کلمه جو
صفحه اصلی

overdress


معنی : رولباسی، پیراهن رو، بیش از حد لباس فاخر پوشیدن
معانی دیگر : زیادی لباس پوشیدن

انگلیسی به فارسی

رولباسی، پیراهن رو، بیش از حد لباس فاخرپوشیدن


اشباع، پیراهن رو، رولباسی، بیش از حد لباس فاخر پوشیدن


انگلیسی به انگلیسی

فعل گذرا و ( transitive verb, intransitive verb )
حالات: overdresses, overdressing, overdressed
• : تعریف: to dress too formally or too warmly for the circumstances.
اسم ( noun )
• : تعریف: a dress worn over another shirt or dress; jumper; pinafore.

• dandify too much; dress flamboyantly; dress too formally for an occasion

دیکشنری تخصصی

[نساجی] لباس رو - پیراهن رو

مترادف و متضاد

رولباسی (اسم)
coveralls, frock, overdress

پیراهن رو (اسم)
overdress

بیش از حد لباس فاخر پوشیدن (فعل)
overdress

جملات نمونه

1. don't overdress in summertime
در تابستان لباس اضافی نپوش.

2. I feel rather overdressed in this suit everyone else is wearing jeans!
[ترجمه ترگمان]احساس می کنم در این کت و شلوار هر کس شلوار جین می پوشد!
[ترجمه گوگل]من احساس می کنم بیش از حد در این کت و شلوار هر کس دیگر پوشیدن شلوار جین است!

3. She felt overdressed in her smart suit.
[ترجمه ترگمان]احساس می کرد که کت و شلوار smart به تن دارد
[ترجمه گوگل]او در کت و شلوار هوشمندانه خود به او فشار آورد

4. She took various forms, but was usually overdressed and over voluble.
[ترجمه ترگمان]اشکال مختلفی می گرفت، اما معمولا overdressed و over بود
[ترجمه گوگل]او فرمهای مختلفی را گرفت، اما اغلب اوقات بیش از حد بلند شد و بیش از حیرت زده شد

5. The bridge-playing girls had arrived, a collection of overdressed, overpainted forty-year-olds.
[ترجمه ترگمان]دختران بازی بریج وارد شده بودند، مجموعه ای از overdressed، overpainted چهل ساله
[ترجمه گوگل]دختران پل بازی وارد شده بودند، مجموعه ای از بیش از 40 سال پیر و پیر و جوان

6. Overdress of glass beads, ostrich feathers and yarn. Artificial fur train.
[ترجمه ترگمان]پر از مهره های شیشه ای، پر شترمرغ و نخ موهای مصنوعی
[ترجمه گوگل]بیش از حد دانه های شیشه ای، پرهای شترمرغ و نخ قطار خز مصنوعی

7. She looked middle-aged, overdressed, a show-girl gone to seed.
[ترجمه ترگمان]او به میان سال میان سال، با لباس مبدل به نظر می رسید
[ترجمه گوگل]او مرد متوسط، پیراست، دختر نمایش داده شده به دانه

8. Juliet wondered if she were overdressed, but the admiring look he gave her dispelled that thought.
[ترجمه ترگمان]ژولیت با خودش فکر کرد که اگر این کار را کرده باشد، اما با تحسین به او نگاهی انداخت که این فکر را از بین برد
[ترجمه گوگل]جولیت فکر می کرد که آیا او برازنده شده است، اما نگاه تحسینشده او این فکر را برطرف کرد

9. Overdress of glass beads, ostrich feathers and yarn.
[ترجمه ترگمان]پر از مهره های شیشه ای، پر شترمرغ و نخ
[ترجمه گوگل]بیش از حد دانه های شیشه ای، پرهای شترمرغ و نخ

10. It was decorated with an overdressed pale-blue rabbit in non-toxic paint.
[ترجمه ترگمان]آن را با یک خرگوش آبی کم رنگ در رنگ غیر سمی تزیین کرده بودند
[ترجمه گوگل]آن را با یک خرگوش رنگین کمان آبی رنگ در رنگ غیر سمی تزئین شده بود

11. Not one of them was not overdressed.
[ترجمه ترگمان]حتی یکی از آن ها overdressed نبود
[ترجمه گوگل]هیچ کدام از آنها به دست نیامده بود

12. We were completely overdressed for the party.
[ترجمه ترگمان]ما کاملا برای مهمونی آماده بودیم
[ترجمه گوگل]ما به طور کامل برای حزب بیش از حد بود

13. In my opinion, girls overdress when they go out.
[ترجمه ترگمان]به عقیده من، موقعی که بیرون می روند، دخترها پیراهن را به تن دارند
[ترجمه گوگل]به نظر من، دختران وقتی که بیرون می روند، با دست هایشان سر و صدا می کنند

14. Do not overdress yourself. Do not wear too much make-up.
[ترجمه ترگمان]تو به خود زحمت نده زیاد سر و کار نداشته باش
[ترجمه گوگل]خودت را فراموش نکن بیش از حد آرایش نکنید

Don't overdress in summertime.

در تابستان لباس اضافی نپوش.


پیشنهاد کاربران

لباس رسمی پوشیدن


کلمات دیگر: