کلمه جو
صفحه اصلی

psychologically


از لحاظ روان شناسی، ازروی روان شناسی

انگلیسی به فارسی

از نظر روان شناسی


انگلیسی به انگلیسی

• from the point of view of psychology; mentally, by the mind

جملات نمونه

1. Marijuana is said to be psychologically though not physically addictive.
[ترجمه ترگمان]گفته می شود ماری جووانا از نظر روانی اعتیاد آور است اما به لحاظ فیزیکی اعتیادآور نیست
[ترجمه گوگل]گفته می شود که ماری جوانا از لحاظ روان شناختی از لحاظ فیزیکی اعتیاد آور است

2. Boys mature more slowly than girls,both physically and psychologically.
[ترجمه niloo] پسران نسبت به دختران آهسته تر به بلوغ می رسند، هم از لحاظ جسمانی و هم از لحاظ روانی.
[ترجمه ترگمان]پسرها به آرامی نسبت به دخترها، از لحاظ فیزیکی و روانی بیشتر رشد می کنند
[ترجمه گوگل]پسران بالغ تر از دختران، از لحاظ جسمی و روحی، آهسته تر می شوند

3. This explanation fits the facts and is psychologically plausible.
[ترجمه ترگمان]این توضیح با واقعیت ها همخوانی دارد و از نظر روانشناختی قابل قبول است
[ترجمه گوگل]این توضیح متناسب با واقعیت است و از نظر روان شناختی قابل قبول است

4. It was very important psychologically for us to succeed.
[ترجمه ترگمان]این برای ما بسیار مهم بود که موفق شویم
[ترجمه گوگل]برای موفقیت ما بسیار مهم بود روانشناختی

5. His characters are frequently maimed, physically or psychologically.
[ترجمه ترگمان]شخصیت او به طور مرتب معیوب، فیزیکی و یا روانی است
[ترجمه گوگل]شخصیت های او اغلب مضطرب، جسمی یا روانشناختی است

6. Such a position is, psychologically and emotionally speaking, almost unbearable.
[ترجمه ترگمان]چنین وضعیتی به لحاظ روانشناسی و عاطفی، تقریبا غیرقابل تحمل است
[ترجمه گوگل]چنین موقعیتی، به لحاظ روانی و احساسی، تقریبا غیر قابل تحمل است

7. Psychologically, it must have been extremely difficult for these students to equate suspect institutions with personable people.
[ترجمه ترگمان]از نظر روان شناسی، این دانش آموزان باید برای این دانش آموزان بسیار مشکل بوده باشند تا موسسات مشکوک را با افراد خوش قیافه برابر پندارند
[ترجمه گوگل]از لحاظ روانشناختی، برای این دانش آموزان باید نهادهای مشکوک را با افراد برجسته مقایسه کرد

8. Those dark days are behind him and psychologically he is stronger.
[ترجمه ترگمان]روزه ای تاریک پشت سرش هستند و از لحاظ روانی قوی تر است
[ترجمه گوگل]این روزهای تاریک پشت سر او هستند و از لحاظ روحی قوی تر است

9. They are psychologically, spiritually and in personality as different as chalk and cheese.
[ترجمه ترگمان]آن ها به لحاظ روانی، روحی و شخصیت به اندازه گچ و پنیر متفاوت هستند
[ترجمه گوگل]آنها روانشناختی، روحانی و شخصیتی متفاوت از گچ و پنیر هستند

10. This will help you, both physically and psychologically, to get back on to the straight and narrow.
[ترجمه ترگمان]این کار به شما کمک می کند که هم از لحاظ جسمانی و هم از لحاظ روانی، به سمت راست و باریک برگردید
[ترجمه گوگل]این به شما از لحاظ جسمی و روحی کمک خواهد کرد تا به راست و باریک برسید

11. Smiling people are mentally, psychologically and physically healthier. Dr T. P. Chia
[ترجمه ترگمان]لبخند زدن افراد به لحاظ ذهنی، روانی و از نظر فیزیکی سالم تر است دکتر تی پی چیا
[ترجمه گوگل]مردم لبخند روانی، روانشناختی و فیزیکی سالم هستند دکتر T P Chia

12. Abilities or aptitudes can be tested psychologically; experience can be validated by talking to peers or previous employers.
[ترجمه ترگمان]Abilities یا قابلیت ها را می توان از لحاظ روانشناسی مورد آزمایش قرار داد؛ تجربه می تواند با صحبت کردن با همسالان یا کارفرمایان قبلی تایید شود
[ترجمه گوگل]توانایی ها و توانایی های روان شناختی را می توان آزمون کرد تجربه را می توان با صحبت با همسالان یا کارفرمای قبلی مورد اعتبار قرار داد

13. A person who has been successful in separating psychologically from parents is equipped to function independently in both play and work.
[ترجمه ترگمان]فردی که در جدا کردن روانی از والدین موفق بوده، مجهز به عملکرد مستقل در هر دو بازی و کار است
[ترجمه گوگل]فردی که در جداسازی روانشناختی از والدین موفق بوده است، به طور مستقل در هر دو بازی و کار کار می کند


کلمات دیگر: