کلمه جو
صفحه اصلی

pleat


معنی : چین، چین و شکن، چین چین کردن، تاه زده
معانی دیگر : (پارچه و لباس و غیره) چین، پلیسه، پیلی

انگلیسی به فارسی

چین، چین وشکن، تاه زده، چین چین کردن


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
• : تعریف: a decorative permanent fold of even width, pressed or sewn in the fabric of a garment, curtain, or the like.
مشابه: fold, plait, pucker, ruffle, tuck
فعل گذرا ( transitive verb )
حالات: pleats, pleating, pleated
مشتقات: pleatless (adj.)
• : تعریف: to double over (fabric) in a fold and press or sew as a pleat.

• fold; gather; crease (in clothing)
fold; make ruffles in clothing; wrinkle, crease
a pleat in a piece of clothing is a permanent fold made in the cloth.

دیکشنری تخصصی

[زمین شناسی] چین - چین طولی رشته های عضلانی جمع شونده به همراه مزوگلوآ در بخش میان روده یک مرجان.
[نساجی] پلیسه سازی - تا - چین پلیسه - پیل

مترادف و متضاد

چین (اسم)
flexure, offset, fold, fringe, frill, crispiness, chitlings, crease, wrinkle, fluting, crimp, chitlins, chitterlings, furbelow, lock, pucker, plication, plica, plait, tuck, pleat

چین و شکن (اسم)
wimple, pleat

چین چین کردن (فعل)
pleat

تاه زده (فعل)
pleat

جملات نمونه

1. Each pleat was stitched in place by hand.
[ترجمه ترگمان]هر یک از pleat با دست به جای خود دوخته شده بود
[ترجمه گوگل]هر ورقه با دست دستشویی بود

2. Tack each pleat in place on the right side, from top to bottom of buckram.
[ترجمه ترگمان]هر یک از این pleat را در سمت راست از بالا تا پایین کرباس تشکیل می دادند
[ترجمه گوگل]در هر گوشه ای از سمت راست، از بالا به پایین بوکامام، هر کدام را در دست بگیرید

3. The roundness of the pleat is improved by filling it with a little wadding or a tube of curtain buckram.
[ترجمه ترگمان]گردی of با پر کردن آن با کمی wadding یا لوله از کرباس آهاردار بهبود می یابد
[ترجمه گوگل]گرد و غبار آن را با پر کردن آن با یک وات یا لوله ای از پرده بکام بهبود می دهد

4. You will need a pleat and space at each end of the heading for balance.
[ترجمه ترگمان]برای رسیدن به تعادل به یک فضا و فضای خالی نیاز خواهید داشت
[ترجمه گوگل]شما در هر قسمت از عنوان برای تعادل نیاز به یک فضای و فضا دارید

5. Allow a little extra for pinch pleat tape in order to balance your pleats.
[ترجمه ترگمان]اجازه دهید برای متعادل کردن pleats یک نوار چسب کاغذی اضافه کنید
[ترجمه گوگل]اجازه دهید کمی بیشتر برای نوار خرج کردن pleat به منظور تعادل خود را

6. With pinch and cartridge pleat tape you will need to balance your end spaces to make your pleating symmetrical on both curtains.
[ترجمه ترگمان]با یک تکه چسب و نوار pleat باید برای درست کردن تنظیمات خود به صورت متقارن در هر دو پرده، نیاز به متعادل کردن فضاهای بسته خود داشته باشید
[ترجمه گوگل]با استفاده از نوار جوش و نوار کارتریج، شما باید فضای پایان خود را متعادل کنید تا بتوانید تقریبا هر دو پرده را به هم متصل کنید

7. David Pleat has turned down the chance to control his own destiny at crisis-club Luton.
[ترجمه ترگمان]دیوید Pleat از شانس خود برای کنترل سرنوشت خود در باشگاه دچار بحران شده است
[ترجمه گوگل]دیوید پلیت این فرصت را برای کنترل سرنوشت خود در باشگاه بحرانی لوتون رد کرده است

8. Hand pinch pleat A hand pinch pleat heading, producing sharp, crisp pleats, is far superior to a taped version.
[ترجمه ترگمان]فشار دست، فشار دستی، جلو رفتن، تولید چین های تیز و محکم، بسیار برتر از یک نسخه ضبط شده است
[ترجمه گوگل]خرج کردن دست خرج کردن خرج کردن انگشتان دست، تولید چروک های تیز و ترد، به مراتب برتر از نسخه ی ضخیم است

9. The size of the pleat is a matter of choice.
[ترجمه ترگمان]اندازه of یک مساله انتخاب است
[ترجمه گوگل]اندازه قلعه موضوع انتخاب است

10. You can pleat palm fronds to make huts, umbrellas and baskets.
[ترجمه ترگمان]شما می توانید fronds را به هم بزنید که کلبه ها، چترها و سبد را درست کنند
[ترجمه گوگل]شما می توانید طعمه های کف خرما را به کلبه ها، چترها و سبد ها بچسبانید

11. Straight back yoke with box pleat.
[ترجمه ترگمان]باز هم از این چین های پرده برداشته بود
[ترجمه گوگل]یکی از یکپارچه با جعبه

12. To pleat or gather ( fabric ) into a ruffle.
[ترجمه ترگمان]برای pleat یا جمع کردن (پارچه)به سمت ruffle
[ترجمه گوگل]برای کشیدن یا جمع کردن (پارچه) به یک رفع

13. This NC Pleating machine is not only able to pleat complicated patterns but also able to control the temperature of heat set fabric and to control the length of plicated fabric.
[ترجمه ترگمان]این ماشین Pleating NC نه تنها قادر به pleat الگوهای پیچیده بود، بلکه قادر به کنترل دمای پارچه تنظیم حرارتی و کنترل طول پارچه plicated بود
[ترجمه گوگل]این دستگاه NC Pleating نه تنها قادر به ایجاد الگوهای پیچیده است بلکه همچنین قادر به کنترل درجه حرارت پارچه تنظیم شده و کنترل طول پارچه پارچه است

14. Pleat, a human-centred design and innovation consultancy, creates brand experiences on all digital platforms and provides creative solutions for many corporations.
[ترجمه ترگمان]Pleat، یک شرکت مشاور طراحی و نوآوری محور، تجربیات برند را بر روی همه پلت فرم های دیجیتال ایجاد می کند و راه حل های خلاقانه برای بسیاری از شرکت ها فراهم می کند
[ترجمه گوگل]Pleat، مشاوره طراحی و نوآوری انسان، تجارب برند در تمام سیستم عامل های دیجیتال را ایجاد می کند و راه حل های خلاقانه بسیاری از شرکت ها را فراهم می کند

پیشنهاد کاربران

چین چینی تا کردن
she was absently pleating her skirt between her fingers"

پلیسه




کلمات دیگر: