کلمه جو
صفحه اصلی

give forth


بیرون دادن، منتشر کردن

انگلیسی به فارسی

بیرون دادن


جاری شدن، تجلی کردن


به جلو بروید


انگلیسی به انگلیسی

• publicize, announce, make public

مترادف و متضاد

Emit or release something


Give off an emanation


جملات نمونه

1. The fields give forth an odor of spring.
[ترجمه ترگمان]صحرا بوی بهار می دهد
[ترجمه گوگل]این زمینه ها بو را از بهار عرضه می کنند

2. On summer evenings the flowers gave forth an almost intoxicating scent.
[ترجمه ترگمان]در شب های تابستان، گل ها بوی intoxicating می دادند
[ترجمه گوگل]در تابستان تابستان، گل ها یک عطر و بوی تقریبا شراب داشتند

3. The engine gave forth a grinding noise, then stopped.
[ترجمه ترگمان]موتور صدا کرد و بعد متوقف شد
[ترجمه گوگل]این موتور صدای سنگ زنی را خاموش کرد و سپس متوقف شد

4. It was given forth that the murderer had killed himself.
[ترجمه ترگمان]به این نتیجه رسیده بودند که قاتل خود را کشته بود
[ترجمه گوگل]این داده شد که قاتل خودش را کشت

5. He gave forth a series of works in rapid succession.
[ترجمه ترگمان]او مجموعه ای از آثار را در توالی سریع به نمایش گذاشت
[ترجمه گوگل]او مجموعه ای از آثار را در سرگذشت سریع ارائه داد

6. She was still giving forth when he came in to investigate.
[ترجمه ترگمان]اون وقتی اومد که در موردش تحقیق کنه، اون هنوز داشت از من مراقبت می کرد
[ترجمه گوگل]وقتی او برای تحقیق وارد شد، هنوز به آنجا میرفت

7. It had been repainted since the war, but, as far as she knew, it had never given forth music.
[ترجمه ترگمان]از زمان جنگ دوباره نقاشی شده بود، اما تا آنجا که می دانست، هیچ وقت از موسیقی خارج نشده بود
[ترجمه گوگل]از زمان جنگ مجددا رنگ آمیزی شده بود، اما تا آنجا که می دانست، هرگز موسیقی را نادیده نگرفت

8. Studies themselves do give forth directions too much at large, except they be bounded in by experience.
[ترجمه ترگمان]مطالعات خود را خیلی زیاد انجام می دهند، به جز این که با تجربه محدود می شوند
[ترجمه گوگل]مطالعات خود را انجام دادن جهت بیش از حد در بزرگ، به جز آنها توسط تجربه محدود شده است

9. To give forth a mournful or ominous sound.
[ترجمه ترگمان]برای آنکه صدایی شوم یا شوم از خود بیرون بکشد
[ترجمه گوگل]صدای ترسناک یا شوم

10. The mandrakes give forth fragrance, and at our doors are all manner of precious fruits, new and old, which I have laid up for thee, O my beloved.
[ترجمه ترگمان]مهر گیاه ها بوی خوش می دهند و در خانه ما انواع میوه های گران بها و نو و کهنه و کهنه و کهنه و کهنه و کهنه را که من برای تو در نظر گرفته ام
[ترجمه گوگل]ماندگورها عطر را به ارمغان می آورند و درهای ما همه انواع میوه های گرانبها، جدید و قدیمی است، که برای عزیزانم گذاشته ام

11. He continued to give forth his opinions on the matter.
[ترجمه ترگمان]او همچنان نظرات خود را در مورد این موضوع مطرح کرد
[ترجمه گوگل]او همچنان به نظرات خود در مورد این موضوع ادامه داد

12. While the oven and the dough are warming up, the yeast may revive and give forth one final push.
[ترجمه ترگمان]در حالی که فر و خمیر در حال گرم شدن هستند، مخمر ممکن است یک بار دیگر یک فشار نهایی را به وجود آورد
[ترجمه گوگل]در حالی که اجاق و خمیر گرم می شوند، ممکن است مخمر دوباره زنده شود و یک فشار نهایی را تحویل دهد

13. The Earth gives forth plants in the way women give forth babies, out of a hidden darkness.
[ترجمه ترگمان]زمین گیاهان را به گونه ای تولید می کند که زنان نوزاد را از تاریکی پنهان بیرون می دهند
[ترجمه گوگل]زمین از گیاهان به نحوی که زنان از نوزادان بیرون می زنند، از تاریکی پنهان می کند

14. Natural abilities are like natural plants, that need pruning by study, and studies themselves do give forth directions too much at large, except they be bounded In by experience.
[ترجمه ترگمان]توانایی های طبیعی مثل گیاهان طبیعی هستند که به هرس کردن توسط مطالعه نیاز دارند و مطالعات خود را خیلی زیاد انجام می دهند، به جز این که با تجربه محدود شوند
[ترجمه گوگل]توانایی های طبیعی مانند گیاهان طبیعی است که نیاز به هرس کردن دارند و مطالعات خود را به طور گسترده ای انجام می دهند، مگر اینکه محدود به تجربه شوند

15. I can not believe that the gentry of England will be made mere drumheads to be sounded upon by a prime minister to give forth unmeaning and empty sounds, and to have no articulate voice of their own.
[ترجمه ترگمان]من نمی توانم باور کنم که نجیب زادگان در انگلستان فقط از یک نخست وزیر خواسته باشند که اصوات پوچ و پوچ را به زبان آورند و صدای خود را به زبان بیاورند
[ترجمه گوگل]من نمی توانم باور کنم که دودمان انگلستان به تنهایی نمی تواند یک وزنه برداری باشد که توسط نخست وزیر مطرح شود تا صداهای غیرمنصفانه و خالی بیرون بیاید و صدای خود را از آنها نگیرد


کلمات دیگر: