کلمه جو
صفحه اصلی

reek


معنی : بخار، بخار دهان، بوی بد دادن، بخار از دهان خارج کردن
معانی دیگر : دمه، دود و دمه، مه، بوی بد، تعفن، بدبویی، بخار متصاعد کردن، دود دادن، بوی تند دادن، (مجازی) حاکی از چیزی بودن، متصاعدشدن

انگلیسی به فارسی

بخار، بخار دهان، بخار از دهان خارج کردن، متصاعدشدن، بوی بد دادن


ریک، بخار، بخار دهان، بوی بد دادن، بخار از دهان خارج کردن


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
• : تعریف: a strong and unpleasant odor.
مترادف: malodorousness, stench, stink
مشابه: fume

- the reek of the pig farm
[ترجمه ترگمان] بوی گند مزرعه خوک
[ترجمه گوگل] خرگوش خوک مزرعه
فعل ناگذر ( intransitive verb )
حالات: reeks, reeking, reeked
(1) تعریف: to emit or be permeated by a strong, disagreeable odor (often fol. by of).
مترادف: smell, stink
مشابه: fume

- His breath reeked of alcohol.
[ترجمه ترگمان] نفسش بوی الکل می داد
[ترجمه گوگل] نفس او از الکل رخت خوابیده است

(2) تعریف: to be pervaded by something disagreeable.
مشابه: emanate, exude, smack, stink

- an agreement that reeks of duplicity
[ترجمه ترگمان] تفاهم نامه ای که بوی دورویی را می دهد
[ترجمه گوگل] توافقی که از دوگانگی است

• vapor, mist, steam; smoke, fume; strong offensive odor, unpleasant smell
emit a strong offensive odor; emit smoke or fumes; be wet with blood or sweat; process something with smoke; create a powerful impression
if someone or something reeks of a particular thing, they smell very strongly of it.
if you say that a situation reeks of an unpleasant quality, you mean that this quality seems to be present.
a reek of something is a strong, unpleasant smell of it.

دیکشنری تخصصی

[نساجی] بخار

مترادف و متضاد

بخار (اسم)
haze, vapor, gas, fume, brume, steam, reek

بخار دهان (اسم)
reek

بوی بد دادن (فعل)
stink, reek

بخار از دهان خارج کردن (فعل)
reek

strong odor


Synonyms: effluvium, fetor, mephitis, smell, stench, stink


smell of; be characterized by


Synonyms: be permeated by, be redolent of, emit, fume, give off odor, have an odor, smell, smoke, steam, stench, stink


جملات نمونه

1. sea reek
بخار دریا

2. the sharp reek of that farmer's pipe
تعفن شدید چپق آن کشاورز

3. Where there's reek there's heat.
[ترجمه ترگمان]جایی که بوی بدی به مشام می رسد
[ترجمه گوگل]جایی که خدایی وجود دارد گرما وجود دارد

4. He smelt the reek of whisky.
[ترجمه ترگمان]بوی گند ویسکی را حس می کرد
[ترجمه گوگل]او بوی نامرئی ویسکی را می بخشد

5. The room was filled with the reek of stale beer and cigarettes.
[ترجمه ترگمان]اتاق پر از بوی آبجو و سیگار مانده بود
[ترجمه گوگل]اتاق پر از آبجو و سیگار بود

6. Where have you been - you reek of alcohol?
[ترجمه ترگمان]کجا بودی بوی الکل می دادی؟
[ترجمه گوگل]کجا بوده اید - شما الکل دارید؟

7. The reek of ordure voided from all his clothing.
[ترجمه ترگمان]بوی گند ordure از همه لباس هایش رخت بر بسته بود
[ترجمه گوگل]پادشاه اداری از تمام لباس هایش منع شده است

8. Reek of paraffin oil and creosote Swabbing my lungs doctored me back Laid on a sack in the great-beamed engine-shed.
[ترجمه ترگمان]ریک \"از نفت\" پارافین \"و\" swabbing \"، ریه هام، منو مجبور کردن\" توی یه گونی، توی یه گونی پر زرق و برق سکس داشته باشم
[ترجمه گوگل]ریپا از روغن پارافین و کرووزوت Swabbing ریوهای من من را به عقب برگرداند و در یک کیسه در موتور سورتمه ای بزرگ قرار گرفت

9. The reek poured unabated out of the operating room.
[ترجمه ترگمان]بوی بدی که از اتاق عمل بیرون می چکید
[ترجمه گوگل]ریک از اتاق عمل بیرون ریخت

10. That man's clothes reek of tobacco.
[ترجمه ترگمان]بوی لباس مردانه بوی تنباکو به مشام می رسد
[ترجمه گوگل]این لباس مردانه تنباکو است

11. A: Urgh, you reek of garlic!
[ترجمه ترگمان]ای … ای - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - -
[ترجمه گوگل]یک اورگ، شما سیر را گرفتید!

12. Reek, I have glad tidings for you. I am to be wed.
[ترجمه ترگمان]، ریک \"، خبره ای خوبی برات دارم\" من باید ازدواج کنم
[ترجمه گوگل]ریک، من برای شما خوشحال هستم من باید ازدواج کنم

13. Reek His breath reeked of tobacco.
[ترجمه ترگمان] ریک \"بوی تنباکو می داد\"
[ترجمه گوگل]رکس او تنفس تنباکو را می بخشد

14. The portals of the rich reek of flesh and wine while frozen bodies lie by the roadside.
[ترجمه ترگمان]پورتال های غنی از گوشت و شراب در حالی که بدن های منجمد در کنار جاده قرار دارند
[ترجمه گوگل]پورتال غارت غنی از گوشت و شراب در حالی که بدن های یخ زده در کنار جاده دروغ می گویند

sea reek

بخار دریا


the sharp reek of that farmer's pipe

تعفن شدید چپق آن کشاورز


a marsh reeking in the sun

باتلاقی که در آفتاب بخار متصاعد می‌کرد


a restaurant that reeks of garlic

رستورانی که بوی سیر می‌دهد


a building which reeks of poverty

ساختمانی که از آن بوی فقر می‌بارد


His manner reeks of prosperity.

رفتار او دال بر کامیابی است.


پیشنهاد کاربران


With a detergent that reeked of artificial springtime and cottony cloudy.
رایحه شوینده

بوی گند دادن
To give off a strong unpleasant smell

A frat guy who reeks of deodorant smell

بوی گند ( دادن ) , بوی تند ( دادن )

# the reek of petrol
# the reek of stale beer and alcohol
# Her breath reeked of garlic
# She reeked of cheap perfume


کلمات دیگر: