کلمه جو
صفحه اصلی

pelisse


معنی : پوستین، خرقه زنانه، بالاپوش بچگانه
معانی دیگر : (به ویژه از خز) شنل، ردا

انگلیسی به فارسی

خرقه زنانه، پوستین، بالاپوش بچگانه


pelisse، پوستین، خرقه زنانه، بالاپوش بچگانه


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
(1) تعریف: an outer garment, such as a cape, that is lined or trimmed with fur.

(2) تعریف: a woman's long cloak with openings for the arms.

• fur coat

دیکشنری تخصصی

[نساجی] روپوش زنانه - بالاپوش

مترادف و متضاد

پوستین (اسم)
fur coat, sheepskin, pelisse

خرقه زنانه (اسم)
pelisse

بالاپوش بچگانه (اسم)
pelisse

جملات نمونه

1. The law of various standing collar structure of pelisse was found by studying of designing method .
[ترجمه ترگمان]این قانون با مطالعه روش طراحی، از لحاظ ساختار یقه آهاری، نشان داده شد
[ترجمه گوگل]قانون ساختار یقه ی مختلف پیلسی توسط مطالعه ی روش طراحی پیدا شد

2. Not in a silver dress with a hussar's pelisse worn on one shoulder, and a strange little pillbox hat pinned to her deep-black hair.
[ترجمه ترگمان]نه در لباس نقره ای که یک شنل هوسار بر روی یک شانه پوشیده بود و یک کلاه بردار عجیب که به موهای سیاه او سنجاق شده بود
[ترجمه گوگل]نه در یک لباس نقره ای با یک پیلسس هوسار که روی یک شانه پوشیده شده بود و یک کلاه کت و شلوار کمی عجیب و غریب به موهای عمیق سیاه او متصل بود

3. Simonne flung a fur - lined pelisse briskly over her shoulders, and went out.
[ترجمه ترگمان]Simonne پالتوی پوست خز دار خود را بر دوش انداخت و بیرون رفت
[ترجمه گوگل]سیمونن یک پیلس خز را به آرامی روی شانه هایش گذاشت و بیرون رفت

4. Therefore Al - Drifa entered the city precinct, swathed in a long black pelisse.
[ترجمه ترگمان]بنابراین آل - وارد حوزه شهر شد و شنل سیاه بلندی به تن کرد
[ترجمه گوگل]به همین دلیل، الرئزیه وارد حوضه شهر شد و در یک پیلسس بلند سیاه پوشیده شد

5. She was the same as ever, only a little pale; her delicate face was framed in a bonnet of violet velvet, her figure was concealed beneath a pelisse of black satin.
[ترجمه ترگمان]او هم مثل همیشه بود، فقط کمی رنگ پریده بود، صورت ظریفش در کلاه مخمل بنفش قاب شده بود، هیکل او زیر پیراهنی از ساتن سیاه پنهان بود
[ترجمه گوگل]او همانند همیشه، تنها کمی کم رنگ بود؛ چهره ظریف او در کلاه گیس مخملی بنفش بود، چهره اش زیر پلاتین از ساتن سیاه پنهان شده بود

6. He wore a fine blue silk -lined full coat, put on over a fur pelisse.
[ترجمه ترگمان]کت و شلوار ابریشمی آبی رنگی به تن داشت که نیم تنه پوستی به تن داشت
[ترجمه گوگل]او یک کت کامل کت و شلوار آبی ابریشمی زیبا داشت، که روی یک پینوکی خز قرار داشت

7. If I thought it would not tempt her to go out in sharp winds, and grow coarse, I would send her a new hat and pelisse.
[ترجمه ترگمان]اگر فکر می کردم که او را وسوسه نمی کند که با باده ای تند برود و خشن شود، من برایش یک کلاه و کلاه نو خواهم فرستاد
[ترجمه گوگل]اگر فکر می کردم که او را در باد های شدید از بین نمی برد و رشد می کند، من او را یک کلاه و پیلس جدید می فرستم

8. ANATOLE went out of the room, and a few minutes later he came back wearing a fur pelisse, girt with a silver belt, and a sable cap, jauntily stuck on one side, and very becoming to his handsome face.
[ترجمه ترگمان]ANATOLE از اتاق بیرون رفت و چند دقیقه بعد یک شنل پشمی به تن داشت و یک کمربند مشکی با کمربند نقره ای و یک کلاه پوست سمور که در یک طرف کج شده بود و به صورت زیبایش آراسته شده بود
[ترجمه گوگل]ANATOLE خارج از اتاق بیرون آمد و چند دقیقه بعد، با استفاده از یک پودر خزدار، با یک کمربند نقره ای و یک کلاه بافتنی، به آرامی روی یک طرف گیر افتاد و به چهره زیبای او تبدیل شد


کلمات دیگر: