کلمه جو
صفحه اصلی

reorientation

انگلیسی به فارسی

تغییر جهت


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
• : تعریف: combined form of orientation.

• redirection, act of changing direction; refamiliarization, act of reacquainting someone who a particular location

دیکشنری تخصصی

[نساجی] آرایش یافتگی مجدد - آرایش مجدد
[ریاضیات] جهت دهی مجدد
[پلیمر] بازآرایی

جملات نمونه

1. The visual skills of scanning and reorientation, for example, from book to blackboard will be difficult.
[ترجمه ترگمان]برای مثال مهارت های بصری اسکن کردن و تغییر جهت گیری از کتاب گرفته تا تخته سیاه مشکل خواهد بود
[ترجمه گوگل]مهارت های بصری اسکن و تغییر جهت، از جمله کتاب به تخته سیاه، دشوار خواهد بود

2. Thirdly systems philosophy which involves reorientation of thought and world view consequent upon the advent of system as a new scientific paradigm.
[ترجمه ترگمان]ثالثا فلسفه سیستم ها که شامل تغییر گرایش فکری و جهانی ناشی از ظهور سیستم به عنوان یک پارادایم علمی جدید است
[ترجمه گوگل]ثالثا فلسفه سیستم که شامل تغییر جهت اندیشه و دیدگاه جهانی در نتیجه ظهور سیستم به عنوان یک پارادایم جدید علمی است

3. The crucial element for Hilton is the reorientation of the will.
[ترجمه ترگمان]عنصری حیاتی برای هیلتون، جهت گیری مجدد اراده است
[ترجمه گوگل]عنصر حیاتی برای هیلتون، تغییر جهت گیری است

4. This reorientation of social thought, in new circumstances, has also influenced Marxist thinkers.
[ترجمه ترگمان]این گرایش گرایش اجتماعی، در شرایط جدید، نیز بر متفکران مارکسیست تاثیر می گذارد
[ترجمه گوگل]این تغییر جهت گیری اندیشه های اجتماعی در شرایط جدید نیز متفکران مارکسیستی را تحت تاثیر قرار داده است

5. An experimental investigation of liquid reorientation in semispherical container by means of microgravity accelerations is conducted in a drop tower.
[ترجمه ترگمان]بررسی تجربی جهت گیری مجدد مایع در ظرف semispherical توسط شتاب های microgravity در یک برج افت انجام شده است
[ترجمه گوگل]یک بررسی تجربی از تغییر جهت گیری مایع در ظرف نیمه فصلی با استفاده از شتاب های میکرو گرانشی در یک برج رول انجام می شود

6. On the reorientation of the Fund's long - term holders of stock valuation method suspension notice.
[ترجمه ترگمان]در جهت گیری مجدد سرمایه گذاران بلند مدت این صندوق، تعلیق روش ارزش گذاری اوراق بهادار
[ترجمه گوگل]در تغییر مجدد صندوق دارنده دراز مدت سهام روش تعلیق روش سهام

7. On the reorientation of the Fund's holdings of the stock valuation method the suspension notice.
[ترجمه ترگمان]در جهت گیری مجدد دارایی صندوق از روش ارزش گذاری سهام، اعلان تعلیق
[ترجمه گوگل]در تغییر جهت دارایی صندوق از روش ارزیابی سهام اطلاعیه تعلیق

8. The reorientation of NASA's planetary exploration programs is in response to a recent National Research Council report card.
[ترجمه ترگمان]تغییر گرایش برنامه های اکتشافی سیاره ای ناسا در پاسخ به کارت گزارش شورای تحقیقات ملی اخیر است
[ترجمه گوگل]تغییر جهت برنامه های اکتشافی سیاره های ناسا در پاسخ به گزارش اخیر کارت ملی گزارش تحقیقات ملی است

9. This indicates that the spatial alignment and reorientation of molecule in laser field has occurred.
[ترجمه ترگمان]این امر نشان می دهد که هم تراز فضایی و جهت گیری مجدد مولکول در میدان لیزر رخ داده است
[ترجمه گوگل]این نشان می دهد که تراز مکانی و تغییر جهت مولکول در زمینه لیزر رخ داده است

10. This paper investigates an optical reorientation process of azo dye doped liquid crystals and explains the dependence of the enhancement factor on the incident light direction.
[ترجمه ترگمان]این مقاله به بررسی فرآیند تغییر گرایش نوری بلوره ای مایع doped شده azo می پردازد و وابستگی عامل افزایش در جهت نور رویداد را توضیح می دهد
[ترجمه گوگل]این مقاله یک فرآیند تغییر جهت نوری از کریستال های مایع doped dye azo را بررسی می کند و وابستگی عامل افزایش را در جهت نور حادثه توضیح می دهد

11. Some agencies are particularly keen to attract nurses who have had a break in practice and provide reorientation for new staff.
[ترجمه ترگمان]برخی از سازمان ها به ویژه علاقه مند به جذب پرستاران هستند که در عمل وقفه ای داشته اند و جهت کارکنان جدید تغییر جهت می دهند
[ترجمه گوگل]برخی از سازمانها به ویژه علاقمند به جذب پرستارانی هستند که تمرینات خود را به تعویق انداخته و برای کارکنان جدید تغییر مسیر داده اند

12. The answer lies deep in us all and demands a whole reorientation of our values.
[ترجمه ترگمان]پاسخ در همه ما عمیق است و نیاز به تغییر جهت گیری کلی ارزش های ما دارد
[ترجمه گوگل]پاسخ در همه ما عمیق است و نیاز به تغییر کلی ارزش های ما دارد

13. The adherents to the Peace Alliance had to undergo a serious reorientation in their political attitudes.
[ترجمه ترگمان]پیروان اتحاد صلح باید در نگرش های سیاسی خود تغییر جهت اساسی داشته باشند
[ترجمه گوگل]طرفداران اتحاد صلح باید در جهت نگرش سیاسی خود به تغییرات جدی ادامه دهند

14. The equivalent circuits for the nonfaradaic adsorption for both the coadsorption of two adsorbates and the reorientation of an adsorbate in two positions have been introduced.
[ترجمه ترگمان]مدار معادل برای جذب nonfaradaic برای both دو adsorbates و جهت گیری مجدد یک adsorbate در دو موقعیت معرفی شده است
[ترجمه گوگل]مدارهای معکوس برای جذب غیرفارادیک برای جذب دو adsorbates و جهت گیری مجدد جاذب در دو موقعیت معرفی شده اند

پیشنهاد کاربران

تغییر گرایش

جهت گیری جدید

جهت یابی مجدد

باز جهت دهی

راهنمایی خواستن

بازیابی جهت


کلمات دیگر: