منصف، مولف، نویسنده، موسس، بانی، باعث، خالق، نیا، (. vt ): نویسندگی کردن، تالیف و تصنیف کردن، باعث شدن
authored
منصف، مولف، نویسنده، موسس، بانی، باعث، خالق، نیا، (. vt ): نویسندگی کردن، تالیف و تصنیف کردن، باعث شدن
انگلیسی به فارسی
نویسنده، نویسندگی کردن، تالیف و تصنیف کردن
انگلیسی به انگلیسی
• written, penned; initiated, started
جملات نمونه
1. he authored several books
او چندین کتاب نگاشت.
کلمات دیگر: