تایید کننده اعتبار اسناد، اعلام کننده نشانى علوم نظامى : تعیین کننده سیستم نشانى
authenticator
تایید کننده اعتبار اسناد، اعلام کننده نشانى علوم نظامى : تعیین کننده سیستم نشانى
انگلیسی به فارسی
تأیید کننده
انگلیسی به انگلیسی
• one who proves or confirms authenticity
جملات نمونه
1. The service cannot decrypt the authenticator yet because it doesn't have the session key.
[ترجمه ترگمان]سرویس هنوز اعتبار تایید کننده را ندارد چون کلید نشست ندارد
[ترجمه گوگل]سرویس هنوز قادر به رمزگشایی تأیید کننده نیست، زیرا کلید جلسه ندارد
[ترجمه گوگل]سرویس هنوز قادر به رمزگشایی تأیید کننده نیست، زیرا کلید جلسه ندارد
2. You copy both ticket and authenticator as they move from my workstation to the server.
[ترجمه ترگمان]شما هم بلیط و هم تایید کننده را کپی می کنید چون از ایستگاه کاری من به کارگزار حرکت می کنند
[ترجمه گوگل]هر دو بلیط و تأیید کننده را هر دو را از ایستگاه کاری من به سرور منتقل می کنید
[ترجمه گوگل]هر دو بلیط و تأیید کننده را هر دو را از ایستگاه کاری من به سرور منتقل می کنید
3. There was an error writing the require message authenticator property.
[ترجمه ترگمان]خطایی وجود داشت که نیاز به پیغام تایید کننده پیغام را داشت
[ترجمه گوگل]یک خطا در نوشتن ملک تأیید هویت پیغام نیاز داشت
[ترجمه گوگل]یک خطا در نوشتن ملک تأیید هویت پیغام نیاز داشت
4. I think the session key - authenticator business takes care of the replay problem.
[ترجمه ترگمان]من فکر می کنم که کسب وکار کلید تصدیق گر به مساله پاسخ رسیدگی می کند
[ترجمه گوگل]من فکر می کنم کلید جلسه - کسب و کار تأیید هویت به مشکل پخش باز می گردد
[ترجمه گوگل]من فکر می کنم کلید جلسه - کسب و کار تأیید هویت به مشکل پخش باز می گردد
5. The authenticator contains your name and your workstation's address.
[ترجمه ترگمان]تایید کننده شامل نام شما و آدرس ایستگاه کاری شما است
[ترجمه گوگل]تأیید کننده شامل نام شما و آدرس محل کار شما است
[ترجمه گوگل]تأیید کننده شامل نام شما و آدرس محل کار شما است
6. After building the authenticator, the client sends it and the ticket to the service.
[ترجمه ترگمان]پس از ساخت تایید کننده، مشتری آن را ارسال کرده و بلیط را به سرویس ارسال می کند
[ترجمه گوگل]پس از ساختن تأیید کننده، مشتری آن و بلیط را به سرویس ارسال می کند
[ترجمه گوگل]پس از ساختن تأیید کننده، مشتری آن و بلیط را به سرویس ارسال می کند
7. There was an error reading the require message authenticator property.
[ترجمه ترگمان]هنگام خواندن نیاز به پیغام تایید کننده، خطایی رخ داد
[ترجمه گوگل]خطایی در خواندن ملک تأیید هویت پیغام نیاز داشت
[ترجمه گوگل]خطایی در خواندن ملک تأیید هویت پیغام نیاز داشت
8. Upon permission of the arbitral tribunal, the parties may ask the authenticator questions.
[ترجمه ترگمان]به محض اجازه دادگاه داوری، طرفین ممکن است سوالات تایید کننده را بپرسند
[ترجمه گوگل]پس از مجوز دادگاه داوری، احزاب می توانند از سوالات تأیید کننده بخواهند
[ترجمه گوگل]پس از مجوز دادگاه داوری، احزاب می توانند از سوالات تأیید کننده بخواهند
9. The safety authentication, separate of authentication and data flow from network service was realized with authenticator.
[ترجمه ترگمان]تایید اعتبار سنجی، تایید هویت و جریان داده از سرویس شبکه با تایید کننده تایید شد
[ترجمه گوگل]تأیید هویت ایمنی، جداگانه احراز هویت و جریان داده از سرویس شبکه با تأیید کننده شناسایی شد
[ترجمه گوگل]تأیید هویت ایمنی، جداگانه احراز هویت و جریان داده از سرویس شبکه با تأیید کننده شناسایی شد
پیشنهاد کاربران
Q. C کنترل کننده.
کلمات دیگر: