با سر و صدا، با صدا
noisily
با سر و صدا، با صدا
انگلیسی به فارسی
سر و صدا
انگلیسی به انگلیسی
• loudly, boisterously
جملات نمونه
1. The swan flapped its wings noisily.
[ترجمه ترگمان]قوی با سر و صدا بال های خود را تکان می داد
[ترجمه گوگل]قوها بالهای خود را با صدای بلند پخش می کنند
[ترجمه گوگل]قوها بالهای خود را با صدای بلند پخش می کنند
2. She was crunching noisily on an apple.
[ترجمه ترگمان]با سرو صدای بلند سیب می خورد
[ترجمه گوگل]او بر روی یک سیب نجیب زد
[ترجمه گوگل]او بر روی یک سیب نجیب زد
3. Ducks were quacking noisily on the lake.
[ترجمه ترگمان]مرغابی ها با صدای بلند در کنار دریاچه شنیده می شد
[ترجمه گوگل]اردکها با صدای بلند در دریاچه می لرزیدند
[ترجمه گوگل]اردکها با صدای بلند در دریاچه می لرزیدند
4. She was noisily sucking up milk through a straw.
[ترجمه ترگمان]با سرو صدا شیر را از میان کاه ها بیرون می کشید
[ترجمه گوگل]او از طریق یک کاه با شیری به شیر می خورد
[ترجمه گوگل]او از طریق یک کاه با شیری به شیر می خورد
5. The pile of books flopped noisily onto the floor.
[ترجمه ترگمان]توده کتاب ها با سر و صدا روی زمین افتاد
[ترجمه گوگل]شمار کتاب ها به صورت ناگهانی روی زمین افتاد
[ترجمه گوگل]شمار کتاب ها به صورت ناگهانی روی زمین افتاد
6. Chattering noisily, the crowd began to filter into the auditorium.
[ترجمه ترگمان]همگی به صدا درآمدند و جمعیت به تالار تالار وارد شدند
[ترجمه گوگل]با صدای بلند زنگ زد، جمعیت شروع به فیلتر کردن در سالن دید
[ترجمه گوگل]با صدای بلند زنگ زد، جمعیت شروع به فیلتر کردن در سالن دید
7. She slurped noisily from her cup.
[ترجمه ترگمان]با سر و صدا از جام بلند شد
[ترجمه گوگل]او با صدای بلند از فنجانش خیره شد
[ترجمه گوگل]او با صدای بلند از فنجانش خیره شد
8. The children were stomping around noisily.
[ترجمه ترگمان]بچه ها با سر و صدا بلند شدند
[ترجمه گوگل]بچه ها در اطراف پر سر و صدا بودند
[ترجمه گوگل]بچه ها در اطراف پر سر و صدا بودند
9. Her typewriter clacked noisily as she typed out the letter.
[ترجمه ترگمان]وقتی نامه را تایپ کرد صدای تلق تلق تلق تلق تلق تولوق کنان گفت:
[ترجمه گوگل]ماشین تحریر خود را به طرز شگفت انگیزی به عنوان تایپ کردن نامه
[ترجمه گوگل]ماشین تحریر خود را به طرز شگفت انگیزی به عنوان تایپ کردن نامه
10. The door in the old house creaked noisily.
[ترجمه ترگمان]در خانه قدیمی صدا می کرد
[ترجمه گوگل]در خانه قدیمی خانه به شدت خیره شد
[ترجمه گوگل]در خانه قدیمی خانه به شدت خیره شد
11. The trolley came by, dinging noisily.
[ترجمه ترگمان]چرخ دستی به صدا درآمد و سر و صدا کرد
[ترجمه گوگل]واگن برقی وارد شد، سر و صدا زد
[ترجمه گوگل]واگن برقی وارد شد، سر و صدا زد
12. The knife clattered noisily to the floor.
[ترجمه ترگمان]چاقو با سر و صدا روی زمین افتاد
[ترجمه گوگل]چاقو به سر و صدا به کف زد
[ترجمه گوگل]چاقو به سر و صدا به کف زد
13. The lorry crawled noisily up the hill.
[ترجمه ترگمان]ماشین باری از تپه بالا و پایین می رفت
[ترجمه گوگل]کامیون به سرعت از تپه پرید
[ترجمه گوگل]کامیون به سرعت از تپه پرید
14. Parts of the machine were grinding together noisily.
[ترجمه ترگمان]قسمتی از ماشین با صدای بلند به هم ساییده می شد
[ترجمه گوگل]بخشی از دستگاه با نویز سر و صدای زنگ زدگی داشتند
[ترجمه گوگل]بخشی از دستگاه با نویز سر و صدای زنگ زدگی داشتند
کلمات دیگر: