بطوراهانت میز,ازروی استهزاوتحقیر
contemptuously
بطوراهانت میز,ازروی استهزاوتحقیر
انگلیسی به فارسی
با تحقیر، تحقیرانه
انگلیسی به انگلیسی
• disdainfully, abhorrently, scornfully
جملات نمونه
1. Bob Ewell spat contemptuously right in the lawyer's face.
[ترجمه ترگمان]باب Ewell با تحقیر به صورت وکیل تف کرد
[ترجمه گوگل]باب Ewell sponeless prepostavously حق در صورت وکیل است
[ترجمه گوگل]باب Ewell sponeless prepostavously حق در صورت وکیل است
2. 'You!' he snorted contemptuously.
[ترجمه ترگمان]تو! او با تحقیر نفس می کشید
[ترجمه گوگل]'شما!' او تحقیرآمیز
[ترجمه گوگل]'شما!' او تحقیرآمیز
3. His lips curled contemptuously.
[ترجمه ترگمان]لب هایش با تنفر جمع شدند
[ترجمه گوگل]لب های او تحقیر آمیز است
[ترجمه گوگل]لب های او تحقیر آمیز است
4. He dismissed my argument contemptuously as not worth refuting.
[ترجمه ترگمان]بدون اینکه ارزش رد کردن من را داشته باشد، با تحقیر و تحقیر بحث مرا رد کرد
[ترجمه گوگل]او استدلال من را تحقیر آمیز کرد چون ارزش امتناع نداشت
[ترجمه گوگل]او استدلال من را تحقیر آمیز کرد چون ارزش امتناع نداشت
5. The waiter smiled contemptuously at anyone who didn't know which wine to order.
[ترجمه ترگمان]پیشخدمت با تحقیر به کسی لبخند زد که نمی دانست کدام شراب را سفارش دهد
[ترجمه گوگل]پیشخدمت را به هر کسی که نمی دانست چه شراب سفارش می داد، تحقیر کرد
[ترجمه گوگل]پیشخدمت را به هر کسی که نمی دانست چه شراب سفارش می داد، تحقیر کرد
6. He contemptuously hurled the notice-board into a ravine.
[ترجمه ترگمان]او با تحقیر به داخل یک دره عمیق برخورد کرد
[ترجمه گوگل]او تحقیرآمیز هیئت اطلاع رسانی را به یک حوضچه میبرد
[ترجمه گوگل]او تحقیرآمیز هیئت اطلاع رسانی را به یک حوضچه میبرد
7. She contemptuously dismissed their complaints.
[ترجمه ترگمان]او با تحقیر شکایات خود را مرخص کرد
[ترجمه گوگل]او اعتراض آمیز شکایات خود را رد کرد
[ترجمه گوگل]او اعتراض آمیز شکایات خود را رد کرد
8. Bozo contemptuously pointed out an old white-bearded screever fifty yards away.
[ترجمه ترگمان]انقدر contemptuously بود که در فاصله پنجاه یارد آن طرف تر ریش دار نی ریش دار قدیمی ریش دار قدیمی را نشان می داد
[ترجمه گوگل]بوزو تحقیرآمیز یک سنگربان قدیمی ریش سفید که پنجاه متری دورتر بود اشاره کرد
[ترجمه گوگل]بوزو تحقیرآمیز یک سنگربان قدیمی ریش سفید که پنجاه متری دورتر بود اشاره کرد
9. The philosopher replied rather contemptuously, I am Diogenes, the Cynic.
[ترجمه ترگمان]فیلسوف با لحنی حاکی از تحقیر جواب داد: من Diogenes، the
[ترجمه گوگل]فیلسوف نسبتا تحقیرآمیز، من دیوژن، Cynic است
[ترجمه گوگل]فیلسوف نسبتا تحقیرآمیز، من دیوژن، Cynic است
10. She smiled at him and he said contemptuously, " You got more ham than a hog. "
[ترجمه ترگمان]او به او لبخند زد و با تحقیر گفت: \" شما گوشت بیشتری نسبت به خوک دارید \"
[ترجمه گوگل]او به او لبخند زد و گفت: 'شما ژامبون بیشتری دارید '
[ترجمه گوگل]او به او لبخند زد و گفت: 'شما ژامبون بیشتری دارید '
11. "That is to say, " cried Marianne contemptuously, "he has told you, that in the East Indies the climate is hot, and the mosquitoes are troublesome. "
[ترجمه ترگمان]ماریا نه با تحقیر فریاد زد: \" یعنی به شما گفته که در جزایر هند شرقی، آب و هوا گرم است و پشه ها مزاحم هستند \"
[ترجمه گوگل]'این به این معنا است که' ماریان گناه 'را به زحمت می اندازد، او به شما گفته است که در هند شرقی آب و هوای گرم است و پشه ها مشکل هستند '
[ترجمه گوگل]'این به این معنا است که' ماریان گناه 'را به زحمت می اندازد، او به شما گفته است که در هند شرقی آب و هوای گرم است و پشه ها مشکل هستند '
12. James's Chronicle wrote contemptuously of " a foolish, obstinate, and unrelenting King. "
[ترجمه ترگمان]کرونیکل با تحقیر درباره \"پادشاه احمق، لجوج، و بیرحمانه\" نامه نوشت
[ترجمه گوگل]کلاسیک جیمز به انتقاد از 'پادشاه احمقانه، مشتاق و بی رحم' نوشت '
[ترجمه گوگل]کلاسیک جیمز به انتقاد از 'پادشاه احمقانه، مشتاق و بی رحم' نوشت '
13. I stared at him contemptuously and he looked away.
[ترجمه ترگمان]با تحقیر به او نگاه کردم و او به من نگاه کرد
[ترجمه گوگل]من به او تحقیر آمیز خیره شدم و او را نگاه کرد
[ترجمه گوگل]من به او تحقیر آمیز خیره شدم و او را نگاه کرد
کلمات دیگر: