(به طور ناخوشایند) کنجکاو، فضول، کنجکاوانه، کاوش کننده
prying
(به طور ناخوشایند) کنجکاو، فضول، کنجکاوانه، کاوش کننده
انگلیسی به فارسی
(به طور ناخوشایند) کنجکاو، فضول، کنجکاوانه
انگلیسی به انگلیسی
صفت ( adjective )
• : تعریف: tending to pry; nosy.
• مشابه: curious, inquisitive, meddlesome, nosy
• مشابه: curious, inquisitive, meddlesome, nosy
اسم ( noun )
مشتقات: pryingly (adv.), pryingness (n.)
مشتقات: pryingly (adv.), pryingness (n.)
• : تعریف: an act or instance being offensively inquisitive; nosiness.
• glancing, peeking; nosy, meddlesome; curious, inquisitive
جملات نمونه
1. We do not want people prying into our affairs.
[ترجمه ترگمان]ما نمی خواهیم مردم به کاره ای ما فضولی کنند
[ترجمه گوگل]ما نمی خواهیم مردم به امور ما وارد شوند
[ترجمه گوگل]ما نمی خواهیم مردم به امور ما وارد شوند
2. She is always prying into other people's affairs.
[ترجمه ترگمان]او همیشه به کاره ای دیگران فضولی می کند
[ترجمه گوگل]او همیشه به امور دیگران ختم می شود
[ترجمه گوگل]او همیشه به امور دیگران ختم می شود
3. I don't want them prying into my affairs.
[ترجمه ترگمان]من نمی خواهم آن ها به کاره ای من فضولی کنند
[ترجمه گوگل]من نمی خواهم آنها را به امور من دعوت کنند
[ترجمه گوگل]من نمی خواهم آنها را به امور من دعوت کنند
4. I hope you don't think I'm prying, but has your boyfriend ever lived with anyone before?
[ترجمه ترگمان]امیدوارم فکر نکنی من فضولی می کنم، اما دوست پسرت قبلا با کسی زندگی کرده؟
[ترجمه گوگل]من امیدوارم که شما فکر نکنید من خجالت می کشم، اما دوست پسر شما تا به حال با هر کسی قبل از آن زندگی می کردند؟
[ترجمه گوگل]من امیدوارم که شما فکر نکنید من خجالت می کشم، اما دوست پسر شما تا به حال با هر کسی قبل از آن زندگی می کردند؟
5. There you go again, prying into other people's affairs!
[ترجمه ترگمان]باز هم آمدی، فضولی کردن به کاره ای دیگران!
[ترجمه گوگل]در آنجا دوباره به سر می برید و به امور دیگران وارد می شوید!
[ترجمه گوگل]در آنجا دوباره به سر می برید و به امور دیگران وارد می شوید!
6. Prying off the plastic lid, she took out a small scoop.
[ترجمه ترگمان]جعبه پلاستیکی را باز کرد و یک قاشق کوچک برداشت
[ترجمه گوگل]او از روی پلاستیک بیرون زد، او یک اسکواپ کوچک گرفت
[ترجمه گوگل]او از روی پلاستیک بیرون زد، او یک اسکواپ کوچک گرفت
7. He drew the curtains to make sure no prying eyes saw what he was doing.
[ترجمه ترگمان]پرده را کشید تا مطمئن شود که چشم کنجکاو نمی بیند
[ترجمه گوگل]او پرده ها را کشید تا اطمینان یابند که هیچ چشمان خیره کننده چیزی را که او دیده بود دید
[ترجمه گوگل]او پرده ها را کشید تا اطمینان یابند که هیچ چشمان خیره کننده چیزی را که او دیده بود دید
8. I tried to shield him against prying journalists.
[ترجمه ترگمان]سعی کردم او را در برابر روزنامه نگاران فضولی نگه دارم
[ترجمه گوگل]من سعی کردم او را در برابر روزنامه نگاران خشمگین محافظت کنم
[ترجمه گوگل]من سعی کردم او را در برابر روزنامه نگاران خشمگین محافظت کنم
9. Imelda might think she was prying.
[ترجمه ترگمان]ممکن است فکر کند فضولی می کند
[ترجمه گوگل]فکر می کنم ممکن است Imelda فکرش را بکند
[ترجمه گوگل]فکر می کنم ممکن است Imelda فکرش را بکند
10. She thought she was safe from prying eyes and could do as she wished.
[ترجمه ترگمان]او فکر می کرد که از چشم کنجکاو در امان است و می تواند کاری را که می خواهد بکند
[ترجمه گوگل]او فکر می کرد او از چشمان کنجکاو محافظت می کرد و می توانست همانطور که آرزو می کرد انجام دهد
[ترجمه گوگل]او فکر می کرد او از چشمان کنجکاو محافظت می کرد و می توانست همانطور که آرزو می کرد انجام دهد
11. I'm sick of you prying into my personal life!
[ترجمه ترگمان]من از این که تو به زندگی شخصی من فضولی می کنی حالم به هم می خورد!
[ترجمه گوگل]من از شما خسته شده ام به زندگی شخصی من
[ترجمه گوگل]من از شما خسته شده ام به زندگی شخصی من
12. A cloak concealed his body from prying eyes.
[ترجمه ترگمان]یک شنل تنش را از چشم کنجکاو پنهان کرد
[ترجمه گوگل]یک مخملی بدن خود را از چشمان خیره کننده پنهان می کند
[ترجمه گوگل]یک مخملی بدن خود را از چشمان خیره کننده پنهان می کند
13. But it was there, just the same, like prying eyes peering round the corner of a thick curtain.
[ترجمه ترگمان]اما همان جا بود، مثل چشم های کنجکاو که به گوشه یک پرده ضخیم نگاه می کرد
[ترجمه گوگل]اما آن وجود دارد، درست همان، مانند چشمهای کنجکاو، دور از گوشه ای از یک پرده ضخیم
[ترجمه گوگل]اما آن وجود دارد، درست همان، مانند چشمهای کنجکاو، دور از گوشه ای از یک پرده ضخیم
14. Wish you can benefit from our online sentence dictionary and make progress day by day!
[ترجمه ترگمان]ای کاش شما می توانید از فرهنگ لغت آنلاین ما بهره مند شوید و روز به روز پیشرفت کنید!
[ترجمه گوگل]آرزو می کنم که بتوانید از فرهنگ لغت حکم آنلاین ما بهره مند شوید و روز به روز پیشرفت کنید!
[ترجمه گوگل]آرزو می کنم که بتوانید از فرهنگ لغت حکم آنلاین ما بهره مند شوید و روز به روز پیشرفت کنید!
15. But those glimmering eyes can also be prying, even sinister.
[ترجمه ترگمان]اما آن چشم های درخشان می توانند از چشم کنجکاو هم چشم بپوشند، حتی شیطانی
[ترجمه گوگل]اما این چشم های پر زرق و برق نیز می تواند خجالتی باشد، حتی شوم
[ترجمه گوگل]اما این چشم های پر زرق و برق نیز می تواند خجالتی باشد، حتی شوم
پیشنهاد کاربران
فضولی کردن در زندگی شخصی
کلمات دیگر: