کلمه جو
صفحه اصلی

aunty

انگلیسی به انگلیسی

• term of endearment for one's aunt

جملات نمونه

1. we all stood up, but aunty stayed put on the chair
همه برخاستیم ولی عمه در صندلی باقی ماند.

2. Aunty Paula likes to have a bit of a flutter on the horses.
[ترجمه ترگمان]خاله \"پائولا\" دوست داره یه ذره به اسب ها تپش بده
[ترجمه گوگل]عمه پائولا دوست دارد کمی بر روی اسب ها بچرخد

3. If marauding gulls appear, the aunties sound an alarm and the young cluster tightly around them.
[ترجمه ترگمان]اگر مرغان نوروزی ظاهر شوند، aunties آژیر خطر را به صدا درمی آورد و خوشه جوان دور آن ها حلقه می زند
[ترجمه گوگل]اگر مورچه ها ظاهر شوند، صدف ها صدای هشدار و خوشه جوان را در اطراف آنها می بینند

4. Chicks in creches need no more from their aunties than protection.
[ترجمه ترگمان]دخترانی که در creches هستند نیازی به حمایت از آن ها ندارند تا از حمایت آن ها محافظت کنند
[ترجمه گوگل]جوجه ها در حوضچه های بیشتری از حفاظت از آنها نمی خواهند

5. I went shopping with my mum and aunty today.
[ترجمه ترگمان]امروز با مامانم و خاله my رفتم خرید
[ترجمه گوگل]امروز با مادر و عمه ام خریدم

6. Aunty is too kindhearted for the cheater to have a chance.
[ترجمه ترگمان]اون برای متقلب بودن خیلی خوش قلب است
[ترجمه گوگل]عمه خیلی شاد و خوشحال است که شایسته شان است

7. The post house shop employee is called the aunty to pull out the quilt, must inspect.
[ترجمه ترگمان]کارمند اداره پست، the نامیده می شود تا لحاف را بیرون بکشد، باید بازرسی شود
[ترجمه گوگل]کارکنان فروشگاه پست خانه به نام عمه برای خارج کردن پتو، باید بازرسی کنند

8. Thank Aunty, for being my model and your way of treating everyone well, be kind - hearted.
[ترجمه ترگمان]به خاطر اینکه مدل من و روش شما برای برخورد با همه خوب است، بسیار خوش قلب باشید
[ترجمه گوگل]با تشکر از عموم، به خاطر اینکه مدل من و روش شما برای درمان همه خوب است، مهربان باشید

9. Aunty never went anywhere that was not carpeted.
[ترجمه ترگمان]خاله جان هیچ وقت جایی نرفته بود که مفروش به شه
[ترجمه گوگل]عمه هرگز به جایی نرفت که فرش نشده بود

10. Aunty Nancy brings a big durian as the gift for Jacket's family.
[ترجمه ترگمان]عمه نانسی هدیه بزرگی برای خانواده ژاکت به ارمغان می آورد
[ترجمه گوگل]عمه نانسی به عنوان هدیه ای برای خانواده ژاکت، دوری بزرگ را به ارمغان می آورد

11. Oh, it's my aunty. Thank you, aunty.
[ترجمه ترگمان]اوه، این بی aunty ممنونم خاله جون
[ترجمه گوگل]اوه، من عمه ام  با تشکر از شما، عمه

12. Aunty Henny was an outgoing but reticent person.
[ترجمه ترگمان]خاله Henny کسی بود که آدم کم حرف و تودار بود
[ترجمه گوگل]عمه هنی یک شخص خروج اما متواضع بود

13. Aunty, can we go and play in the park?
[ترجمه ترگمان]خاله، می شه بریم تو پارک بازی کنیم؟
[ترجمه گوگل]عمه، می توانیم در پارک بازی کنیم

14. " Don't be afraid, Ahyuan. It is only aunty. "
[ترجمه ترگمان]نترس، Ahyuan بی aunty
[ترجمه گوگل]"نمی ترسم، Ahyuan  این تنها عدد است "

15. Aunty is taking my sister out for a walk.
[ترجمه ترگمان]خاله جان خواهرم را برای پیاده روی بیرون می برد
[ترجمه گوگل]عمه خواهر من را برای پیاده روی می برد


کلمات دیگر: