدیت، و صمیمیت\" به فردا می رسیم
[ترجمه گوگل]ما با ایده مدیریت 'دلتنگی، محبت و صداقت' به شما درخشیدگی فردا را با شما به ارمغان می آوریم!

5. For liquor, full cup symbolizes whole heartiness, very sincere.
[ترجمه ترگمان]برای مشروب، پر از لیوان پر از صمیمیت و صمیمیت است
[ترجمه گوگل]برای مشروب، فنجان کامل نماد کل خشنودی، بسیار صادقانه است

6. In a word, I was hardworking, honest, heartiness, and brave enough to face new challenges, I also have strong time concept, good habits and decent in my life.
[ترجمه ترگمان]در یک کلام، من سخت کوش، صادق، صمیمی، و دلیر بودم که با چالش های جدیدی روبرو شوم، همچنین دارای مفهوم زمانی قوی، عادات خوب و شریف در زندگی ام بودم
[ترجمه گوگل]به یک کلام، من سخت کوش بودم، صادقانه، دلسوزی و به اندازه کافی شجاع به چالش های جدید رسیدم، من نیز دارای مفهوم زمان قوی، عادت های خوب و مناسب در زندگی من است

7. Local white people and black people called out greetings to each other with the distant heartiness of ship captains hailing.
[ترجمه ترگمان]مردم سفید محلی و مردم سیاه به یکدیگر سلام می گفتند و از صمیم قلب به یکدیگر سلام می دادند
[ترجمه گوگل]مردم سفید پوست و مردم سیاه پوست به یکدیگر خوش آمد می گویند و دلتنگی کافی از کاپیتان کشتی است

8. Everyone can give others care and help by devoting spiritual energies such as heartiness, encouragement, understanding, forgiveness and love.
[ترجمه ترگمان]هر کسی می تواند به دیگران توجه کند و با اختصاص دادن انرژی های معنوی از قبیل صمیمیت، تشویق، درک، بخشش و عشق به دیگران کمک کند
[ترجمه گوگل]هر کس می تواند با دادن انرژی های معنوی مانند دلتادگی، تشویق، درک، بخشش و عشق، به دیگران کمک کند

9. Although a great deal of the time she was full of false heartiness, jollying one along with mannish slang ('Buck up, old chap! '
[ترجمه ترگمان]هر چند وقت زیادی بود که از صمیم قلب از صمیم قلب و از ته دل فریب می خورد و با یک کلمه آرگو حرف می زد
[ترجمه گوگل]اگر چه مقدار زیادی از زمان او پر از دلتنگی غلط بود، jollying یکی همراه با عامیانه mannish ('لگد زدن، قدیمی چپ!'

10. Removing skin from chicken can reduce the intake of saturated fat, and maintain heartiness of the heart.
[ترجمه ترگمان]حذف پوست از مرغ می تواند مصرف چربی های اشباع شده را کاهش دهد و صمیمیت قلب را حفظ کند
[ترجمه گوگل]حذف پوست از مرغ می تواند مصرف چربی های اشباع را کاهش داده و قلب را تقویت کند

11. She took me from a poor, unhappy seminary enrollee and brought me into her globe; a world of smiles, love and heartiness.
[ترجمه ترگمان]او مرا از یک مدرسه کوچک و غمگین بیرون آورد و مرا به جهان خودش برد؛ دنیایی از لبخند، عشق و صمیمیت
[ترجمه گوگل]او من را از یک دانشجوی ضعیف، ناراضی و مستبد در منزلش آورد جهان لبخند، عشق و دلسوزی

12. Such also was the character of Fox, who commanded the affection and service of others by his uniform heartiness and sympathy.
[ترجمه ترگمان]این هم شخصیت فاکس بود که به صمیمیت و صمیمیت و صمیمیت تن دیگران فرمان می داد و به دیگران خدمت می کرد
[ترجمه گوگل]این نیز شخصیت فاکس بود، که به دلبستگی و همدردی یکنواخت خود با مهربانی و خدمت به دیگران فرمان داد

13. So it is, so it is ,'said the Mole, with great heartiness.
[ترجمه ترگمان]و با نهایت صمیمیت و صمیمیت گفت: بله، همین طور است
[ترجمه گوگل]بنابراین، این است، بنابراین، این مول، با دلبستگی بزرگ است

14. But winding around a mountain hangs in the highway said that the Red Flag prosperous times rich power lets the human feels pastes speeds along heartiness and the steadfastness sufficiently.
[ترجمه ترگمان]اما پیچ دادن به دور یک کوه در این بزرگراه گفته می شود که پرچم قرمز با قدرت غنی، اجازه می دهد که انسان احساس کند که صمیمیت با صمیمیت و صمیمیت به اندازه کافی سرعت دارد
[ترجمه گوگل]اما پیچ و تاب در اطراف یک کوه آویزان در بزرگراه می گوید که پرچم سرخ موفق به ثروت قدرت غنی اجازه می دهد که انسان احساس می کند سرعت در کنار دلبستگی و پایداری به اندازه کافی


کلمات دیگر: