کلمه جو
صفحه اصلی

marxist

انگلیسی به فارسی

مارکسیست


انگلیسی به انگلیسی

• follower of marxism, one who supports the socialist theories of karl marx
of the doctrines of karl marx, pertaining to the marxist doctrines advocating a socialistic and communistic approach to politics and economics
something that is marxist is based on or relates to marxism.
a marxist is a person who believes in the philosophy of marxism.

جملات نمونه

1. The film retells the famous legend with a Marxist spin.
[ترجمه ترگمان]این فیلم افسانه مشهور را با چرخش مارکسیست شروع کرد
[ترجمه گوگل]این فیلم افسانه مشهور با یک چرخش مارکسیستی را بازگو می کند

2. He writes from a Marxist perspective.
[ترجمه ترگمان]او از دیدگاه مارکسیستی می نویسد
[ترجمه گوگل]او از منظر مارکسیستی می نویسد

3. The party had a Marxist ideology.
[ترجمه ترگمان]حزب دارای ایدئولوژی مارکسیست بود
[ترجمه گوگل]این حزب ایدئولوژی مارکسیستی داشت

4. The new vicar's a Marxist that'll set the cat among the pigeons!
[ترجمه ترگمان]یک مارکسیست جدید یک مارکسیست است که گربه را بین کبوترها می گذارد!
[ترجمه گوگل]ویکتور جدید مارکسیستی است که گربه را در میان کبوتر ها قرار می دهد!

5. She always takes a Marxist line.
[ترجمه ترگمان]او همیشه یک خط مارکسیست می گیرد
[ترجمه گوگل]او همیشه خط مارکسیستی را می گیرد

6. We stayed up discussing the finer points of Marxist theory.
[ترجمه ترگمان]ما در حال بحث در مورد نکات ظریف نظریه مارکسیستی بودیم
[ترجمه گوگل]ما در مورد نقاط ضعف نظریه مارکسیست بحث کردیم

7. This revisionist thesis departs even further from Marxist assertions.
[ترجمه ترگمان]این thesis revisionist حتی بیشتر از اظهارات مارکسیستی دور است
[ترجمه گوگل]این پایان نامه تجدیدنظرطلبی حتی از اظهارات مارکسیستی نیز بیشتر است

8. He applies the Marxist world view dogmatically to all social phenomena.
[ترجمه ترگمان]او نگرش جهان مارکسیست را به طور جزم در همه پدیده های اجتماعی اعمال می کند
[ترجمه گوگل]او دنیای مارکسیستی را به طور پنهانی به تمام پدیده های اجتماعی اعمال می کند

9. By 1930 he had abandoned his Marxist principles.
[ترجمه ترگمان]در سال ۱۹۳۰ او اصول مارکسیست خود را رها کرده بود
[ترجمه گوگل]تا سال 1930 او اصول مارکسیست خود را رها کرد

10. He avowed his commitment to Marxist ideals.
[ترجمه ترگمان]او تعهد خود را نسبت به آرمان های مارکسیستی اعتراف کرد
[ترجمه گوگل]او تعهد خود را نسبت به آرمان های مارکسیستی اعلام کرد

11. Salvador Samayoa was a leader of the Marxist insurgency seeking to defeat the army.
[ترجمه ترگمان]سالوادور Samayoa یکی از رهبران شورش مارکسیستی بود که به دنبال شکست ارتش بود
[ترجمه گوگل]سالوادور Samayoa یک رهبر شورشی مارکسیست بود که خواهان شکست ارتش بود

12. Elsewhere, Thompson relates Marxist thinking to what he called industrial syndicalism and describes as one of the great themes of Owenism.
[ترجمه ترگمان]در جای دیگر، تامسون در رابطه با آنچه که he صنعتی نامیده و به عنوان یکی از موضوعات بزرگ of توصیف می کند، مربوط است
[ترجمه گوگل]در جایی دیگر، تامپسون تفکر مارکسیستی را به آنچه که به نام سندیکالیسم صنعتی نامیده است، مرتبط می کند و به عنوان یکی از تم های بزرگ اوینیزم توصیف می کند

13. It is also true, however, that the Marxist tradition is responsible for some of the difficulties described above as well.
[ترجمه ترگمان]با این حال، این نیز درست است که سنت مارکسیستی مسئول برخی از مشکلاتی است که در بالا شرح داده شد
[ترجمه گوگل]با این حال، درست است که سنت مارکسیست مسئول برخی از مشکلات که در بالا نیز توضیح داده شده است

14. It was an issue that sharply divided the Marxist Left.
[ترجمه ترگمان]این مساله ای بود که به سرعت مارکسیستی \"چپ\" را تقسیم کرد
[ترجمه گوگل]این موضوعی بود که چپ مارکسیستی را به شدت تقسیم کرد

پیشنهاد کاربران

مارکسیستی_ مارکس گرا


کلمات دیگر: