کلمه جو
صفحه اصلی

contraindicate


(پزشکی - در مورد درمان یا داروهایی که پس از تجربه، ناصواب یا مضر تشخیص داده شده است) ناروا بودن، صلاح نبودن، منع استعمال داشتن، اشاره برخلاف داشتن ,راه علاجراجوردیگرنشان دادن

انگلیسی به فارسی

(پزشکی - درمورد درمان یا داروهایی که پس از تجربه، ناصواب یا مضر تشخیص داده شده است) ناروا بودن، صلاح نبودن، منع استعمال داشتن


انگلیسی به انگلیسی

فعل گذرا ( transitive verb )
حالات: contraindicates, contraindicating, contraindicated
مشتقات: contraindication (n.)
• : تعریف: in medicine, to indicate that (a particular medicine or treatment) should not be used.

- His symptoms contraindicate surgery.
[ترجمه ترگمان] علائمش مربوط به عمل
[ترجمه گوگل] علائم وی به جراحی بستگی دارد

• give a contradictory order

جملات نمونه

1. In this situation, steroids are contraindicated.
[ترجمه ترگمان]در این موقعیت، استروئید are
[ترجمه گوگل]در این وضعیت، استروئیدها منع مصرف دارند

2. To deny older women access to routine screening is both contra-indicated and explicitly discriminatory.
[ترجمه ترگمان]برای جلوگیری از دسترسی زنان مسن تر به غربالگری روتین، هر دو به صورت متضاد نشان داده می شوند و به طور واضح تبعیض آمیز هستند
[ترجمه گوگل]برای رد کردن زنان مسن به دسترسی به برنامه غربالگری روزمره، هر دو به صورت غیرقانونی و به صراحت تبعیض آمیز است

3. Although not absolutely contraindicated, propranolol should be used with caution.
[ترجمه ترگمان]گرچه نه کاملا contraindicated، propranolol باید با احتیاط استفاده شوند
[ترجمه گوگل]اگر چه نباید کاملا ضدعفونی شود، باید پروپرانولول با احتیاط مصرف شود

4. They are clearly contraindicated in a patient who is volume-depleted and can also perpetuate hyponatremia by interfering with diluting ability.
[ترجمه ترگمان]آن ها به طور واضح در یک بیمار، که حجم تهی است و همچنین می تواند با دخالت با توانایی diluting، hyponatremia را تداوم بخشد
[ترجمه گوگل]آنها به وضوح در بیمارانی که حجم کم دارند، در معرض خطر هستند و همچنین می توانند با استفاده از توانایی رقیق کردن، هیپوناترمی را ادامه دهند

5. This class of drug is also contraindicated in narrow-angle glaucoma.
[ترجمه ترگمان]این رده از مواد مخدر نیز در glaucoma با زاویه باریک وجود دارد
[ترجمه گوگل]این کلاس از دارو نیز در گلوکوم زاویه محدود استفاده می شود

6. In particular, the presence of esophageal varices may contraindicate prophylaxis as it is associated with postoperative hemorrhage.
[ترجمه ترگمان]به طور خاص، حضور of varices ممکن است پیش گیری کند چون در ارتباط با خونریزی postoperative است
[ترجمه گوگل]به ویژه، وجود واریس های مری ممکن است پروفیلاکسی را در مقایسه با خونریزی پس از عمل مرتبط سازد

7. The chest radiograph demonstrated changes that appeared to contraindicate further attempts with this mode of treatment.
[ترجمه ترگمان]The سینه تغییراتی را نشان داد که به نظر می رسد تلاش های بیشتری را با این روش درمان انجام می دهد
[ترجمه گوگل]رادیوگرافی قفسه سینه تغییراتی را نشان می دهد که به نظر می رسد تلاش های بیشتری را با این روش درمان مواجه می کند

8. If the patient develops early overt congestive heart failure it is contraindicated, but do seriously consider it later.
[ترجمه ترگمان]اگر بیمار از نارسایی احتقانی قلب احتقانی قلب خود استفاده کند، contraindicated است، اما بعدا به طور جدی آن را در نظر بگیرید
[ترجمه گوگل]اگر بیمار مبتلا به نارسایی احتقانی قلبی ناگهان در معرض ابتلا به بیماری های قلبی قرار بگیرد، ممنوع است، اما به طور جدی آن را در نظر می گیریم

9. However, the significant anticoagulant properties of heparin and its potential for bleeding complications may contraindicate its use as an anti-tumor compound.
[ترجمه ترگمان]با این حال، خواص anticoagulant قابل توجه heparin و پتانسیل آن برای مشکلات خونریزی، ممکن است استفاده از آن را به عنوان یک ترکیب ضد تومور نشان دهد
[ترجمه گوگل]با این حال، خواص ضد انعقاد قابل توجهی از هپارین و پتانسیل آن برای عوارض خونریزی ممکن است آن را به عنوان یک ترکیب ضد تومور منعکس کند

10. The presence of granulocytopenia or thrombocytopenia at the start of treatment does not contraindicate vincristine therapy.
[ترجمه ترگمان]حضور of یا thrombocytopenia در آغاز درمان، درمان vincristine را انجام نمی دهد
[ترجمه گوگل]وجود گرانولوسیتوپنی یا ترومبوسیتوپنی در شروع درمان، درمان وین کریستین را منع نمیکند

11. However, heparin anticoagulant properties and the potential of bleeding complications may contraindicate its use.
[ترجمه ترگمان]با این حال، خواص anticoagulant heparin و پتانسیل مشکلات خونریزی می تواند استفاده آن را افزایش دهد
[ترجمه گوگل]با این حال، خواص ضد انعقادی هپارین و پتانسیل عوارض خونریزی ممکن است از مصرف آن جلوگیری کند

12. Profiling is an extremely valuable preproduction process that can confirm or contraindicate that your Java code is scalable, efficient, fast, and generally wonderful.
[ترجمه ترگمان]Profiling یک فرآیند preproduction بسیار با ارزش است که می تواند تایید یا تایید کند که کد جاوا مقیاس پذیر، کارآمد، سریع، و به طور کلی شگفت انگیز است
[ترجمه گوگل]Profileing یک فرآیند بسیار پر ارزش تولید است که می تواند تایید یا مخالف نشان دهد که کد جاوا شما مقیاس پذیر، کارآمد، سریع و به طور کلی فوق العاده است

13. A jump beyond time could perhaps explain how and why the Protoculture vanished, although our own continued existence would seem to contraindicate it.
[ترجمه ترگمان]یک جهش آن سوی زمان می توانست توضیح دهد که چرا و چرا the ناپدید شد، هرچند که وجود ما به نظر می رسید که وجود ما آن را از بین برده باشد
[ترجمه گوگل]شاید پرش فراتر از زمان، شاید بتواند توضیح دهد که چگونه و چرا پروتوکولاریسم ناپدید شد، هرچند که ادامه وجود خودمان به نظر می رسد که آن را مخدوش کند

14. Mucosal injury following ingestion of the potentially corrosive material may contraindicate the induction of vomitting in the treatment of possible intoxication.
[ترجمه ترگمان]آسیب mucosal به دنبال مصرف مواد خورنده بالقوه، ممکن است منجر به القا vomitting در درمان مسمومیت احتمالی شود
[ترجمه گوگل]آسیب مخاطی پس از مصرف مواد خوراکی بالقوه ممکن است باعث التیام دادن استفراغ در درمان مسمومیت احتمالی شود

پیشنهاد کاربران

منع مصرف، مانع شدن


کلمات دیگر: