زادن، زاییدن، موجب شدن
give birth to
زادن، زاییدن، موجب شدن
انگلیسی به انگلیسی
• bear a child, bring forth offspring; bring forth, originate, create something (as of an idea or vision)
جملات نمونه
1. Female badgers may give birth to as many as five offspring.
[ترجمه ترگمان]badgers زن ممکن است پنج فرزند به دنیا بیاورند
[ترجمه گوگل]بچه گانه ها ممکن است 5 تا فرزند داشته باشند
[ترجمه گوگل]بچه گانه ها ممکن است 5 تا فرزند داشته باشند
2. Positive thoughts give birth to our good values and beliefs, and increase our thinking power positively. Negative thoughts impact our values and beliefs negatively, and reduce our abilities to think clearly, rationally and optimistically. Dr T. P. Chia
[ترجمه ترگمان]افکار مثبت ارزش های خوب و باورهای ما را به دنیا می آورند و قدرت تفکر ما را به طور مثبت افزایش می دهند افکار منفی بر ارزش های ما تاثیر منفی می گذارد و باورهای ما را به طور منفی تحت تاثیر قرار می دهد و توانایی ما را برای فکر کردن به طور واضح، منطقی و خوش بینانه کاهش می دهد دکتر تی پی چیا
[ترجمه گوگل]افکار مثبت ارزشهای و باورهای خوب ما را به ارمغان می آورند و قدرت تفکر ما مثبت را افزایش می دهند افکار منفی منفی ارزش ها و اعتقادات ما را کاهش می دهد و توانایی های ما را به تفکر واضح، منطقی و خوش بینانه کاهش می دهد دکتر T P Chia
[ترجمه گوگل]افکار مثبت ارزشهای و باورهای خوب ما را به ارمغان می آورند و قدرت تفکر ما مثبت را افزایش می دهند افکار منفی منفی ارزش ها و اعتقادات ما را کاهش می دهد و توانایی های ما را به تفکر واضح، منطقی و خوش بینانه کاهش می دهد دکتر T P Chia
3. Thousands turn to illegal abortion services, thousands more give birth to children they neither wanted nor can afford.
[ترجمه ترگمان]هزاران نفر به خدمات سقط جنین غیر قانونی متوسل می شوند، هزاران نفر دیگر بچه دار می شوند و نه توان مالی آن ها را دارند
[ترجمه گوگل]هزاران نفر به خدمات غیرقانونی سقط جنین مراجعه می کنند، هزاران بار دیگر کودکانی را که آنها نمی خواستند و نمی توانستند بپردازند
[ترجمه گوگل]هزاران نفر به خدمات غیرقانونی سقط جنین مراجعه می کنند، هزاران بار دیگر کودکانی را که آنها نمی خواستند و نمی توانستند بپردازند
4. These females do not lay eggs; they give birth to young aphids, all of which are females.
[ترجمه ترگمان]این زنان تخم می گذارند؛ آن ها شته ها جوان را به دنیا می آورند که همه آن ها مونث هستند
[ترجمه گوگل]این خانم ها تخم مرغی نزده اند آنها شپش های جوان را می کشند، که همه آنها زن هستند
[ترجمه گوگل]این خانم ها تخم مرغی نزده اند آنها شپش های جوان را می کشند، که همه آنها زن هستند
5. Females give birth to as many as five offspring in late winter, after a gestation period of up to 10 months.
[ترجمه ترگمان]زنان در اواخر زمستان بعد از مدت زمان بارداری تا ۱۰ ماهگی، ۵ فرزند به دنیا می آورند
[ترجمه گوگل]پس از یک دوره حاملگی تا 10 ماه، زنان در اواخر زمستان به 5 فرزند می رسند
[ترجمه گوگل]پس از یک دوره حاملگی تا 10 ماه، زنان در اواخر زمستان به 5 فرزند می رسند
6. The females build nests, give birth to their blind and hairless young after a gestation of thirty days.
[ترجمه ترگمان]دختران لانه می سازند، نوزاد نابینا و hairless را پس از بارداری سی روز تولد می دهند
[ترجمه گوگل]خانم ها لانه ها را تشکیل می دهند، پس از بیست و شش روز، جوان و ناخوشایند خود را به دنیا می آورند
[ترجمه گوگل]خانم ها لانه ها را تشکیل می دهند، پس از بیست و شش روز، جوان و ناخوشایند خود را به دنیا می آورند
7. The smaller adults give birth to tiny babies again, and so the weakness is inherited.
[ترجمه ترگمان]بزرگسالان کوچک تر بار دیگر نوزادان کوچک را به دنیا می آورند و به همین دلیل ضعف به ارث برده می شود
[ترجمه گوگل]بزرگسالان کوچکتر دوباره نوزادان کوچک را میشکنند و ضعف به ارث میرسد
[ترجمه گوگل]بزرگسالان کوچکتر دوباره نوزادان کوچک را میشکنند و ضعف به ارث میرسد
8. Man's main task in life is to give birth to himself, to become what he potentially is. The most important product of his effort is his own personality. Erich Fromm
[ترجمه ترگمان]وظیفه اصلی بشر در زندگی این است که خود را به دنیا آورد تا تبدیل به چیزی شود که او به طور بالقوه در آن حضور دارد مهم ترین محصول تلاش او شخصیت خودش است اریک فروم
[ترجمه گوگل]وظیفه اصلی انسان در زندگی این است که خود را به دنیا بیاورد تا بتواند به آنچه که به طور بالقوه است، تبدیل شود مهمترین محصول تلاش او شخصیت شخصی اوست اریم فروم
[ترجمه گوگل]وظیفه اصلی انسان در زندگی این است که خود را به دنیا بیاورد تا بتواند به آنچه که به طور بالقوه است، تبدیل شود مهمترین محصول تلاش او شخصیت شخصی اوست اریم فروم
9. Virgin greenfly give birth to virgin young that are already pregnant with other virgins.
[ترجمه ترگمان]باکره greenfly جوان باکره را به دنیا می آورد که در حال حاضر با دختران باکره دیگر باردار است
[ترجمه گوگل]Virginia greenfly تولد جوان باکره را می گذرانند که در حال حاضر با دیگر باکره های باردار هستند
[ترجمه گوگل]Virginia greenfly تولد جوان باکره را می گذرانند که در حال حاضر با دیگر باکره های باردار هستند
10. The actual result of your action give birth to confidence.
[ترجمه ترگمان]نتیجه واقعی اقدام شما باعث ایجاد اعتماد به نفس می شود
[ترجمه گوگل]نتیجه واقعی عمل شما باعث ایجاد اعتماد به نفس می شود
[ترجمه گوگل]نتیجه واقعی عمل شما باعث ایجاد اعتماد به نفس می شود
11. 31You will be with child and give birth to a son, and you are to give him the name Jesus.
[ترجمه ترگمان]۳۱ شما با کودک خواهید بود و یک پسر به دنیا خواهید آورد و شما باید نام عیسی را به او بدهید
[ترجمه گوگل]31 شما فرزند خواهید بود و پسرم را به دنیا خواهی آورد و شما باید او را به نام عیسی بدهید
[ترجمه گوگل]31 شما فرزند خواهید بود و پسرم را به دنیا خواهی آورد و شما باید او را به نام عیسی بدهید
12. The virgin will be with child and will give birth to a son, and they will call him Immanuel" --which means, "God with us. "
[ترجمه ترگمان]این باکره با کودک خواهد بود و پسری به دنیا خواهد آورد و او را \"Immanuel\" صدا خواهند کرد - که یعنی \"خدا با ما\"
[ترجمه گوگل]باکره با فرزند خواهد شد و پسر را به دنیا خواهد آورد و آنها را به امانوئل خواهد خواند - یعنی 'خدا با ما '
[ترجمه گوگل]باکره با فرزند خواهد شد و پسر را به دنیا خواهد آورد و آنها را به امانوئل خواهد خواند - یعنی 'خدا با ما '
13. Then our evil desires conceive and give birth to sin; and sin, when it is full-grown, gives birth to death.
[ترجمه ترگمان]در آن صورت امیال شیطانی ما به دنیا می آیند و گناه را به دنیا می آورند و گناه می کنند، و گناه، وقتی که کامل شده باشد، مرگ را به دنیا می آورد
[ترجمه گوگل]سپس خواسته های بد ما را تهدید می کند و گناه می کند و گناه، زمانی که پر از رشد است، تولد مرگ می دهد
[ترجمه گوگل]سپس خواسته های بد ما را تهدید می کند و گناه می کند و گناه، زمانی که پر از رشد است، تولد مرگ می دهد
14. Eventually the Blackface ewe will give birth to a new genetically identical Finn Dorset ewe.
[ترجمه ترگمان]در نهایت، میش Blackface نسل جدیدی از ewe Dorset را از نظر ژنتیکی به دنیا خواهد آورد
[ترجمه گوگل]در نهایت گوساله Blackface تولد یک گوجهفرنگی تازه فنتانیک ژنتیکی جدید را می دهد
[ترجمه گوگل]در نهایت گوساله Blackface تولد یک گوجهفرنگی تازه فنتانیک ژنتیکی جدید را می دهد
15. A neighbor, W. H. Tonn, had several cattle die or give birth to stillborn calves after the explosion.
[ترجمه ترگمان]یک همسایه، دبلیو ه Tonn، پس از انفجار، چندین گاو به دنیا آمده یا به دنیا آمده بودند
[ترجمه گوگل]یکی از همسایه های W H Tonn، پس از انفجار، گاو چند گاو یا توله گوسفند نوزاد را زنده کرد
[ترجمه گوگل]یکی از همسایه های W H Tonn، پس از انفجار، گاو چند گاو یا توله گوسفند نوزاد را زنده کرد
پیشنهاد کاربران
زاییدن
کلمات دیگر: