کلمه جو
صفحه اصلی

hearthrug


قالیچه پیش بخاری

انگلیسی به فارسی

hearthrug


انگلیسی به انگلیسی

• rug that is placed on the floor in front of a fireplace
a hearthrug is a rug which is put in front of a fireplace.

جملات نمونه

1. Recovering, Emmie seized the thin old hearthrug and began to beat at the flames.
[ترجمه ترگمان]امی خیلی زود به خود آمد، the کهنه را برداشت و شروع به ضربه زدن به شعله ها کرد
[ترجمه گوگل]امی هیدروکربن نازک را گرفت و شروع به ضرب و شتم در شعله های آتش کرد

2. Sitting on the hearthrug, Bobby looked at her, mutely seeking an explanation for his master's absence.
[ترجمه ترگمان]بابی روی قالیچه نشست و بی صدا به او نگاه کرد و بدون هیچ توضیحی برای غیبت اربابش توضیح داد
[ترجمه گوگل]بابی در صندلی نشسته بود، نگاهش را به او نگاه کرد، به شدت به دنبال توضیح برای غیبت استادش بود

3. Eliza goes down on her knees on the hearthrug to look for the ring.
[ترجمه ترگمان]الی زا روی قالیچه زانو زد تا حلقه را ببیند
[ترجمه گوگل]الیزا روی زانوهایش در گوشه اش می نشیند تا حلقه را دنبال کند

4. The great lady and the little gentleman stood together on the hearthrug.
[ترجمه ترگمان]آن خانم بزرگ و آقا کوچولو روی قالیچه کنار هم ایستاده بودند
[ترجمه گوگل]بانوی بزرگ و نجیب زاده در کنار همسرش ایستاد

5. The gentleman he addressed got up, saying in an indolent way, "Oh really?" and dawdled to the hearthrug where Mr. Bounderby stood.
[ترجمه ترگمان]پیرمرد با تنبلی جواب داد: اوه، واقعا؟ و به قالیچه، جایی که آقای Bounderby ایستاده بود، گذشت
[ترجمه گوگل]نجیب زاده که خطابش کرد، بلند شد و گفت: 'اوه واقعا؟' و به دارونما که آقای آقای Bounderby ایستاده بود، فرو ریخت

6. The marble clock on the mantel-piece softly chimed the half-hour, the dog rose uneasily from the hearthrug and looked at the party at the breakfast table.
[ترجمه ترگمان]ساعت مرمری روی بخاری دیواری نیم ساعت نواخت، سگ با ناراحتی از روی قالیچه برخاست و به مهمانی سر میز صبحانه نگاه کرد
[ترجمه گوگل]ساعت سنگ مرمر در منتل قطعه آرام همنوا شدند نیم ساعت، سگ به سختی از در hearthrug افزایش یافت و در حزب در میز صبحانه بود

7. He opened the door and went into the house. In the kitchen he laid her down on the hearthrug, and called. The house was empty.
[ترجمه ترگمان]در را باز کرد و داخل خانه شد در مطبخ روی قالیچه افتاد و زنگ زد خانه خالی بود
[ترجمه گوگل]او درب را باز کرد و به خانه رفت در آشپزخانه او را بر روی داروهای قلبی گذاشت و به نام خانه خالی بود

8. Lupin had whitened his face like a clown, and Frank had tied round his waist a large hearthrug.
[ترجمه ترگمان]لو پین صورت خود را مثل دلقک سفید کرده بود و فرانک به کمرش بسته بود
[ترجمه گوگل]لوپین چهره اش را مانند یک دلقک سفید کرده بود و فرانک دور کمر او را یک میوه بزرگ بزرگ کرده بود

9. Tom Thumb and Hunca Munca went cautiously across the hearthrug.
[ترجمه ترگمان]تام جست و جو گیر کرد و با احتیاط روی قالیچه افتاد
[ترجمه گوگل]تام رید و هانکا موناکا در مورد داروهای ضدافسردگی به آرامی رفتند

پیشنهاد کاربران

شومینه

دلدرد میشه سرهم نوشته شه


کلمات دیگر: