وابسته به پروس و مردم و زبان و فرهنگ آن، پروسی، اهل پروس، (مانند پروسی ها) پر انضباط، سخت کوش، ارتشی ماب، نظامی وار، مغرور، خشن
prussian
وابسته به پروس و مردم و زبان و فرهنگ آن، پروسی، اهل پروس، (مانند پروسی ها) پر انضباط، سخت کوش، ارتشی ماب، نظامی وار، مغرور، خشن
انگلیسی به فارسی
پروس
وابسته به پروس و مردم و زبان و فرهنگ آن، پروسی، اهل پروس
(مانند پروسیها) پر انضباط، سخت کوش، ارتشی ماب، نظامی وار، مغرور، خشن
گویش پروسی (شاخهای از آلمانی)
انگلیسی به انگلیسی
صفت ( adjective )
• (1) تعریف: of or pertaining to Prussia or its people, culture, or the like.
• (2) تعریف: considered to be extremely devoted to militarism, harsh discipline, and the like.
اسم ( noun )
• (1) تعریف: a native or citizen of Prussia, or a descendant thereof.
• (2) تعریف: any of the dialects of German spoken in Prussia.
• citizen of prussia, resident of prussia (former kingdom and state in northern europe)
pertaining to prussia, of prussia (former kingdom and state in northern europe)
pertaining to prussia, of prussia (former kingdom and state in northern europe)
جملات نمونه
1. The Prussian garrison at Charleroi was falling back.
[ترجمه ترگمان]پادگان پرو سی در شارلروا عقب می افتاد
[ترجمه گوگل]پادگان پروس در شارلروی عقب افتاده بود
[ترجمه گوگل]پادگان پروس در شارلروی عقب افتاده بود
2. For example, the striking color of Prussian Blue is an indication that electronic spectra may have unusual features.
[ترجمه ترگمان]برای مثال، رنگ قابل توجه آبی پروسی نشان دهنده آن است که طیف های الکترونیکی ممکن است ویژگی های غیر معمول داشته باشند
[ترجمه گوگل]به عنوان مثال، رنگ قابل توجهی از آبی پروسی، نشانه ای است که طیف های الکترونیکی ممکن است دارای ویژگی های غیر معمول باشند
[ترجمه گوگل]به عنوان مثال، رنگ قابل توجهی از آبی پروسی، نشانه ای است که طیف های الکترونیکی ممکن است دارای ویژگی های غیر معمول باشند
3. The Prussian infantryman clapped his hands to his sword-whipped face, trying to cram his eyes back into their sockets.
[ترجمه ترگمان]سرباز Prussian پرو سی دستش را به صورت sword کوبید و سعی کرد چشمانش را در حدقه فرو کند
[ترجمه گوگل]پیاده نظام پروس دستان خود را به صورت شلاق زده اش چسبانده و سعی می کند چشمان خود را به سوکت های خود برساند
[ترجمه گوگل]پیاده نظام پروس دستان خود را به صورت شلاق زده اش چسبانده و سعی می کند چشمان خود را به سوکت های خود برساند
4. Prussian blue, a dark rich blue discovered in Berlin in 170 alluding to the colour of Tony Weller's face.
[ترجمه ترگمان]آبی - آبی تیره، در سال ۱۷۰ میلادی در برلین به رنگ آبی تیره کشف شد و به رنگ چهره تونی والر اشاره کرد
[ترجمه گوگل]پرسی آبی، یک آبی رنگ تیره که در برلین در 170 کشف شد و به رنگ تونی ویلر اشاره کرد
[ترجمه گوگل]پرسی آبی، یک آبی رنگ تیره که در برلین در 170 کشف شد و به رنگ تونی ویلر اشاره کرد
5. Also the material benefits of Prussian citizenship had begun to show in improved living standards and educational opportunities.
[ترجمه ترگمان]همچنین منافع مادی شهروندی پروس در بهبود استانداردهای زندگی و فرصت های آموزشی شروع شده بود
[ترجمه گوگل]همچنین مزایای مادی شهروندی پروس در بهبود استانداردهای زندگی و فرصت های آموزشی نشان داده شده است
[ترجمه گوگل]همچنین مزایای مادی شهروندی پروس در بهبود استانداردهای زندگی و فرصت های آموزشی نشان داده شده است
6. A Prussian soldier spotted them and demanded the return of their booty.
[ترجمه ترگمان]سرباز پروسی آن ها را دید و خواستار بازگشت غنیمت خود شد
[ترجمه گوگل]یک سرباز پروس آنها را دید و خواستار بازگرداندن غنیمت شد
[ترجمه گوگل]یک سرباز پروس آنها را دید و خواستار بازگرداندن غنیمت شد
7. Bismarck had refused to contemplate the possibility of Prussian judges exercising a supervision over political decisions.
[ترجمه ترگمان]بیسمارک به بررسی احتمال نظارت قضات پروس در اعمال نظارت بر تصمیمات سیاسی خودداری کرده بود
[ترجمه گوگل]بیسمارک از پیش بینی احتمالی قضات پروس برای نظارت بر تصمیمات سیاسی خودداری کرد
[ترجمه گوگل]بیسمارک از پیش بینی احتمالی قضات پروس برای نظارت بر تصمیمات سیاسی خودداری کرد
8. The Prussian crown and several smaller principalities which seized the properties told the churches to raise money from their own members instead.
[ترجمه ترگمان]تاج پروس و چند شاهزاده نشین های کوچک تر که املاک را تصرف کردند به کلیساها گفتند که به جای آن پول را از اعضای خود جمع آوری کنند
[ترجمه گوگل]تاج Prussian و چندین حکومت کوچک دیگر که املاک را به دست آوردند، به کلیساها کمک کردند تا پول خود را از اعضای خود جمع آوری کنند
[ترجمه گوگل]تاج Prussian و چندین حکومت کوچک دیگر که املاک را به دست آوردند، به کلیساها کمک کردند تا پول خود را از اعضای خود جمع آوری کنند
9. Beside him are his aides-de-camp and a Prussian General.
[ترجمه ترگمان]در کنار او آجودان و de و یک ژنرال پروسی وجود دارد
[ترجمه گوگل]در کنار او همسران او و کلیسای پروس است
[ترجمه گوگل]در کنار او همسران او و کلیسای پروس است
10. He was small, rather Prussian in manner and very wise.
[ترجمه ترگمان]وی کوچک و اندکی پرو سی بود و بسیار عاقل
[ترجمه گوگل]او کوچک بود، و نه پروس به شیوه و بسیار عاقلانه
[ترجمه گوگل]او کوچک بود، و نه پروس به شیوه و بسیار عاقلانه
11. During the historical period East Prussian amber was considered sufficiently valuable to be declared Crown property, its exploitation subject to licence.
[ترجمه ترگمان]در طول دوره تاریخی، کهربا (amber)شرقی به اندازه کافی ارزشمند در نظر گرفته شد که مالکیت کراون را اعلام کند، و بهره برداری آن منوط به مجوز باشد
[ترجمه گوگل]در طول دوره تاریخی، منبر شرقی پروس به اندازه کافی ارزشمند بود تا اموال طلایی اعلام شود، و استثمار آن مجوز است
[ترجمه گوگل]در طول دوره تاریخی، منبر شرقی پروس به اندازه کافی ارزشمند بود تا اموال طلایی اعلام شود، و استثمار آن مجوز است
12. The Prussian gunner officer saw another troop of Dragoons threatening to outflank his position.
[ترجمه ترگمان]افسر توپچی پرو سی یک گروهان دیگر از سواران سواره نظام را دید که از جناح چپ به جناح راست موضع گرفته بود
[ترجمه گوگل]افسر تفنگ پرسی شاهد یک نیروی دیگر از Dragoons ها بود که تهدیدی برای خروج از موقعیت خود داشت
[ترجمه گوگل]افسر تفنگ پرسی شاهد یک نیروی دیگر از Dragoons ها بود که تهدیدی برای خروج از موقعیت خود داشت
13. The single dead Prussian infantryman, his uniform already looted of food and coins, lay by the bridge.
[ترجمه ترگمان]سرباز مرده پروس، که اونیفورم خود را از دست داده بود، از روی پل افتاده بود
[ترجمه گوگل]پیاده نظام پیروی مرده یونانی، لباس خود را از قبل از غذا و سکه ها از دست داده است
[ترجمه گوگل]پیاده نظام پیروی مرده یونانی، لباس خود را از قبل از غذا و سکه ها از دست داده است
14. The robe, too, is painted in Prussian blue, a pigment not introduced until the eighteenth century.
[ترجمه ترگمان]این ردا نیز در آبی پروسی رنگ شده است، رنگی که تا قرن هجدهم به آن وارد نشده است
[ترجمه گوگل]لباس نیز در پروس آبی رنگ است، رنگدانه ای که تا قرن هجدهم معرفی نشده است
[ترجمه گوگل]لباس نیز در پروس آبی رنگ است، رنگدانه ای که تا قرن هجدهم معرفی نشده است
پیشنهاد کاربران
Another name for GTM: Grammar Translation Method
کلمات دیگر: