پیشوند: نا -، غیر -، عدم، نه -، بی - [nonvoter و noncooperation و nonbook و noncandidate و nonhuman]، پیشوندی است بمعنی gt;منفی lt; یا gt;خیر lt; و غیر
non
پیشوند: نا -، غیر -، عدم، نه -، بی - [nonvoter و noncooperation و nonbook و noncandidate و nonhuman]، پیشوندی است بمعنی gt;منفی lt; یا gt;خیر lt; و غیر
انگلیسی به فارسی
پیشوندی است بمعنی >منفی< یا >خیر< و غیر
انگلیسی به انگلیسی
پیشوند ( prefix )
• : تعریف: not; absence of; failure to.
- nonsense
[ترجمه ترگمان] بی معنی است!
[ترجمه گوگل] مزخرف
[ترجمه گوگل] مزخرف
- nonfat
[ترجمه ترگمان] بدون چربی،
[ترجمه گوگل] غیر چرب
[ترجمه گوگل] غیر چرب
- noncooperation
[ترجمه ترگمان]
[ترجمه گوگل] عدم همکاری
[ترجمه گوگل] عدم همکاری
• no; not
non- combines with nouns and adjectives to form new nouns and adjectives. words formed in this way indicate that something does not have a particular quality or characteristic.
non- also combines with nouns that refer to a particular type of action to form new nouns which indicate that a particular action has not been taken or that it will not be taken.
non- combines with nouns and adjectives to form new nouns and adjectives. words formed in this way indicate that something does not have a particular quality or characteristic.
non- also combines with nouns that refer to a particular type of action to form new nouns which indicate that a particular action has not been taken or that it will not be taken.
جملات نمونه
1. as a result of non payment of monthly installments, your insurance policy has lapsed
در اثر عدم پرداخت اقساط ماهیانه بیمه نامه ی شما از اعتبار ساقط شده است (باطل شده است).
2. absolutely free elections is a sine qua non of democracy
انتخابات کاملا آزاد شرط اصلی دمکراسی است.
3. Patience is a sine qua non for a good teacher.
[ترجمه ترگمان]صبر یک امر ناگزیر برای یک معلم خوب است
[ترجمه گوگل]صبر و حوصله یک معلم خوب است
[ترجمه گوگل]صبر و حوصله یک معلم خوب است
4. It's no use citing the Bible to a non - Christian.
[ترجمه ترگمان]با استناد به انجیل برای یک غیر مسیحی استفاده نمی شود
[ترجمه گوگل]استفاده از کتاب مقدس به غیر مسیحی، بدون استفاده است
[ترجمه گوگل]استفاده از کتاب مقدس به غیر مسیحی، بدون استفاده است
5. He was declared persona non grata and forced to leave the country.
[ترجمه ترگمان]او فرد غیرقابل قبولی اعلام شد و مجبور شد کشور را ترک کند
[ترجمه گوگل]او شخص غیر غربی اعلام شد و مجبور شد که کشور را ترک کند
[ترجمه گوگل]او شخص غیر غربی اعلام شد و مجبور شد که کشور را ترک کند
6. Several embassy staff were declared persona non grata and asked to leave the country within 48 hours.
[ترجمه ترگمان]تعدادی از کارکنان سفارت غیرقابل قبولی اعلام شدند و از آن ها خواستند تا ظرف ۴۸ ساعت کشور را ترک کنند
[ترجمه گوگل]چند تن از کارمندان سفارت اعلام شدند
[ترجمه گوگل]چند تن از کارمندان سفارت اعلام شدند
7. Non payment of rent can mean eviction.
[ترجمه ترگمان]عدم پرداخت اجاره می تواند به معنای تخلیه باشد
[ترجمه گوگل]بدون پرداخت اجاره به معنای اخراج است
[ترجمه گوگل]بدون پرداخت اجاره به معنای اخراج است
8. Their ambassador was declared persona non grata and forced to leave the country.
[ترجمه ترگمان]سفیر آن ها غیرقابل قبولی اعلام شد و مجبور شد کشور را ترک کند
[ترجمه گوگل]سفیر آنها شخص غیرواقعی اعلام شد و مجبور به ترک کشور شد
[ترجمه گوگل]سفیر آنها شخص غیرواقعی اعلام شد و مجبور به ترک کشور شد
9. Partitions provided a segregation between the smoking and non - smoking areas of the canteen.
[ترجمه ترگمان]افرازها یک تفکیک بین سیگار کشیدن و سیگار کشیدن در رستوران را فراهم می کنند
[ترجمه گوگل]پارتیشن ها بین قاعده های سیگار کشیدن و غیر سادگی غذا در بین غذا ها اختلاف نظر دارند
[ترجمه گوگل]پارتیشن ها بین قاعده های سیگار کشیدن و غیر سادگی غذا در بین غذا ها اختلاف نظر دارند
10. The control of inflation is a sine qua non for economic stability.
[ترجمه ترگمان]کنترل تورم یک امر ناگزیر برای ثبات اقتصادی است
[ترجمه گوگل]کنترل تورم یک سینوسی برای ثبات اقتصادی است
[ترجمه گوگل]کنترل تورم یک سینوسی برای ثبات اقتصادی است
11. Successful agricultural reform is also a sine qua non of Mexico's modernisation.
[ترجمه ترگمان]اصلاحات موفق کشاورزی نیز یک امر ناگزیر برای مدرن سازی است
[ترجمه گوگل]اصلاحات کشاورزی موفقیت آمیز نیز یک معیار ضروری برای مدرنیزاسیون مکزیک است
[ترجمه گوگل]اصلاحات کشاورزی موفقیت آمیز نیز یک معیار ضروری برای مدرنیزاسیون مکزیک است
12. She was very non - committal about my suggestion.
[ترجمه ترگمان]نسبت به پیشنهاد من بی تفاوت بود
[ترجمه گوگل]او در مورد پیشنهاد من بسیار غیرقانونی بود
[ترجمه گوگل]او در مورد پیشنهاد من بسیار غیرقانونی بود
13. An auctioneer, at the moment of non - sale, should be required to state plainly to his audience that an item has been bought in.
[ترجمه ترگمان]در حال حاضر، یک دلال حراج، در لحظه فروش، باید به وضوح به مخاطب خود بگوید که یک مورد در آن خرید شده است
[ترجمه گوگل]یک حراج کننده، در لحظۀ عدم فروش، باید به صراحت به مخاطبانش بگوید که یک مورد در آن خریداری شده است
[ترجمه گوگل]یک حراج کننده، در لحظۀ عدم فروش، باید به صراحت به مخاطبانش بگوید که یک مورد در آن خریداری شده است
14. Unions were granted immunity from prosecution for non - violent acts.
[ترجمه ترگمان]اتحادیه ها از پی گرد قانونی برای اعمال خشونت آمیز مصون بودند
[ترجمه گوگل]اتحادیه ها مصونیت از مجازات برای اعمال غیر خشونت آمیز دریافت کردند
[ترجمه گوگل]اتحادیه ها مصونیت از مجازات برای اعمال غیر خشونت آمیز دریافت کردند
15. The non-drinking, non smoking model should do nothing to risk her reputation.
[ترجمه ترگمان]مدل غیر الکلی مصرف کنندگان نباید هیچ کاری برای به خطر انداختن شهرت وی انجام دهند
[ترجمه گوگل]مدل نوشیدنی و غیر سنتی باید هیچ ربطی به شهرت خود نداشته باشد
[ترجمه گوگل]مدل نوشیدنی و غیر سنتی باید هیچ ربطی به شهرت خود نداشته باشد
پیشنهاد کاربران
به معنی ظهر
پیشوندی است که اگر پیش از کلمه ای بیاد اون رو منفی میکنه.
مثال: non _alcoholic drinks
یعنی نوشیدنی های غیر الکلی
Non_fiction
یعنی غیر خیالی ، غیر افسانه ای: )
مثال: non _alcoholic drinks
یعنی نوشیدنی های غیر الکلی
Non_fiction
یعنی غیر خیالی ، غیر افسانه ای: )
پیشوند non با پیشوند ( ( نا ) ) در پارسی از یک بُن و ریشه می باشد.
کلمات دیگر: